انسان معقول هر لحظه با تفکر و عمل در پی قوام خویش است و سعادت را در تعلق داشتن یا وابسته شدن به چیزی می کند که آن را سبب کمال خویش می داند این یک حرکت عقلانی است اما این عقل اگر ملاکهای مادی را در نظر بگیرد عقل معاش است در مرحله ای از زندگی برای بعضی ها عقلانیتی جامع تر ظهور می کند که قوام و سعادت شخص را در قطع تعلق مادی تشخیص می دهد موت ارادی ثمره ظهور این عقل روحانی در سالک است عقل معاش دنیا. را تأمین می کند که ناپایدار است و عقل روحانی آخرت شخص را می سازد که پایدار است لذا موت ارادی عین عقلانیت است وچون قطع تعلق از دنیا برای اهل دنیا مشکل است این حرکت روحانی را عشق می نامند
برای درک بهتر رابطه خالق و مخلوق و ارتباط این دو به آثار (علامه مروجی سبزواری) مراجعه و ازچشمه لایزال درک این عارف بزرگواربهره برید. لینک زیر به اسماء الحسنی و شناخت آفریدگار از این زاویه می پردازد.
استاد من معتقد هستم که مرگ اختیاری خود اصل زندگی هست و انسان را از مرگ میرهاند، البته اگر مرگ را ناخواستنی فرض بکنیم، که اینطور نیست ، چون که زندگی قبل از موت هدف مندگی آش در این هست به موت برسد تا ادامه دهد حرکت جوهری که قبل از موت نوعی در سکون نسبی هست. ممنون.