تمام حرفها تکراری، بدیهی و در تناقض با گفته ها باز تبلیغ دین مخصوص چون بهایی بود و همین اشارات بسیار به دین خاصی که حالا خود ماهیت دین قابل بحث است، در دلش باز جنگی بود و حقیقت جنگ و صلح را کسی میتواند تعریف کند که باز روی دین خاص و طرز فکر خاصی تاکید نداشته باشد. تعریف مفهوم جنگ و صلح بطور خالص و جهانشمول در راه است و ایشان در پس تعاریف بدیهی فقط دق و دلی اقلیت دینی خواستند مطرح کنند و اصلا تعریفی از صلح نبود که بماند هر مفهومی با ضد آن شناخته می شود و بماند که چنان مفهوم دین هم بشناسیم که حق و باطل ادیان دروغین و ساختگی سیاستها هم شناخته شود. و البته تحریفهای ادیان اصلی هم مشخص خواهد و ادیان اصلی الهی در راستای یک بدنه واحد قرار میگیرند و فرقه و ادیان دروغین هم مثل علفهای خودرو و بی اصالت مشخص خواهد شد، ادیانی که هیچ ریشه تاریخی و باستانی هم ندارند و تعالیمشان همه تکرار و وام گرفته از ادیان اصلی به نامی دیگر است. خلاصه خورشید حقیقت چنان بتابد که کسی نتواند منکر آن شود و همه خواهیم دید...