روزي ملانصرالدين غاز پخته اي براي حاكم تازه وارد هديه ميبرد
اما در بين راه گرسنه اش شد و يك ران غاز را خورد
به بقيه بدن حيوان را براي حاكم برد.
حاكم وقتي غاز را با يك پا ديد پرسيد:
خوب پس يك پاي ديگر اين حيوان كجاست؟
ملا گفت: قربان در شهر ما غاز بيشتر از يك پا ندارد، اگر باور نميكني.....
20 сен 2024