همان پرهای زیبای طاووس که سبب خود شیفتگی طاووس میشود و این خود بینی باعث شکار طاووس توسط شکارچیا و میشود . در مورد انسان هم این هنرها و زیرکیها و عبادات اوست که سبب در بند کشیدن روح او بدست نفس میشود و موجب عدم رهایی روح و نفس و پرواز معنوی میشود.. مولانا در حکایتی زیبا به آن پرداخته
@@arasha4556 اشو عارف نیس،من اشو رو بیشتر ی محقق حوزه عرفان میدونم ،در بهترین حالتش یک معلم معنوی یا عرفانیه ،و خیلی تفاوت بزرگیه بین یک معلم معنوی و یک عارف،معلم کسیه که آموزه ها رو بلده ولی لزوما فانی نیست اما عارف به کسی میگویند که فانی فی الله باشه،کسایی مث اشو هنوز نفسشون قویه.و میبینی صبح تاشبم در حال جَرّ و بحث و درگیری با مدعیای دیگه عرفان و جبهه گرفتن علیه همه بود.از مذهب و سیاست گرفته تا الی آخر.اشو بیشتر ی انسان درگیر و جنگجو بود و تلاش میکرد که مخالفت کنه با روند حاکم بر جامعه.ولی عارف براش تفاوتها و شرایط اجتماعی مهم نیس به عمق چیزها رفته و همه چی رو واحد میینه،عارف به کسانی مث عطار و مولوی و ...میگن که دنبال مال دنیا و کسب قدرت و پیرو جمع کردن نیستن
@@erfan596 دوست عزیز کلا استفاده و کاربرد کلمات متاسفانه تنها راه بیان موضوع بین ما انسان ها هست و متاسفانه شاید اجبار من از استفاده عرفان برای اوشو مطلب رو ادا نکرده من اتفاقا عطار و مولانا رو کلا در فضایی که حظورشان بوده اگر هر اسمی برایش بگذاری مثلا عرفان من اوشو رو کاملا آگاه تر از مولانا و عطار میبینم چون رهایی که مولانا به سمتش بود مثلا نفس نبوده درست اما شناخت بیشتر به سمت ادراک هستی بوده و خویشتن خود رو به مثل اوشو نتوانسته درک کند اوشو هم ادراکی از خود و هم ادراکی از هستی داشته و بنظرم مهمترین مساله اتفاقا از طرف اوشو که حتی کریشنا مورتی به اون آگاهی زیاد به اندازه اوشو نداشته شناخته خود است رانداشته رهایی اوشو رهایی با شناخت ذاتی انسان از خود باید باشد مثلا بداند که چند همسری یا کلا بی همسری خواسته ذات حقیقی ماست که برداشت های ماست که فکر میکنی اوشو بر نفسش غلبه نکرده اتفاقا اوشو نفس رو هم به شناخت کافی رسیده
@@erfan596 با شما موافقم بنده نیز نشانه های نفس در اوشو زیاد دیده ام در ظاهرش میخواد بگه اینطور نیست، ولی دروغه بخاطر همین هم یکسری از حرفاش بیش از حد افراطی و غیرمسئولانه است و میخواد بگه همه چیز تقصیر جامعه و کشیش و روحانی و پدر و مادر و ... ولی اینطور نیست... البته درسته اینها هم قطعا نقش زیادی دارن ولی فقط این عوامل نبوده و نیست و خود فرد هم خیلی نقش داره و اساسا اینکه در چه جامعه ای و چه خانواده ای و چه شرایطی زاده بشی خودش به نیات و اعمال و سطح خودت برمیگرده و به زندگی های قبلی هم برمیگرده، یعنی بنوعی خود ما هم جزیی از این ماجرا و شریک جرم بوده ایم خداوند اگر کسی لیاقتش رو داشته باشه همه جور شرایط مساعد و آموزه های درست و حتی استادان لازم رو در اختیار اون فرد قرار میده و این گرایش خود ما به نفس و غرور و اینطور چیزهاست که باعث میشه آموزه ها و القاهای دیگران رو براحتی بپذیریم و حتی خوشمون هم میاد
سلام ،باید ضمن ادای احترام به اشو بگویم این گونه که بیان می شود از نفس،درون این گونه نیست،درون یک سازمان پردازش اطلاعات بیولوژیک است که دقیقا مانند همین سیستم های پردازش اطلاعات در دنیای الکترونیک وکامپیوتر عمل کرد دارد، وآنچه به آن نفس یا ایگو می گویند،چیزی جز سیستم عامل فطری یا ناخودآگاهی یا ژنتیک، نیست،وان چه که به آن من می گویند،در زندگی امروزه بشر ،همان بخش خودآگاهی، یا سیستم عامل مربوط به زندگی اجتماعی امروزه که کاملا نهادینه شده است، می باشد،فرق این دو سیستم عامل در این است که سیستم فطری فقط برای خود موجود عمل می کند و زندگی اجتماعی را نمی فهمد وقبول هم ندارد و حق و حقوق دیگران را برسمیت نمی شناسد،،ولی در سیستم عامل جدید یا خودآگاهی معکوس آن است واولین خواسته رعایت حق و حقوق دیگران است، به همین جهت انسان امروز در درون دائم درگیری دارد بین این دو سیستم عامل این درگیری درونی باعث اصلی تمام بیماریهای روحی وروانی می باشد،در کسانی که نتوانند، خط مشی درست که همان پیروی از قوانین ومقررات زندگی اجتماعی امروزه هست را،به سیستم عامل فطری خود بقبولانند،انسان را باید این گونه شناخت کنیم ،
دوتا دلیل داره. اول اینکه ذهن روی بدن و بدن روی ذهن تأثیر گذاره، این یعنی اگه شما بتونید بدن رو آروم کنید (آروم حرف بزنید، آروم راه برید و هر فعالیت فیزیکی رو آروم انجام بدید)، ذهن آروم میشه و اگه بتونید ذهن رو آروم کنید بدن هم ریلکس میشه. دلیل دوم اینه که سعی داره با مکث کردن وسط صحبت هاش وقفه های فکری تو ذهن آدمایی که دارن بهش گوش میدن ایجاد کنه. نمیدونم توجه کردید یا نه وقتی به صحبت های اشو گوش میدید شما هم آروم میشید.
ولی به نظر من سرعت در بیرون هیچ ربطی به آرامش درون نداره یا اگر هم ربط داشته باشه دلیل نمیشه آدم اینقدر آروم صحبت کنه شما صحبت کردن سادگورو رو ببین به نظر من خیلی بهتر از اشو صحبت میکنه
You're doing a service here. I'm a native English speaker with farsi as a second language. It's beautiful that you're spreading the word to all می بینمت.
Wow setan do same Not now about your religion Here is in Islam all mater is present Go meet to the poetry of Rumi r.a He doesn't believe in Allah or god So don't believe him
@@Shhhhbbbb wait till end of life or end of world you or Satan both put into hell bro ,🤗🤗🤗 By the bay I don't waist my time to made understand you Since ,you are giving your consent that ,you are Satan Ok wait till end
چرا میشه نفس ناطق که شامل نفس اماره (آمر) و لوامه (سرزنش گر). در مقابل نفس دیگری هم هست که به «نفس مطمئنه» می گویند. در روانکاوی نفس ناطق را «ایگو» و «سوپر ایگو» و نفس مطمئنه را Self یا خود برتر می گویند. روانشناسی نفس ناطق را به «روان» تعبیر می کنند که شامل ذهن ، حافظه و خیال است ؛ اما ساحت بالاتر از ذهن, یعنی self روانکاوی یا نفس مطمئنه ی فلسفه ی اسلامی را نمی شناسند.
@@soshiantsepandar7786 فرید ذهن رو سه قسمت درنظر میگیره ۱- نهاد ۲- ایگو ۳- من برتر نهاد تلقی از خود و تفکیک خود از غیر خود رو به انسان میده که مربوط میشه به درک نیازها و انتفاع اونها. ( فکر میکنم نهاد رو بشه با تعریف نفس که منیت و جلب منفعت و دفع ضرر که از مشخصات نفس هست، معادل گرفت) ایگو تمهیدات نهاد جهت انتفاع نیازهاست که دایما با من برتر در مجادله ست ایگو همون قرین یا همزاد دست چپ شخص در باورهای گذشته ست و من برتر همان راهنما (استاد معنوی) یا همزاد دست راست بحساب میاد ضمن قدردانی از پاسخ شما
بله انسان زیر زبان مخفی ست ، ولی وجود و جرات بیان حقیقت رو نداره. یک انسان سالم و پاک در جامعه فاسد و مريض خودش بیمار قلمداد میشه. هر حرف واقدام او جنون نامیده میشه ، چونکه نه با زبان منطق بلکه با زبان پارادوکس بيان میکنه. اگر شما آدم معمولی مثل ما هستید ، نظرتان قابل احترام ، ولی اگر استاد ، دکتر ، روانشناس و پروفسور، متخصص و اینجور تیترها جلوی اسمتان ردیف شده ، خواهشآ دیگه از این حرفهای مفت نزنید و از این ادعاها و اظهارات خودتان پایین بیاید.
چگونه شما دیدید که اوشو تو خودش قاطی داره؟ مطمئنا از طریق فکرتان جایی که قضاوت ، تحلیل ،تبعیض و نتیجه گیری میکنه و بعد هم حکم صادر میکنه .واینکه او نیز بمانند خیلیها در افکارش گمشده، ولی هر کسی پیغمبر هم که باشه اگر تو افکار که بچرخه گم میشه، ذهن و افکار انسان را از خودش دور میکنه کمااینکه همه ما دور شدیم یا به عبارت شما گم شده ایم ،ولی فکر میکنیم دیگران خودشان را گم کرده اند ، کمااینکه مرگ برای دیگران اتفاق میافتد نه برای ما . در مرگ دیگران مرگ خود را نمی بینیم . اوشو لپ کلامش این بود که از فکر و ذهن بیرون بیایم ولی خود او اینجا متهم است که توی افکار ش گیر پاچ شده.
@@nawidshabani6653 دنیای عجیبیه ،بنده در پژواک کلام و اندیشه و زبان بدن، دیدم ،بهر حال هر کسی به فهم خودش درکی از این دنیا داره ،ندیدم سخنی که حاصل آن سازندگی بوده باشد ،همه ی انسانهادر یک باوری، چسبیدن به یکسری چیزهایی که ازش معنای زندگی میخوان و اصلا هم قصد ندارم چیزی رو برای انسانها اثبات کنم ،پس مصلحت میبینم سکوت کنم تا شاید از پیله کردن به (ذهن و جسم و روح) حاصلی همچون پروانه نصیب فرد گیرنده و یا فرستنده گردد. بازصادقانه و شفاف بیان میکنم لوپ کلامم چه بود،تا وقتی که از یکسری چیز ها زندگی بخواهی و یا معنا و جستجو کنیم ،گم شده در افکار خودمان هستیم،خرد زمانی حاصل میشود که ۴اشتباهی را که تمامی مردم جهان انجام میدن رو انجام ندیم ،قیاس ،قضاوت ،ستیزه ،مقاومت،چرا که هوشیاری رو به زوال میرود. (بر گرفته از اندیشه های مولانا خدمتتان بیان کردم.)
مشکل همینجاست که ما قرنها ست بدنبال سازندگی هستیم و نمیدانیم باید که این آوار را خراب کنیم. آواری از ارزشها، سنتها، الگوها ، اعتقادات، و هزار ویک فریب و نیرنگ که جامعه در ذهن ما چپونده و مثل بتون مسلح سفت وسخت سوراخ بشو هم نیست. اول اينها باید پاک و بیرون ریخته شه ، سازندگی با ورود ما به این دنیا با ما اومده. همه انسانها وجود ندارند ، برای من فقط من و برای شما فقط شما ،بهتره خودمنو پشت انسانها قایم نکنیم . و خودمنو درک کنیم نه دنیا را تقصیر چیزها نیست، ما هستيم که هویت مونو از اونها میگیریم. قياس، قضاوت، ستیزه ،مقاومت، جنگ،ترس، اضطراب، نگرانی، حرص ، خشم ، افسردگی و.................................همه و همه از تولیدات ذهن و افکار هستند که مال خودمون هم نیستند بلکه از طریق دگران به ما اضافه شدند و فقط باید که آنرا بشناسیم تا از آن خلاص شویم . بدون ذهن یعنی خالی وهیچ در عین حال پر وهمه چیز
پیشرفت ما انسانها در عالم هستی بیشترش بخاطر نفس ماست. نفس روشنایی میدهد به وجودهستیمان ، این نفس است که وجود را زنده نگاه میدارد و بدون آن وجود یک زندگی بی معنی خواهد بود یک مرده متحرک