یابن زهرا یا حسین جان. (2) در میان کوچه های ، کوفه سرگردانم امشب من زیارتنامه ی تو ، یاد تو میخوانم امشب با زبان بی زبانی ، از تو میگیرم نشانی بی وفایی میزند ، موج از در و دیوار کوفه میچکد بر غربت من ، اشک شام تار کوفه ای تمام هست و بودم ، شد خزان باغ وجودم شب شد و تنهای تنها ، بر غم هجران اسیرم مثل بابای غریبم ، در بغل زانو بگیرم در خزان بنشسته باغم ، کس نمیگیرد سراغم محرمم با جامه خون ، در طواف کوی عشقت آید از زخم تن من ، بر مشامم بوی عشقت در دیار بی وفایی ، می شود مسلم(ع) فدایی در میان بزم غربت ، شمع بی پروانه هستم مثل مولا(ع) هم نوای ، آه مظلومانه هستم چشم من میگرید امشب ، بر تو و غمهای زینب(س) چشم من بیدار و خونین ، چشم مردم رفته در خواب مثل شمعی در غریبی ، قطره قطره میشوم آب من غریب کوفه هستم ، جزء به عشقت دل نبستم
یابن زهرا یا حسین جان. (2) در میان کوچه های ، کوفه سرگردانم امشب من زیارتنامه ی تو ، یاد تو میخوانم امشب با زبان بی زبانی ، از تو میگیرم نشانی بی وفایی میزند ، موج از در و دیوار کوفه میچکد بر غربت من ، اشک شام تار کوفه ای تمام هست و بودم ، شد خزان باغ وجودم شب شد و تنهای تنها ، بر غم هجران اسیرم مثل بابای غریبم ، در بغل زانو بگیرم در خزان بنشسته باغم ، کس نمیگیرد سراغم محرمم با جامه خون ، در طواف کوی عشقت آید از زخم تن من ، بر مشامم بوی عشقت در دیار بی وفایی ، می شود مسلم(ع) فدایی در میان بزم غربت ، شمع بی پروانه هستم مثل مولا(ع) هم نوای ، آه مظلومانه هستم چشم من میگرید امشب ، بر تو و غمهای زینب(س) چشم من بیدار و خونین ، چشم مردم رفته در خواب مثل شمعی در غریبی ، قطره قطره میشوم آب من غریب کوفه هستم ، جزء به عشقت دل نبستم