نقطه پایان وفات هستش ورفتن پیش خداوند و اندیشیدن به اون لحظه انسان رو خالص میکنه و هدف از زندگی رو یادآور ميشه که انسان باید به جایی بره که رضایت داشته باشند ازش.
مرسی بابت فیلم های مشاوره عالیتون !اونایی که میخان بیشتر درباره ی روانشناسی یاد بگیرن میتونن علاوه بر این کانال عالی از کانال Actualize.org هم استفاده کنن !
با سلام مشکل بسیاری از مردم این استکه هیچگاه هیچ خط پایانی در زندگیشان نداشته اند ! و مشکل بزرگتری که در دو سه دهه اخیر گریبان این مردم را گرفته است ، آنستکه وقتی خط پایان خود را در زندگی دیگرانی میبینیم که چه بسا بیشتراز ما هم تلاش کرده بودند اما . . . اما هرگز به آن نرسیده بودند ! به ما تجربه ای موازی ، ملموس و عینی را برای دونده ای که درست در خط کناری من میدوید نشان میدهد . اینکه : او به آن خط پایانی که میخواست رسید ، و جزو ۳ نفر اول تا سوم شد . اما . . . اما بدلایل مختلفی مدالی به او و دو نفر دیگر ندادند ! و اینکه دونده سمت راست من که بیش از من توانش بود ، نرسید ! و یا نفر سمت چپ من که با آنهمه زحمت و تلاش و تمرین های پیاپی ، بالاخره رسید ، و مقام کسب کر . اما . . . اما مدالی برای اهدأ وجود نداشت ! به ضمیر ناخودآگاه ، و ذهن نیمه هوشیار من ، به بدترین شکل آموزشی تفهیم میکنند که : دیدی که آنها که از تو بمراتب بهتر بودند یا نرسیدند ، و یا رسیدند اما : به چیزی نرسیدند ! پس تو چرا اینهمه بدنبال رسیدنی هستی ، که در نهایت نگیردت دستی ! و بیفتی به پشیمانی و پستی ! و این یک سخن بیهوده نیست . اتفاقی استکه در هر سال و ماه و روز برای مردم مملکتی رخ میدهد که اینهمه تحصیلکرده دارد که بیکارند و از فرط بیکاری ، بسیاری هم بی عارند ! و این بیکاری و بی عاری ، بی یاری را هم باعث شده است . چرا که توان ازدواج با آنکه دوست میدارند ندارند ! در حالیکه چه تلاشها و زحمتها و مشکلاتی که تنها به این امید توان تحملش را در خود ایجاد کرده بودند که درس میخوانند در غربت ، و دوری را تحمل میکنند و در انتها مهندسی ، دکتری ، چیزی میشوند که راننده اش با خودروی اختصاصی بدنبالش برود . و میزی و مقام مدیر کلی اگر نشد ، مدیری جز ٔ که حتما میشود . اما . . . اما آنگاه که بیخبر و ناگاه میفهمی که هیچ میزی متعلق به تو نیست . و هیچ راننده ای هم منتظر تو نیست . و اصلا هیچ کاری برای تو نیست !!! ناگهان آن برج بلند سپید آرزوهایش که در تلخترین زمانها و در محکمترین گره های زندگی با یک نگاه بدان ، تلخ کاریهای را شیرین ، و گره های محکم زندگی اش را گسسته میکرد ، بدون هیچ صدایی ، و در سکوت سرد و سنگینی فرو میریزد و از آنهمه امید جز تلی از خاک باقی نمیماند . و اینگونه میشود که جوان با انگیزه پر تلاش امیدوار ما به تمامی ارزشها و باورها و خط قرمزهای تمام دوران زندگی اش بی اعتماد میشود . و این لحظه ، خطرناکترین لحظه زندگی اوست . عده ای به مواد مخدر پناه میبرند و عده ای به روابط نامشروع . دسته ای به مشروب رو میآورند و بعضی دیگر به انجام اموری خلاف قانون . و آنها که باهوش بوده اند ، از هوش ذاتیشان به کلا برداران جامعه ملحق میشوند . و از این روست که عضلات جامعه ضعیف شده تهلیل میروند . و آنانکه بایستی نسل بعد این کشور را بسازند ، خود خراب خراب خرابند . و این یعنی مملکت در سراشیبی نابودی ! قابل توجه عمامه داران پست بیشرف انگلیسی ، و ایضا رهبر مفنگیان جهان ، که عمامه شان را کمی بالاتر بگذارند . با سپاس و امتنان آتش زدن به ایران
