خیلی دقت کردم به بیانتون.نمیدونم چرا انقدر ایراد گرفتن از بیانتون.هر کس یه سبکی داره.اصل مطلب اتفافیه که افتاده دیگه فرقی نمیکنه چطور بخواد روایت بشه. ممنون از زحمتتون.ادامه بدید انشاالله روز به روز پیشرفت میکنید.ممنون
صبا در اجرای یه روایت جنایی ناز و عشوه ریختن واقعا غیر منطقی است به علاوه چه اصراری داری پرونده ای رو نقل کنی که هنوز رای قاضی صادر نشده و تو مثل بچه داری با ناز و ادا حکممیدی در مجموع اینکارو بزار کنار
واقعاً که در این دور و زمانه نباید به کسی اعتماد کرد و اطمينان داشت.با توجه به واقعیات،حقایق و اتفاقات تلخ حتی به نزدیکترین و دلسوزترین شخص به ما هم نباید صد در صد اعتماد کرد.
آزیتا برای عشق و حال با مجید رفته اونجا دل شکستن و مهربونی کشکه رابطه اونها بیش از یک رابطه راننده و ارباب بوده،بیشتر مث یک پارتنر بودن برای هم اینطور ب نظر میاد
خیلی دقت کردم به بیانتون.نمیدونم چرا انقدر ایراد گرفتن از بیانتون.هر کس یه سبکی داره.اصل مطلب اتفافیه که افتاده دیگه فرقی نمیکنه چطور بخواد روایت بشه. ممنون از زحمتتون.ادامه بدید انشاالله روز به روز پیشرفت میکنید.ممنون
@@sabauiii خیلیها انتقاد نمیکنن،واقعا تخریب میکنن.از طرز صحبتشون مشخصه.فکر میکنن چون من نمیتونم کاری رو انجام بدم کس دیگه هم نباید انجام بده.اینو مطمئن باش که تواناییش رو داری و موفق میشی