خیلی شجاعی که راجع به اینطور مسائل صحبت میکنی و بنظرم افسردگی بهاییه که ما برای آگاهی میپردازیم ... تو داری معنای زندگیتو پیدا میکنی خیلی سخته میدونم خیییلی سخته بنظرم باید خیلی عمیق به درون بری و خودتو بشناسی خیلی لذت بخشه ❤
من هم ۴ سال هست که مهاجرت کردم اینکه گفتی فضای خونه برات سنگینه و بیرون هستی خوب هستی ، من هم تجربه کردم ! کاملا طبیعیه بیشتر بیرون میرم ، پیاده روی و باشگاه فکر خیلی خوب و کمک کننده ایی هست⚘️
ببین واقعا بابت این ویدیوت ممنونم چون معمولا یوتیوبرا و بلاگرا راجب این جور مساعل صحبت نمیکنن و گهگاهی ادم با خودش فکر میکنه که خودشه فقط این مشکلو داره و چقدر تنهاست اما موقعی دیگرانم راجبش صحبت میکنن یه حس همدردی و همدلی به ادم میده و این که میدونه تنها نیست ❤️✨
منم معنی زندگیمو از دست دادم عزیزم نمیدونم باید چیکار کنم و چجوری معنی پیدا کنم ، حس میکنم معنی باید خودش به وجود میومد ، از اینکه دائم و به اجبار براش تلاش کنم خستم. واقعا دوست دارم وجود نداشته باشم...
سلام عزیزم ، من هم تازه ترم اول رو تموم کردم ببین اینجا هم سخته کتابا سنگینه ؛ مباحث فشرده و سنگین و امتحانای سنگین تر ولی خب مسلما شرایطِ تو سخت و سنگین تره و این هم به دلیل هنوز عادت نکردن به اون دوری و تنهایی و درس خواندن با زبانِ کشورِ دیگهایه شرایطت کاملا طبیعیه الان اصلا ناامید نشو حتی اگر همهرو افتادی باور کن منم اینجوری بودم با وجود اینکه ایرانم حس میکردم گل و بلبله دیگه کنکور تموم شد بریم عشق و حال واقعا از دوران کنکور فشار کمتره ولی خیلییییییی سخته . من دوروز قبل از امتحانِ بافت سرجمع شبی سه ساعت خوابیدم اونم با استرس و واقعاااااا خیلی سخته خیلی ولی اصلا پشیمون نشو ... مسیرت و ادامه بده
منم یه مدت همینجوری بودم شاید هنوزم هستم برای اینکه میگی نمیتونی تو خونه درس بخونی به نظرم میتونی کلا بری کتابخونه یا جایی که توش احساس آرامش بیشتری داری درس بخونی یا اینکه مثلا اتاقت رو یه تغییر دکراسیونی بدی یا مثلا رنگ دیوارا رو عوض کنی (میگن رنگ زرد دیوار برای افزایش تمرکز و ارامش خوبه) یا اگه نمیشه مثلا پوستری آدمایی که الگوت هستن بزنی به دیوار یا پرده رو عوض کنی یا حتی رنگ بگیری خودت رنگ وسیله ها رو عوض کنی یا چندتا گل و گیاه برا اتاقت بگیرم و امثال این تغییرات کوچیک. برای من خیلی کمک میکنه فک کنم برای تو هم مفید باشه. و در کل باید بگم نگران نباش طبیعیه که شرایط عوض میشن آدم یه ذره دست پاچه بشه و درست نفهمه داره چیکار میکنه بالاخره وقف میدی خودت رو و میاد دستت که چیکار کنی. به خودت ایمان داشته باش همون جوری تا الان درس خوندی و کلا هر کاری کردی که به اینجا رسیدی و موفق شدی همون رو ادامه بده و مطمئن باش موفق میشی چون قبلا هم شدی دیگه. تو کافی هستی فقط شرایط یه کم عوض شده و تو بلدش نیستی زود یاد میگیری و همه چی اوکی میشه. راه که درازه هر جا که شکست بخوری بازم فرصت هست😘💜
مرسی که صادقی انشالاه حل میشه یه سوال دارم برا کسی که بخواد کارشناسی بخونه،حتما باید کالج آمادگی کنکور بگذرونه و این کالج به زبان اسپانیایی عه؟و حتما باید دانشگاه به زبان اسپانیایی بخونیم البته رشته ها مهندسی یا بیزینس و کالج تو ویزا شدن در حد دانشگاه برا اسپانیا تاثیر داره؟🙏🏻👍🏻❤
سلام رومینا جان امیدوارم حالت خوب باشه همه این ها سال اول طبیعیه (من سال شش ام) من تا ترم 4 خیلی از درس ها رو افتادم ولی بعدش جبران کردم یه مدت هم کانال یوتوب زدم و تولید محتوا میکنم یه پیشنهاد همکاری هم میخواستم داشته باشم اینکه یه ویدئو بسازیم راجب تفاوت های پزشکی توی ایران و اسپانیا خوشحال میشم نظرت رو بدونم
سلام. رومینا جان. پیش تراپیست یا روانشناس برو ،ولی هرگز قرص اعصاب برای آرامش یا افسردگی تا جای ممکن نخور(در صورت افسردگی شدید لازمه)چون روی حافظه در بلند مدت اثر منفی زیادی میزارند(اکثر قرص های اعصاب). من خودم پسر با هوشی بودم و تیزهوشان قبول شدم ولی بعد از خوردن قرص اعصاب بخاطر یک سری مشکلات حافظه ام به کل ضعیف شده و حتی یه جمله هم از ساده ترین کتاب زیست رو نمی تونم حفظ کنم(حتی یه جمله،بدون اغراق!!!) 😓😭😭😭و منم هدفم پزشکی بود،مثل تو ولی متاسفانه آینده ام رو هوا رفته. ۲۰ سالم هم هست.😞
رومینا من ترم ۱ ارشد معماری توآلمان میخونم و امروز خیلیییی حالم بد بود، سر همین که میگیمیای اینجا تبدیل میشی به خنگترین ادم کلاس🥲 و رسمااا تک تککلماتی که گفتی روحسکردم.❤
این حرفاتون منو دقیقا برد ترم اول کارشناسی خودم. با اینکه رشته من پزشکی نبود و تو ایران هم خوندم ولی به هر حال شرایط کاملا یکسانی رو تجربه کردم. یادم میاد روزی که داشتم به سمت خوابگاه قدم میزدم از سمت دانشکده بعد دیدن نمره های افتضاح و افتاده که چقدر حالم بد بود و ناامید و حس اینو داشتم که من دارم چیکار میکنم چی شد که اینجوری شد!! نمیخوام بیشتر توضیح بدم چون همونیه که خودتون گفتین. ولی اومدم اینو بگم که من متاسفانه خودم رو باختم و دیگه نتونستم خودمو جمع کنم با اینکه ترم های بعد درس میخوندم ولی بازم هیچ. میدونی چرا!!؟ به خاطر اینکه اعتماد به نفسم نابود شده بود. الان که تجربه های مشابه دوستام رو که میبینم میفهمم که من فقط تنها نبودم که اوضام خراب بوده ولی من خودم رو باخته بودم ولی بعضی های دیگه در عوض خودشون درست جمع کرده بودن و بهشون بر خورده که یعنی چی من چرا باید نمره هام پایین باشه و اعتماد به نفسشون رو تقویت کردن و جدی شروع کردن خوندن. الان بعد از گذشت حدود ۱۴ سال ازون روزا متاسفانه الان دارم چوب اون کم اوردن هارو میخورم. متاسفانه معدلم پایینه و الان که میخوام اپلای کنم برای دکتری موفق نمیشم با اینکه رزومم عملیم بد نیست. وقتی برمیگردم و نگاه میکنم میگم ای کاش دوباره برگردم به همون روزای نا امیدی و دوباره شروع میکردم. هدفم به هیچ عنوان نصیحت نیست. فقط خواستم نجربه شخصیم رو بگم بهت که {خودت رو جمع کن} با همین صراحت. روش های مختلف رو امتحان کن و خوبش رو انتخاب کن. مهم اینه که از درون بخوای که خودت رو و زندگیت رو ازین وضع نجات بدی و هیچ کسی غیر از خودت به دادت نمیرسه. نذار از درون خود باوریت از بین بره. تو حتما لیاقتش رو داشتی که الان دراین موقعیت خیلی خوب تحصیلی هستی. به جای توجه به اتفاقات منفی اطرافت به زحمتایی که تا الان تو زندگیت کشیدی و موفقعیت هایی که بدست اوردی فکر کن و به خودت امتیاز بده بابتشون تا باورت بره بالا و بعد به نتایج خوبی که در اینده فارق التحصیلت بدست میاری فکر کن مثل شرایط مالی خوب و خوشحالی خانوادت و رضایت از خودت. اینجوری مغزت ارامش میگیره و بهتر تمرکز میکنه که تصمیم درست رو بگیره و راههایی رو بهت معرفی میکنه که بتونی بهتر درس بخونی و نمره بگیری. این نکته رو فراموش نکن که تو قطعا لیاقت این موقعیت رو داشتی و کلی زحمتا کشیدی و سختی ها پشت سر گذاشتی که به اینجا رسیدی پس نباید اجازه بدی یک افت تحصیلی موقتی تو رو شکست بده و بکشه پایین. این جنگیدن و بالا اومدن جزیی از زندگیه. و بعدا که این دوران رو پشت سر بزاری و عقب نگاه کنی به خودت افتخار میکنی و میبینی تبدیل به ادمی خیلی قوی تر شدی. کم اوردن و باختن کار سختی نیست همه میتونن ولی جنگیدن و دووم اوردن و پیروز شدن کار سختیه که تو هم میتونی همینطور که تا الان موفق شدی. اگه میتوونی اتاقت رو عوض کن و برو با ادمای باحالتر معاشرت کن . با شاگردهای با نمره های بالا طرح رفاقت بریز و برنامه بریز که با اونا درس بخونی. نمره گرفتن همش درس خوندن نیست بلکه بخشیش چجوری خوندن و چی خودن هم هست. ببخشید خیلی شد. امید وارم مفید باشه و اخر ترم دیگه ویدیو بزاری که نمره ها رو عالی گرفتی . خودت رو جمع کن و نزاراعتماد به نفست افت کنه و مهمترین نکته حفظ ارامش هستش . گووود لاک :)
منم دندون پزشکی ب زبان انگلیسی میخونم خیلی سخته برام گاهی پشیمون میشم میگم نکنه من برای این کار ساخته نشدم ... ولی ببین اینا عادیه ما داریم ب یک زبون دیگ درس میخونیم اول باید بخونیم بعد باید درک کنیم بعد باید کلمه ک بلد نیستیم ترجمه کنیم بعد حفظ کنیم کلی طول میکشه تا یک درس بخونیم 🥲🥲😭 کاملا درکت میکنم. و الان شرایط ت دوری از خانواده و اخبار های ت ایران هم خونه هایت و سنگینی درس ها همه با هم بهت فشار آورده قبل خواب حتما مدیتیشن کن تا ذهنت آروم بگیره سعی کن .قطعا سال اول سخته ولی بعدش راه می افتی دستت میاد چیکار کنی🥲🥲
ترم اول ودوم پزشکی به یک زبان دیگه خیلی مشکل هست اما از ترم سوم درسها برات شیرین میشه ،ناامید نباشید وبه تلاش خودتون ادامه بدید مطمئنم موفق می شید، 🌹🌹❤️❤️
منم فردا کنکور آزمایشی دارم و الان تو افتضاح ترین حالت از خودمم ، الانم دقیقا حال من همون جای ویدئو ک تو می گفتی وقتی استرس دارم میرم میخوابم یوتوب نگاه می کنم یا تو اینستا میگردم
ایشاللا که زودتر این دوره از زندگیتو پشت سر بزاری .. تنها آرزویی که میتونم برات بکنم 😁... تراپی هم خیلی میتونه موثر باشه من خواهرم دوسال پیش فوت کرد افسردگی شدید گرفتم با تراپی تونستم روپام واستم پس بهت پیشنهادش میدم 🌿
سلام چند وقت پیش درگیر همین حس و حال بودم شش ساعت درس و یک ساعتم گریه و افسردگی😒مشکل من این بود که برای امتحانات آماده بودم ولی زیادی سخت می گرفتم و اصلا حواسم نبود که بین این همه فشرده درس خواندن نابود شدم . وقتی فکر می کردم چند ساعت باید سرجلسه آزمون بشینم گریم می گرفت. امتحان را دادم و ۸۰ درصد همه چیز تموم شد . مطمئنم توام امتحان بدی حالت بهتر میشه و می توانی بهتر فکر کنی💋 ولی من هنوز خوب نیستم حس اینکه از خودم راضی نیستم و بیشتر می خوام تلاش کنم ولی نمی توانم و خسته ام و به قول خودت دلم می خواد محو بشم و برم به جایی که هیچ کس منو نشناسدددددد 😔 من که هنوز نتوانستم از این حال خودم را نجات بدم ولی سعی کردم با خودم بیشتر وقت بگذرونم و به هیچ چیزی فکر نکنم راستش هنوز آماده نیستم که به سلاله ی درس خوان چند ماه پیش برگردم ولی دارم خودم را جمع و جور می کنم . در نهایت مطمئن هستم به حال خودم رها نمی شوم و تنها نخواهم بود حداقل می توانم این قول را به تو و خودم بدم که قرار نیست تنها بمونیم و یکی هست که دستمون را گرفته تا زمین نخوریم .🙃💋
رومینا جان واقعا این این حس ها طبیعیه . فقط میتونم بگم تو تنها کسی نیستی که به هر حال توی یه بازه زمانی این حس ها رو داری و قطعا قرار نیست همیشگی باشه واقعا با هر ثانیه ای که از این ویدئو می گذشت و با هر کلمه ات انگار این احساس و وضعیت همین اخیر منو داشتی توصیف میکردی . هیچ چیز مهم تر از خودت نیست .❤❤ تو که تا اینجای این مسیر سخت را گذروندی و روی پای خودت ایستادی یک هیچ از خیلی ها جلوتری . شرایط اینطوری نمیمونه قطعا و میتونم بگم این نیز بگذرد ...🙂 ❤❤❤
رومینا جان حرفاتو کامل میفهمم من سه ساله که بخاطر اینکه به هدفم برسم از درخونه بیرون نرفتم یادمه سال اول حتی لامپ اتاق سوخت دیگه لامپ نخریدم با همون چراغ مطالعه کارامو میکردم میخوام بدونی که چقدر افسرده بودم کلا تو تاریکی و نصف روز دراز کش تو تخت فقط میخواستم نیست بشم! ولی اصلا نمیدونم چیشد یهو طرز فکرمو عوض کردم مثلا درمورد تو فکر میکنم شخصیتی باشی که خیلی با وسواس درس میخونی فقط دوست دارم قدرت مغزتو دست کم نگیری وقتی تو دلت میگی وای وحشتناکه سخته زبانش یه چیز دیگست و ... مغزت بجای چیزی که خوندی سخت بودنشو درک میکنه. تازه تو سال اول بیشتر برات باید جنبه آشنایی با موانع و چالش هاش رو داشته باشه پس تو الان که این اتفاق افتاده نباید خودتو ناراحت کنی فکر کن این یه دوره آزمایشی بوده حالا که تو این دوره آزمایشی چالش هارو فهمیدی باید همشونو بهینه سازی کنی و هرچی بیهوده بوده حذف کنی و بعد اگه سال بعد هم این مشکل رو داشتی اون وقت باید تعجب کنی. سخت نگیر به خودت یاد اون داستان میوفتم که طرف میاد سرکلاس میبینه یه مسئله رو تخته هست فکر میکنه تکلیفشونه باید حل کنه مثل تکلیف های دیگه شب حلش میکنه و صبح به استادش میده و استادش تعجب میکنه چون اون مسئله سخت ترین مسئله بوده که هیچ وقت جوابش رو نتونسته بودن پیدا کنن. به سخت بودنش توجه نکن فکر کن هنوز تو دوره دبستان هستی حتی درمورد زبانت! راستی یادت باشه حتی تو یه چیز ساده مثل بازی کامپیوتری هم بعضی وقتا برای رد کردن یه مرحله باید دوباره امتحان کنی. امیدوارم در آینده که موفق شدی به این ویدیوت بخندی😇
رومینا منم اینطوری میشم خیلی اوقات خیلی ذهنم خالی میشه و میرم تو فاز فلسفه اینا که دارم چی کار میکنم واقعن و بیشتر اوقاتم حسش نیس که بخوام درس بخونم چون انگار هدف واقعیم نیس
درود رومینا جان بعد از گذشتن 30 سال از زندگیم و گرفتن کارشناسی و اقدام برای ارشد و نیمه کاره ولش کردن ، به فکر تغییر رشته و تحصیل مجدد توی رشته های پیراپزشکی افتادم . بعد از یک سال فهمیدم که اون چیزی نبوده که می خواستم و در آخر الان چند ساله کاری رو که از بچگی بهش علاقه داشتم شروع کردم ، کامپیوتر و علوم مربوط به اون . یادمه از راهنمایی به این طرف همیشه این حس رو داشتم که دارم با زندگیم چکار میکنم ، از بقیه عقب ترم و دارم زمانم رو هدر میدم . همه این افکار در حالی بود که حتی مدرسه ای که میرفتم یه مدرسه معمولی نبود و آزمون ورودی داشت و کل شهر برای رفتن داخلش سر و دست میشکستن ! یادمه وقتی 15 سالم بود با خودم فکر می کردم که از زندگی عقبم چون دوستام از 10 سالگی کلاس زبان رفتن ولی من نه . یا وقتی امتحان نهایی و کنکور داشتیم فکر می کردم که از بقیه عقب ترم چون اونا از اول دبیرستان شروع کردن به درس خوندن ولی من از اول سالی که کنکور داشتیم . و این حس همیشه باهام بود ، حتی تا چند وقت پیش که داشتم با خودم فکر میکردم که دوستام چند سال از من زودتر رفتن سر کار و بیشتر بیمه ریختن به حساب و خونه خریدن و ... یا اینکه الان با 30 سال سن حس می کنم پیر شدم و برای انجام بعضی کارها دیگه وقت زیادی ندارم . من یه دوستی دارم که واقعا آدم حسابیه و هر چند وقت یکبار میشینیم با هم بلند بلند فکر می کنیم و از همه چیز با هم صحبت می کنیم ، از همه چیز . و این خیلی خوبه . اتفاقا بحث تحصیلات دانشگاهی و پزشک شدن هم پیش اومد و هر دومون اتفاق نظر داشتیم که اگه برگردیم به 18 سالگیمون دیگه این رشته رو نمی خونیم و میریم دنبال علاقمون و اگه لازم باشه توی اون فیلد ادامه تحصیل میدیم ، اگه هم تحصیلات دانشگاهی لازم نبود که هیچی . حقیقت از اینکه حدود 8 سال درس خوندم پشیمونم ، اونم توی اوج جوونی و زمانی که دردسرها و مسئولیت هام کمتر بود و بیشتر به خودم تعلق داشتم و سنم هم کمتر بود . یادم نمیره روزی که 30 سالم شد واقعا شکه شدم ، با خودم گفتم واقعا 30 سال گذشت و پا گذاشتم به آخرین سالهای جوونیم ؟! اینقدر حرف زدم که بگم اگ میبینی بهش علاقه داری یا در آینده بهش علاقه پیدا می کنی یا هدف خاصی داری که مجبوری این مسیر رو طی بکنی که زحمتش رو به جون بخر و قوی باش و پیش برو . ولی اگه میبینی ازش خوشت نمیاد ، بدون که این حس بد قراره روز به روز بیشتر بشه و زحمت ها و اعصاب خوردی هاش هم اضافه میشن . خلاصه که تصمیم نهایی با خودته و از اونجایی که توی ایران هم نیستی میتونی اگه به چیزی علاقه داری ، زود توش پیشرفت کنی و بهش به عنوان یه شغل هم نگاه کنی . موفق باشی :)
سلام عزیزم میشه جواب سوالم رو بدی ؟ من یکی از بزرگترین آرزو هام پزشکی قبول شدنه،و کلاس دهم هستم یعنی دو سال و نیم دیگه باید کنکور بدم تقریبا ،، هر روز هر روز و هر ساعت به خدا بع این کنکور و پزشکی قبول شدنم فکر میکنم به خدا به نظر شما من اگه از همین الان بخونم و کلاس کنکور برم ۳سال دیگه این موقع ها پزشکی قبول میشم ؟ خواهش میکنم جوابم رو بدین خیلی نگرانم
سلام عزیزم در اینکه تو تلاشتو هرچقدر بیشتر کنی احتمال قبولیتم بیشتر میشه شکی نیست 😊 اما کسی نمیتونه بهت بگه اگر فلان کارا رو بکنی ۱۰۰ درصد قبولی! خصوصا توی کنکور ایران … اگر اسپانیا میبودی میگفتم ۱۰۰ درصد قبولی 😊 ولی توی کنکور ایران فقط تلاش نیست ک مهمه😊 تو صد خودتو بذار! باقیش رو بسپار ب جریان زندگی ببین چی پیش میاد! اگر ویدیوهامو دیده باشی دیگه میدونی ی سیبو بندازی هوا هزارتا چرخ میخوره! والا ک منم فکر نمیکردم ی روز سر از پزشکی اسپانیا دربیارم 😁🫠 پس اصلا نگران نباش ❤️
سلام من قصد مهاجرت به اسپانیا رو دارم از طریق تحصیلی یه ترسی دارم فکر میکنم که درسا اونجا سخته. مثلا ریاضی اونجا سخت تراز این جاست یا دروس محاسباتی مثلا میشه اگر میتونی راهنمایی کنی یا تجربه بگی
سلام عزیزم واقعا حق داری تو شرایط سختی هستی چون همزمان کلی چیزو داری باهم مدیریت میکنی ی راهی که من خودمم انجام دادم هم تورو قوی تر میکنه نسبت به هدفت هم ارومت میکنه نوشتنه ی دفتر بردار به مدت چهل روز صبحا که از خواب پامیشی قبل اینکه پاشی صبحانه بخوری یا کار دیگه انجام بدی دقیق همینکه بیدار شدی شروع کن ب نوشتن هر چی تو دلته بنویس چ گله چ شکایت چ هدفات چه همینجوری الکی دو صفحه بنویس حتما دوصفحه بشه کمتر نشه اما بیشتر اشکال نداره هر روز اینکارو تکرار کن و نباید به هیچ عنوان چیزی ک مینویسیو بخونی هیچ کدوم از چیزایی که مینویسی و تا چهل روز نباید بخونی اصلا فقط بنویس ببند بزار کنار بعد چهل روز میتونی بخونی😊خیلی خوبه شاید مسخره بیاد اما واقعا تاثیر گذاره
رومینا جان برای من اصلا تک بعدی بودن و صرفا خوندن برای امتحانا هیچ وقت جواب نبوده و فکر میکنم تو هم مثل من باشی و سعی کن روتین همیشگیتو حفظ کنی اونموقع خیلی بهتر میتونی به کاری که باید بپردازی و منم دقیقا مثل تو وقتی استرس دارم نمیتونم درس بخونم و مطمئن باش تنها نیستی، سعی کن از ترم بعد کم کم بخونی و مطمئن باش اوضاع بهتر میشه❤️ تو میتونی😘
سلام رومینا جان درس خوندن اونم به پزشکی به زبان دیگه کار ساده ای نیست و شما همین که تا اینجا اومدی به نظرم کار بسیار بزرگی انجام دادی ، در مورد حال روحی باید بگم به خاطر اتفاقات بد پی در پی من هم مثل شما هستم ، ولی عزیزم زندگی همینه پر از چالش و باید دید که چطور میشه حال بهتر ساخت و اینکه ترم های اول اگر نمره خوبی نگرفتی ناراحت نباش آدم که همیشه نمیتونه در هر موقعیتی بهترین باشه ولی حتما میتونه به مرور زمان وبا تلاش و همینطور حال خوبی که برای خودش میسازه تبدیل به بهترین خودش بشه صبور باش عزیزم و ادامه بده مطمعنا موفق خواهی شد ❤
رومینا طبیعیه این حسایی که داری و پیش میاد، اینکه فکر کنی به درد پزشکی نمیخوری هم فکریه که همهی دانشجوهای پزشکی بهش فکر میکنن. تازه موقع امتحانای همهی ترما مخصوصاً سختاش به این نتیجه میرسن ولی برای تو سختتره چون زبانی که داری باهاش درس میخونی فرق داره. حتی به نظرم نسبت به دانشجوهای بینالمللی که به انگلیسی درس میخونن هم سختتره ولی تلاش کنی میتونی به همش غلبه کنی. Keep Calm Friend ❤️
البته من به زبان انگلیسی دندانپزشکی خواندم ولی پیش آمده امتحانی را که فکر می کردم ۱۰۰ درصد میفتم را قبول شدم بعد از امتحان فهمیدم که بقیه از من بدتر هستند یعنی صد رحمت به من خلاصه تو این راه خود تنهایی مثل یک ارتش یک نفره خودت باید تدارکات را فراهم کنی خودت نقشه بکشی خودت حمله کنی و خودت حتما پیروز بشی و فقط به پیروزی فکر کنی چون قبل از مغلوب شدن شکست خودت قبول کنی نابود شدی و ذهنت از پیش شکست پذیرفته اگر خواستید برای کمک بیشتر با کمال میل می توانیم در ارتباط باشیم
رومینای عزیزم اطمینان داشته باش خیلی از ماها همینجور هستیم و تنها نیستی.منم 23 سالمه و نمیدونم دارم با زندگیم چیکار میکنم و تو چند مرحله هم از من و خیلیا جلوتری.همین راهی هم که تا اینجا اومدی کار هرکسی نیست و قطعا از پس این بحران ها برمیای.بعد از این امتحانا استراحت کن و دوباره قوی ادامه بده و از استادات هم راهنمایی بخواه تا با توجه به شرایطت بتونن کمکت کنن.دوستت دارم دختر❤
فقط ادامه بده خودت هر کسی بهتر میتونی راه بهتر شدنه پیدا کن. ترمای اول هنوز شیرینی درسای تخصصی نیست و آدم بدون علاقه فقط درگیره زبان کشور مقصد و سختی درسای تئوریک هست. ولی در کل خوشبحالت که راحت احساساتت رو به اشتراک میذاری...منم دانشجوی دندانپزشکی ام ولی جنس نگرانی هام فرق داره.
من ۲۶ سالمه و با یه مدرک لیسانس تو ایران با شرایط فعلی و در یک رابطه ی ۴ ساله شکست خورده کاملا اینطوریم که چقدر میشه قوی بود. اما رومینا اولش همیشه سختتر از پسش برمیای دختر
همین که تو سلکتیویداد و پاس کردی و به رشته دلخواهت رسیدی اینم پاس میکنی عزیزدلم اولش سخته ولی به مرور همه چی اوکی میشه قوی تر از قبل پیش برو سمت ارزوهات😍❤️
خیلی خیلی خیلی میتونم بفهمم تک تک جمله هایی که گفتی رو منم امسال رشته ای اومدم که دقیقا یهو از شاگرد زرنگه به تنبل کلاس تبدیل شدم و فهمیدم که واقعا این رشته و این سبک زندگی برای من نیست امیدوارم توهم زودتر بدونی چی میخوای واقعا و موفق باشی :)
منم امسال ارشد دانشگاه فردوسی قبول شدم، اولش خوشحال بودم ولی ترم اول همینطور که تو میگی گند زدم، همه رو پاس شدم ولی با حداقل نمره، توی کارشناسی منم بچه زرنگ بودم، سر کلاسا سوال استادا رو جواب میدادم ولی الان مثل خنگا زل میزنم به استاد، تازه من یک مشکل دیگه هم دارم اینه که پایان نامه دارم و از الان اینقدر منو ترسوندن که توی کل تایم شبانه روز یک استرسی با من هست، منم همش با خودم میگم که چی؟! الان پایان نامه بدم ارشد بگیرم که چی... این روزا خیلی استرسی ام و از استرس نمیتونم درس بخونم و کار مفیدی انجام بدم، از استرس درس به کارای خونه نمیرسم از استرس کارای خونه به درس.... اصلا یه وضعیه
سلام دوست عزیز ، بهتون مدیتیشن و یوگا پیشنهاد میدم اگر تا حالا مدتیشین نکردی بگو تا جزئیات بیشتری بهت بگم برای یوگا لازم نیست هزینه کنی داخل یوتیوب چند کانال خوب وجود داره که دوره های مختلف یوگا رایگان آموزش میدن برای شروع از کانال نیلوفر کوزه گران شروع کن که دوره یوگا در ۲۸ روز آموزش میده میتونی سرچ کنی یوگا در ۲۸ روز برات میاره نگران نباش همه چی درست میشه🌹❤️
رومینا جان میدونم خیلی برای این رشته زحمت کشیدی و جایگاهی که تو الان داری رو شاید خیلیا نداشته باشن اما یکی به من یه حرف خوبی زد گفت برای اینکه هدف زندگیتو مشخص کنی و بدونی تو چی استعداد داری باید سال ها براش تلاش کنی تا بفهمی تو برای چی ساخته شدی و هدفت از زندگی چیه به نظرم همین که تونستی مهاجرت کنی یکی از بزرگترین قدم های زندگیت بوده به شخصه هدف اول خودم مهاجرت یعنی در حال حاضر تنها هدف و ارزوم مهاجرته بعدش که به اون رسیدم باید هدف های بعد رو برای خودم مشخص کنم پس از وضعیتی که الان داری لذت ببر و انقدر تلاش کن تا به چیزی که براش ساخته شدی برسی✨
اینو همیشه به خودت بگو که استثنایی هستی تو قدرت یا ماهیتیو داری که بقیه ندارن خودتو دوست داشته باش به خودت عشق بورز حتما موزیک هایی ک حالتو خوب میکنن گوش کن عکس هایی ک دلتو باز میکنن ببین و اینده و چیزی که از لحاظ روحی ارضات میکنرو تجسم کن و بساز همه چیزای منفی رها کن و به دیده جدیدی به چیزایی که ناراحتت کرده نگاه کن و با تمرکز و علاقه توی محیط مناسب به درسات بپرداز
روميناي صادق و دوسداشتني كه اومدي مسئله ي خودتو با ما در ميون گذاشتي اينو بدون كه نشستن و خود درس خوندن به مراتب اذيت شدنش از استرس قبل از نخوندن كمتره.فقط كافيه يه برنامه ريزي كني طبق كاراكتر درس خوندن خودت.تووي ٢٤ سالگي خيلي جاي خوبي ايستادي و حتما اونقدر باهوش هستي كه الان مختصات زندگيت اينه.كم نيار و بزن كنار اين حال بد رو از خودت.هر وقت حالت گرفت يع دوش بگير خيلي تاثير داره.منم واسه درس هام همينجور بودم
درود رمینای عزیز نمیدونم چرا ولی با اینکه ایران زندگی میکنم و حدودا ده سال ازت کوچیک ترم ولی تک تک حرف هات رو درک میکنم خیلی درد داره صحبت هات شاید بخندی ولی خنده ات هم حالتی از عصابنیت و ناراحتی و چیزهای دیگه است.. این چیز ها کاملا طبیعیه همه ما ادم ها این احساس رو دارم حس غربت توی خودمون که اگه خیلی بهش توجه کنیم نمیتونیم زندگی کنیم چون نابود مون میکنه!منم خیلی این رو تجربه کردم که ماه ها به این فکر میکردم که من کی ام ؟کجام؟واسه به وود اومدم ؟هدف و قصدم از این دنیا چیه یک حس افتضاحه که هممون تجربه اش کردیم راهمون رو گم کردیم خونه مون برامون زندونه حس خفگی داریم نمیتونیم درس بخونیم..... به مدت های طولانی دنبال یه هدف بودیم ولی وقتی بهش میرسیم وامیستیم در صورتی که الان وقت دویدنه نه وایسادن و تماشا کردن این رو بدون که تو خیلی ادم قوی هستی تو تک و تنها مهاجرت کردی رفتی به کشوری که کلا به یه زبان دیگه حرف میزنن اونجا تونستی پزشکی قبول شی توی یکی از بهترین دانشگاه های اروپا!!! اینا موفقیت کمی نیست هر وقت احساس سرخوردگی و بی فایده بودن کردی موفقیت هات رو بشمار ! که هر کسی اگر جای تو بود پا پس میکشید این که میگی درس ها رو نمیفهی و فشار روت زیاده طبیعیه این رو بدون که تو چقدر محکمی که الان به اینجا رسیدی این رو بدون که پزشکی رو برای چی انتخاب کردی این درس هارو بالاخره باید بخونی چه با عشق چه با سختی به چیزی هایی که نمفهمی شون و درک شون نمیکنی بگو تو رو شکست میدم زندگی عین مستند های حیات وحشه شاید خنده دار به نظز بیاد ولی واقعیه باید با موانع شاخ به شاخ بشی شاخشون رو بشکنی مثل نبرد بین بوفالو و شیر درسته شیر سلطان جنگله ولی بوفاله عقب نشینی نمیکنه برمیگرده و میجنگه اگه سخت تره تلاش کنه اراده بکنه و بدونه هدف اش از جنگیدن چیه خیلی راحت شیر رو از بین میبره این حکایت زندگی و مشکلات و دردهامونه! مرسی وقت گذاشتی و کامنتم رو خوندی❤💫
منم ترم اول پزشکی ایتالیام و ۲۳ سالمه... هر روز از ۸ صبح تا ۶ عصر کلاس بودم و در طول ترم هم ازونجایی که تموم مسئولیت زندگی روی دوشم بود و بی تجربه هم بودم چون فعلا دو ماهه که تنهایی مهاجرت کردم وقت نکردم اونطور که انتظار داشتم درس بخونم با وجود اینکه همیشه شاگرد اولِ فرزانگان بودم :) الانم انگیزه خاصی ندارم فقط سعی میکنم که بدون انگیزه ی خاصی مثل تراکتور درس بخونم که واحدامو پاس کنم 😂 خدا کمکمون کنه 💖
راستی منم شهرم ساحلیه اما باورت میشه هنوز پام به آب دریا نخورده ؟ 🥲 به هر حال کتابخونه اوکیه برای روحیه الانم. هم از خونه بیرون میرم هم داخل جو درس خوندن قرار میگیرم. امتحانامونم شفاهیه همشون 😭💖😂😂😂
@@growmmee نه به انگلیسیم من. اما مشکل اینه که درسامون بقچه ایه یعنی مثلا استادای فیزیک پزشکی و استاتیستیک و بیواینفورماتیک همزمان داخل کلاس و جلوی بقیه بچه ها از ما شفاهی امتحان میگیرن و قانونه که حتی یکیشم بیفتیم اون دو تا هم که قبول شدیم افتاده حساب میشه و هر سه تا رو باید دوباره بدیم. 😂😂😂
انقدر بامزه حرف زدی با اینک کل ۳۰ دیقه رو داشتی یه چیز میگفتی ولی تا تهش گوش دادم😂🦥 میدونی منم این دوران را برای دبیرستانم داشتم وقتی وارد نمونه دولتی شدم عین یه شک بود ترومای بدی روم بجا گذاشت و اصلا من خاطره خوبی از اون دوران ندارم...خلاصه بدون ک گذر زمان راه حل مشکلته یا باید تحمل کنی یا باید بکشی بیرون..کلا نذار تو این سن خاطره بدی تجربه کنی...♡
وای باورم نمیشه یکیم مثل منه فکردم فقط من اینجوریم 😂الانم تو موقعیت جواب ندادن به پیامای بقیه ام چون همه رو مخمن الان حتی اینستام نمیرم 😑امتحانامو …. ولی مهم نیست بابا تموم میشه میره 👍☺️
عزیزم من ۲۶ سالمه و هنوز نمیدونم کدوم رشته رو بخونم😅 اگه رشته پزشکی رو دوس داری من بهت پیشنهاد میدم تا اخر سال اول صبر کنی برای این که به درد پزشکی میخوری یا نه چون الان واقعا وضعیت روحی هیچ کس خوب نیس ،نگران نباش، بیشتر به خودت فک کن ادم هر چقدر هم موفق باشه ولی سلامت روحیش خوب نباشه به درد نمیخوره ، منم کلی از این حالت هایی که میگی رو دارم حتی الان😅، درضمن عزیزم من والنسیا هستم اگه دلت خواست با یکی حرف بزنی من هستم، امیدوارم همه چی خوب بشه، مواظب خودت باش هوا سرده😬🤣💋
من هم ۲۶ سالمه.بیستو سالگی با گرفتن کاردانی برق و انصراف درسو ول کردم.الان نمیدونم چی بخونم نمیدونم چ شغلی دوست دارم...نمیدونم چکار کنم.نمیدونم پول تحصیل از کجا بیارم و خب سنم همینطور بالا میره ....
برات بهترین و آرزو میکنم اگرم این ترمو رد شدی اصلا اصلا اشکال نداره دوباره تلاشتو بکن هیچ زمانی مشخص نکردن ک اگ تا این زمان موفق نشدی دیگم نمیشی امیدوارم همیشه حالت خوب باشه و اصلا نگران نباش همه ی ما آدمیم و این حالتهایی ک گفتی رو هم هممون تجربه کردیم یا میکنیم اگرم خیلی دلت گرفته بود با خدا حرف بزن یا گریه کن شاید تاثیری داشته باشه یا همینم ک بری بیرون و با مردم ارتباط بگیری حالت خوب میشه ❤️❤️❤️❤️
من اینجور موارد سعی میکنم ذهنم مثل یه کتابخونه درنظر بگیرم و مرتبش کنم بزار بگمکه امار رو بار سوم پاس کردم😂 ببین بقیه چطوری میخونن شاید باید شیوه خوندت عوض کنی سر کلاس میتونی ریکورد کنی وویسا رو که بدونی تو پیاده روی تو ساحل میشه گوش بدی
سلام. رومینا جان .من همین الان ویدئو رو دیدم و حتما کل نمره هات اومده . تجربه به من ثابت کرده روزانه حتی شده ۲۰ دقیقه ورزش پیاده روی و همزمان موزیک های شاد گوش دادن و بعد دوش و سپس کارهای واجب را انجام دادن بهترین کاره. در مورد حس بد داشتن از اتاق ، چون وقتی اونجایی تمام فکرت به عقب افتادن درسها و انتظار بالا از خودت هستش . اما این گذراست از ترم بعد اول ورزش کن و بعد تا جایی که میتونی اصلا راجع به خوندن دیگران چیزی نپرس فقط روی برنامه ریزی و ورزش خودت تمرکز کن . مطمئنم موفق میشی
میدونی ادم دم امتحان هاش قشنگ اینطوریه که زندگی چیه ؟ چرا زنده ام ؟ بعد میخوای بری دنبال این جواب سوالا بعد درسات هم مونده دپرس میشی از یه طرفم درسا رو خوب نخوندی این طبیعی همه همینطورن دختر قشتگ تازه تو چقدر توانایی که داری تنهایی توی کشور دیگه پزشکی میخونی اصلا برای دل داری نیست واقعا فکرش رو میکنم واقعا خیلیی بهت افتخار میکنم طول ترم فلش کارت درست کن فلش کارت که درست کنی با anki اینطوری که حتی اگه حوصله ام نداشته باشی میخونی شون برای اناتومی هم خیلیی چیز خوبیه برو کتابخونه قهوه به میزان مناسب بخور استرس نگیری ادم وقتی استرس داره اینطوری میشه باید به خودت مسلط باشی چون بهتر میتونی درس بخونی و یک بهتر از صفره میدونی امیدوار م بهتر و موفق باااشی اول همه چی سخته بعد باهاش کنار میای شرایط خیلیی ها مثل توعه ولی چون تو محور زندگی خودتی اونقدر حس نمیکنی بقیه هم همین مشکل ها رو دارن تو تنها نیستی دختر ❤
ببین این ترم که کلا بیخی مهم نیست خوب یاد بد تموم شد.ولی سعی کن حتما باشگاه بری و این که حتما برنامه ها تو بنویس رو کاغذ و با برنامه پیش برو این کار(داشتن برنامه و نوشتن اون)بهت آرامش میده.کلا بنویس مثلا امروز از این ساعت تا فلان ساعت میرم باشگاه بعد ۳ تا درس میخونم بعد مثلا ساعت ۱۱ شب فیلم نگاه میکنم.حتما آخر شب برای خودت ی سرگرمی بذار.نگران نباش🌹.
سلام دختر خانوم من دختر دیگه ای رو توی یوتیوب میشناسم که شرایطی مثله تو رو داره (البته اون توی اسپانیا نیست) درس خوندن توی کشور دیگه خیلیییی سخته مخصوصا با زبان دیگه اون دختر هم خیلی زمان گذاشته برای درس خوندن. اون علاوه بر کتاب های دانشگاه باید چند تا منبع دیگه هم داشته باشه چون بالاخره زبان دیگه ای هست و تو کلاس چیزی یاد نمیگرفته. الان عمومی رو تموم کرده و برا تخصص میخونه. من خودم دانش اموز سال اخرم. اصلا دپرس نباش و به اینده نگاه کن
سلام دخترم.حرفهات و شنیدم به عنوان ی مادر خیلی نگران شدم.لطفا مراقب خودت باش .سلامتی از هر چیزی واجب تره از پزشکی.حتی از اسپانیا .من خودمم اسپانیا زندگی میکنم .میدونم دور از وطن و خانواده و....سخته شما که ی بار بسیار سنگینی بر دوش داری. به هر حال به فکر سلامتیت باش عزیزم.مشاوره.روانشناس.یا هر راه دیگه... مراقب خودت باشششش...خیر پیش
رومینا عزیز میفهممت منم پزشکی رو به انگلیسی میخونم ، یادمه ترم اول و دوم خیلی بهم سخت گذشت اونقدر که پشمیمون شده بودم از پزشکی تا ساعت 6 غروب کلاس داشتیم میومدم خونه دیگه جون درس خوندن نداشتم فقط اخر هفته ها میتونستم بخونم یکم و درسای علوم پایه اون ترمای اول واقعا اذیت کننده و حوصله سر برن ولی از سال سوم شیرینی پزشکی شروع میشه .اینو بدون تو تنها نیستی عزیزم ادامه بده
اول اینکه تو ایران زبون فارسی بود و مامانتون براتون همه چیزو آماده میکرد و شما فقط درس میخوندی و با زبون دیگی نمیخونی . نمیخوام منصرفت کنم ولی یا باید بمونی و بجنگی با افسردگی ، استرس و سختی در یادگیری و تهش به مدرک برسی یا مسیرتو همین الان تغییر بدی. منم مثل تو عاشق پزشکی بودم. یک ترم تو لندن کالج رفتم خوندم ولی واقعا سخت بود. نشستم با یک استاد ایرانی مشورت گرفتم و ولش کردم و رفتم رشته دیگه که به شرایط روحی و زندگیم بیاد. منظورم اینه که تو اروپا خیلی سخت میتونی تنها زندگی کنی و درس بخونی به هر حال مشورت کن با یک آدم خوب.یک راهکارم بهت میدم ، تمام کلاسهای tutorial رو شرکت کن و اگر تونستی ریکورد کن. سوالاتی که تو کلاسهای tutorial میگند سوالات امتحانی و احتمال ۸۰ درصد تو امتحان میاد.
چقدررررررر درکت میکنم اونجا که گفتی استاد سوال پرسید و من اصن نفهمیدم چی گفت ک بخوام جواب بدم یا ن دقیقااااا برای من چندین بار پیش اومده😂🤦♀️من به زبان المانی دارم درس میخونم و واقعا خیلی سختههههه وحشناکه سه ماه دیگه حدودا امتحان دارم و خیلی وقتا از شدت استرس میگم کاش اگه قراره پاس نکنم بمیرم به روز امتحان نرسم😐😂
یادت نره چقدر زحمت کشیدی برای این موقعیتت و موقعیتی ک الان تو توشی باورت نمیشه ولی برای منی ک سه سال پشت کنکوریمو فقط پزشکی میخوامو هرسال پیراپزشکی میارم ارزومع پس جدیش بگیر اما در هر شرایطی بدون ک تو بهترین ورژن از خودتو گذاشتی ❤️