ممنون از شما ؛ با دیدن این تصاویر و توضیحات فلش بک به گذشته ما میزنید؛ دردها عذاب هایی که بهمون دادن و به مرور زمان فراموش کردیم ، بس که درگیر دردهای جدید شدیم ؛ واقعا تاریخ سیاه .
من و شریک زندگیم الان نوه داریم. یک روز داشتم با تلفن عمومی(تلفن دو زاری ) با نامزدم صحبت میکردم که مأمور کمیته اسلحه کشید و گوشی رو از دستم گرفت و من رو به بازداشتگاه بردند و تهدید کردند که اسم همسفر زندگیم رو بگم تا برن ایشون رو هم بازداشت کنند اما من اسمش رو نگفتم. اسم اون مأمور رو هنوز در خاطرم دارم. لعنت بر وجودش! خلاصه کلی خاطرات تلخ و گاه شیرین، از اون زمان دارم.