گلهای تازه 58 بیات زند
داغ شقایق
با همکاری فرهنگ شریف جهانگیر ملک
اشعار : حافظ
خواننده : شجریان
گوینده : فخری نیکزاد
فخری نیکزاد :
ما بی غمانِ مستِ دل از دست داده‌ایم
همرازِ عشق و همنفسِ جامِ باده‌ایم
بر ما بسی کمانِ ملامت کشیده‌اند
تا کار خود ز ابرویِ جانان گشاده‌ایم
پیرِ مُغان ز توبهٔ ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم
چون لاله مِی مبین و قَدَح در میانِ کار
این داغ بین که بر دلِ خونین نهاده‌ایم
ای گُل تو دوش داغِ صَبوحی کشیده‌ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم
ما بی غمانِ مستِ دل از دست داده‌ایم
همرازِ عشق و همنفسِ جامِ باده‌ایم
حافظ -غزل
شجریان :
ما بی غمانِ مستِ دل از دست داده‌ایم
همرازِ عشق و همنفسِ جامِ باده‌ایم
بر ما بسی کمانِ ملامت کشیده‌اند
تا کار خود ز ابرویِ جانان گشاده‌ایم
پیرِ مُغان ز توبهٔ ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم
کار از تو می‌رود، مددی ای دلیلِ راه
کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم
چون لاله مِی مبین و قَدَح در میانِ کار
این داغ بین که بر دلِ خونین نهاده‌ایم
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقشِ غلط مَبین که همان لوحِ ساده‌ایم
حافظ -غزل
فخری نیکزاد :
چون لاله مِی مبین و قَدَح در میانِ کار
این داغ بین که بر دلِ خونین نهاده‌ایم
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقشِ غلط مَبین که همان لوحِ ساده‌ایم
حافظ -غزل
3 окт 2024
