شعر از حضرت مولانا ای قـوم بــه حج رفتـه کجایید کجایید،،، معشــوق همیــن جـاست بیایید بیایید،،، معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار،،، در بادیه سرگشته شما درچه هوایید،،، گر صورت بےصورت معشوق ببینید،،، هم خواجه،وهم خانه،وهم کعبه شمایید،،، ده بار از آن بدان خانه برفتید،،، یک بار ازاین خانه بدین بام برآیید،،، آن خانه لطیفست نشان هاش بگفتید،،، از خواجه آن خانه نشانے بنمایید،،، یک دسته گو اگر آن باغ بدیدید،،، یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید؛؛؛ با اینهمه آن رنج شما گنج شما باد،،، افسوس که بر گنج شما پرده شمایید،،، مولانا..