بجز یک لایک و یک کامنت تشکر دیگر کاری از دستم بر نمیاد ،شاکر خدایم که به گمانم این گنجینه ارزشمند را به من داد،سپاس از مولانا و استاد سروش که در تا ابد در قلب من جای دارد و با گشاده دستی حاصل عمر با ارزش خود را در اختیار مان قرار میدهد،
دکتر سروش جان خدا بواسطه شما آگاهی بمن عطا کرد. کس چه میداند ز من جز اندکی از هزاران جرم و بد فعلم یکی من همی دانم و آن ستار من جرمها و زشتی کردار من اول ابلیسی مرا استاد بود بعد از آن ابلیس پیشم باد بود حق بدید آن جمله را نادیده کرد تا نگردم در فضیحت رویزرد باز رحمت پوستین دوزیم کرد توبهٔ شیرین چو جان روزیم کرد هر چه کردم جمله ناکرده گرفت طاعت ناکرده آورده گرفت همچو سرو و سوسنم آزاد کرد همچو بخت و دولتم دلشاد کرد نام من در نامهٔ پاکان نوشت دوزخی بودم ببخشیدم بهشت آه کردم چون رسن شد آه من گشت آویزان رسن در چاه من آن رسن بگرفتم و بیرون شدم شاد و زفت و فربه و گلگون شدم در بن چاهی همیبودم زبون در همه عالم نمیگنجم کنون آفرینها بر تو بادا ای خدا ناگهان کردی مرا از غم جدا گر سر هر موی من یابد زبان شکرهای تو نیاید در بیان میزنم نعره درین روضه و عیون خلق را یا لیت قومی یعلمون
سلام دکتر سروش من مرید شما هستم ی مطلب خاستم بگم اینکه قصه خاب محمدی،، فک میکنم الان موقع طرحش نبود، چون در نظر آدمهای این دوران ارزشی برای خاب باقی نمونده، همیشه به کسی که حرفهاش چرت و پرت هست میگن خاب دیدن، شما باید اول ارزش خوابهای صادقانه را زنده میکردید، ی مدت خواب را در جایگاه واقعیش قرار میدادید، بعد خواب محمدی را مطرح میکردید،، همانگونه که ارزش شعر و شاعری را قدر نمیدانیم و به سخنان بیهوده میگیم شعر نگو، اینم از تضادهای دوران ماست. سوالی دارم اینکه شما فرمودید پیامبر وقتی دید تمام مخلوقات ستایش خداوند را میگویند پیامبر هم ناخودآگاه به رکوع و سجده افتاد و نماز خوند، یعنی پیامبر از قبل رکوع و سجده را ندیده بود، در حالیکه نماز در یهودیت بوده و شبیه همین رکوع و سجدها را دارد،، یعنی پیامبر آگاهانه خداوند را ستایش کرده وقتی در حالت نزدیک شدن به خدا قرار میگرفته سنت موسی علیه السلام را اجرا میکرده عاشق شما هستم کارگر مرغداری