مستند زنده گی جوگیهای پلخمری
شهر نشینانی که به باد فراموشی سپرده شده اند و از سالها به این طرف با محرومیتهای فراوان دست و گریبان اند.
افغانستان کشوری است با جامعهی چند ملیتی و قبیلهای که این جمعیت متشکل از گروهای قومی - زبانی متعدد از جمله تاجیکها، پشتونها، هزارهها، ازبیکها، پشهایها، بلوچها و غیره است.
از آن جمله مردمانی که با نفوس کم و محرومیتها بیشتر در افغانستان بیشتر در سمت شمال و شمالشرقی زندهگانی میکنند - جوگیها استند. آوارهگانی که نه سرپناه مشخصی دارند، و نه امکانات زندهگی و نه نمایندهای در دولت و نه پیشتیبانی جز خدا. این گروه را همه به حال خود شان رها کردهاند و هویتشان نه درج تاریخ است و نه نزد کسی هویدا، و همچنان ناشناخته باقی ماندهاند. انگار اصلن وجود ندارند.
وقتی نامی از جوگیها گرفته میشود اولین چیزیکه به ذهن همه گان میرسد؛ پیرهزنان فالبین، پسر بچههای اسپندی، گداها و غیره... چون آنها بیشتر به همین شکل در عام ظاهر شدهاند.
به باور عامه آنها، آدمخوار، دزد و انسانهای وحشتناک استند. بیشتر اطفال شهری از آنها میهراسند و هیچ کسی با آنها ارتباط برقرار نمیکنند.
گذشته از اینها، این در میان این اقلیت انسانهای تحصیل کرده، هنرمند، پهلوان، دهقان، چاپنداز، آوازخوان و انسانهای عارف و عاشق نیز وجود دارند.
این اقلیت قومی، به گفته خودشان، از کولاب تاجیکستان یک سده قبل به افغانستان مهاجرت کردهاند و در چنین سرنوشت فلاکت بار گیر ماندهاند.
گدایی، فالبینی، کارهای شاقه، جلابی چرخ زندهگی این مردمان را میچرخانند. مردمی با فرهنگ و رواجهای متفاوت از دیگر اقوام. زنان شان صبح با کودکان و دختران جوان صبح زود از خانه بیرون میشوند و تا شام در جادههای و کوچههای شهر گردش میکنند و از مردم طلب کمک میکنند. زن بودن در میان جوگیها خیلی سخت است و پرچالش! زنان و دختران مجبور استند صبح تا شام گدایی کنند و مصارف خانواده را پیدا کنند. به گفته خود شان این چیزیست که از اجداد شان برای شان میراث ماندهاند و به دید آنها ننگ و عار نیست.
مردان شان بیشتر کارهای خانه را انجام میدهند. در ضمن، بعضی شان مصروف دهقانی در زمینهای مردم، جلابی حیوانات، بزکشی، بودنه بازی، سگ بازی استند. با وجود مشکلات زیاد، بعضی شان از روی علاقه، به نگهداری اسپ میپردازند.
این آوارهگان، در خیمهها و خانههای گلی زندهگی میکنند. و در یک مکان مشخص اقامت نمیکنند.
بعد از چاشت ماه حوت است. من به گذر جوگیها کنار تپهی خواجه کمال ولی، شهر پلخمری ولایت بغلان موقعیت دارد - آمدهام. جوگیهای پلخمری نزدیک به بیست و پنج سال در اینجا زندهگی کردهاند و برعکس دیگران به نحوی از آوارهگی نجات پیدا کردهاند. با اینهم، زندهگی پرمشقت و فلاکتباری دارند. فقر و تهیدستی، محروم از تحصیل و تربیه، نداشتن زمین، هویت ناشناخته، تحقیر و توهین توسط مردمان دیگر، از رنجهای است که آنها از آن حرف میزنند.
خانههای گلی و به شکل نامنظم اعمار شده در کنار تپهی خواجه کمال، چنان مینماید که انگار به سدهها قبل برگشتهایم؛ زمانی که هیچ امکانات و سهولتهای زندهگی وجود نداشت.
15 мар 2022