Greeting and Thanks, It was very Informative and Excellent Hello and thank you for this Great Program درود و سپاس ؍ خیلی آموزنده و عالی بود ؍ تشکر درود و سپاس برآقای کوروش آریا نیک اندیش !!!! 😍☺😊😀✌👍🙏🙏👋👋💯/💯🤍🖤🤎💜💙💚💛🧡❤🏵🌹🌺🌻🌼🌷🪴🌴💮🎸🪗🎷🎹🎺🪘☮☮☯☯⚛⚛
بسیار خندیدم که چگونه آقای ذوالفقار از الله در قرآن گریزان بود. او میخواست به اساس عقلی موجودیت خدا را ثابت کند نه به اساس قرآنی , چون میداند که قرآن بی منطق است. چگونه امکان دارد که یک مسلمان بگوید که من به اساس قرآنی نه بلکه به اساس عقلی موجودیت خدا را ثابت میکنم؟ معنای سخنش اینست که قرآن عقلی نیست بلکه تخیلی است. اینها ۱۴۰۰ سال مردم را با افسانه ها و تخیلات بازی داده اند. اول این ادعای ذوالفقار که میخواست موجودیت خدا را با دلایل عقلی اثبات کند , حماقت بود. من که آتیست نیستم و به موجودیت آفریدگاران تمام هستی و سیستم های مغلق معتقدم , نمی توانم موجودیت این آفریدگاران را اثبات کنم. من میتوانم حدس و قیاس های منطقی و اسطوار به اساس علوم بیاورم , اما این دلایل من معنی اثبات را نمی دهند. با دلایل خود من میتوانم بالای بعضی نقطه ها روشنی بیندازم , اما کلیت را هرگز نمی توانم اثبات کنم . همین ناتوان بودن در اثبات کلی خوب هم است چون مرا وادار میسازد تا همیشه در تفکر و اندیشه باشم. مشکل دیگر یا بهتر بگویم , نقطهٔ ضعف دیگر در اسلام اینست که ادعا دارد که الله یکی است. اسلام در کلیت خود یک ادعا است نه یک دینی به اساس دلایل منطقی. چی ثبوتی منطقی وجود دارد که الله یکی و واحداست ؟ صفر! یک دلیل هم وجود ندارد. برعکس وحدانیت الله مشکلات منطقی را برای مسلمانان بوجود می آورد. ببینید ! وقتیکه چیزی یکی باشد , قابل حساب است. یک سیب , یک نارنج , یک کرهٔ زمین , یک خط شیری یا کهکشان ما, یک نظام شمسی وغیره. به چه دلیل میدانیم که یکی اند؟ چون قابل حساب اند. من میبینم که یکی است , پس میگویم که یکی است. وقتی چیزی قابل حساب باشد , مشکل دومی را خلق میکند, صرف چیز های قابل حساب اند که در قید مکان باشند و بعضاً هم در قید زمان باشند. درقید مکان بودن مشکل دیگر را خلق میکند و آن اینست که هیچ امکان ندارد که خالق در قید مخلوق خود باشد. به عبارت دیگر خالق باید کوچکتر و ناتوانتر از مخلوق باشد تا در مخلوق خود جای شود. پس زمانیکه خالق در میان مخلوق باشد. کی خالق است و کی مخلوق؟ یعنی در اول مخلوق وجود داشت یا خالق؟ مشکل منطقی درینجاست که اول یک خالق , مخلوق را طوری بیافریند که خودش خود را در میان آن مخلوق جایگزین کند. وقتیکه در داخل مخلوق خود داخل شد , مخلوق خود را پر میکند و صفت یکتایی را در مخلوق خود میگیرد. مشکل دیگری که حالا بوجود می آید , این سؤال است که خارج از مخلوق چیست وقتیکه خود خالق در میان مخلوق خود جایگزین باشد؟ خارج از مخلوق چیست؟ در مورد وحدانیت الله هرقدر که تفکر کنید به همان اندازه بی منطقی های این ادعا آشکارتر شده میرود. حاصل دلایل اینست که چیزی بحیث خدای یکتا نمی تواند وجود داشته باشد پس الله نمتواند وجود داشته باشد و زمانیکه الله وجود نداشته باشد هیچ امکان ندارد که یک رسول الله بوجود بیاید و همچنان وقتیکه الله وجود نداشته باشد چگونه میتواند کلامی از او بوجود بیاید؟
شبی آمد خدا در خواب نازم نشست بر من سر راز و نیازم شرابی بود و نان سنگکی داغ نشستیم گوشه دنج ته باغ دو سه پیمانه و سازی و آواز به مستی شد خدا گوینده ی راز به من گفت از شما من دردمندم بگو من با شما آخر چه کردم چرا باید زخود آیین در آرید به نام من کتاب و دین بیارید اگر خواهم به دنیا من نگاهم بدان موسی و عیسی را نخواهم چرا تیغ محمد را بجویم اگر خواهم کسی آید بسویم نه انجیل و نه تورات و نه قرآن نبوده دفتر من ناشر آن همه کار ریا کاران و رندان به هر دوران ظهور این رسولان اگر خواب زمان در دست آ نان ستون جاهلان هم پشت آنان گهی بر من نهادند نام الله شدیم غارتگر و یاغی صحرا گهی هم ما شدیم بابای عیسی بشد مریم به عقد و صیغه ما گهی در مصر به همراهی موسی در آوردیم پدر از پیر و برنا محمد را شدیم زنباره او رییس درب روسپی خانه او به هرجا یک زنی را زیر سر کرد به نام بنده هم یک آیه در کرد اگر او عاشق نه سا له ها شد چرا عقدش به نام من روا شد چرا باید به نام من بجنگید دهانها را به نام من ببندید که بنده گر خدایم بی نیازم نه پایان ونه آغاز پیازم نماز و روزه کی خواهم زیارم قمه بر سرزدن کی بوده کارم اگر از تن جدا کرد ید شما سر چرا نعره زنید الله و اکبر بدان! آیین من زور و جفا نیست که این دیوانگی هاکار ما نیست که راه من بود مهر و سعادت کجا راه جهاد است و شهادت کجا گفتم که من خانه ندارم سرم را من کجا شب ها گذارم خدا را کی سرای و خانه باشد کنشت و کعبه و بتخانه باشد بیا از ما در آر این دست آخر بکش از ما برون جان برادر غلط کردم که آدم آفریدم به جان مادرم دیگر بریدم خدا پیمانه آخر به لب بست سپس خسته دو چشمانش به هم بست سکوتی بود از دور ناله زاغ خدا ومن نشسته گوشه باغ به خود گفتم عجب! پس این خدا بود ندانستم چه با من آشنا بود شعری از کتاب نسل سوخته نوشته بابک اسحاقی
🕯✍️ چرا وقت تان را ضایع می کنید بروید قرآن را با حدیث درست بیاموزید که مالک گنجینه شوید مانند 👈 حافظ شیرین سخن و مولانای بزرگ. اینها پسان می میرند سپس شما هم پیش از مردن تان وقت را از دست ندهد چون اینها در یک خیابان دگری در حرکت اند شما در خیابان دگری مسیر خود را بپمایید بهتر است.
چی دلیل بیاورد اون شیعه منحوس میگه من در باره الله از قران بحث نمیکنم بلکه در باره خدای جهانیان از عقل خود بحث میکنم هههههههه یعنی در کتابش عقل نیست که بحث کند در باره خدای جهانیان ۲ هزار سال است که دانشمندان وووو میگردن چیزی و سندی و ثبوتی نیافتن اون شیعه از قران خود میشرمد
عزیز برادر آقای کاووش میخواست با ایشان در مورد الله قران مناظره کند نه کمتر و نه بیشتر ، چون همه ادیان خدای خود را دارند و خدای عقلانی وجود ندارد ، متاسفم که شما نیز کاووش جان را درک نکردید
کاووش کار خیلی خوب کرد. خالق غیر مادی کدام دلیل عقلانی ندارد و بیشتر ارتباط به تصورات انسان ها دارد. مناظره باید در مورد خالق از لحاظ قرآن می‌بود. آقای ذوالفقار از علم و ساينس اندک ترین معلومات را ندارد. چطور میتواند بگویید دلایل علمی خلقت؟
در جریان مناظره ده بار بسم الله والله اکبر گفت و میاید در باره خالق جهان ثبوت کند تا حال هیچ کس نتوانسته وجود خالق را ثبوت کندغیر عقلانی است اگر می تواند برود در ملل متحد خالق را به ثبوت برساند جایزه موبل همرای ملیارد دالر برایش می دهند ودر دنیا مشهور می شود نه در تیکتاک بخاطر چنددالر
Бо ин ду се нодон ки чунон медонанд аз чахл ки донои чахон инхоянд хар бош ки ин чамоа аз фарти хари харки на хараст кофираш мехонанд ин шер барои шумо харсаводхо
