Mariam Ishaq Azizi غرق در دنیای توهمی ماده 

سبحان الله حرفی بس بجا ودرست واقعا بسیار زیاد عالی بود و آموزنده زنده وسلامت باشید خانم عزیزی

ای شهدخت مه لقاو شاهین پرواز من ای کبک خوش رفتار و خوش آواز من ای بحر معانی و کلواژه ی خانه اباد ما آتش زدی بر دنیای توهم وبر بنیاد ما ای معلم راز آشنا ای رهرو مردان دل آگاه باز به سراغت آمدم کز گنیجه اسرارت چی ارمغان نثار ما بی نوایان بی پناه مینمایی ، ندانستم که چون موج شفاف و بلورین ژرف دریا می آیی و خانه های ریگی و خود ساخته و کودکانه ما را بر باد مینمایی و دامن کشان و لرزان پا پس میکشی و هشدار میدهی که دوباره خواهم آمد !... ای وارث وارثان بزرگ ای مرید مردان سترگ ، امروز با ادا و واژه های ساده و به ظاهر عامه فهم اما با چنان عمق و پهنای بلند معانی و حمکت ، فلسفه و خرد ،خود اگاهی و بیداری ، به سراغ ما امدی که تمام پندار های کودکانه و پیرانه سر ما را بباد فنا دادی تا نگه کردیم که نه موج است و نه خانه های ریگی کودکانه و نه کاخ های خیالی کهنسالی !... اینست فلسفه و حکمت حکیمان خرد ورز و انسانساز ! کز هر دری سخن عشق آغاز کنند خردورزان دل اگاه را بی نیاز کنند !.. ای شهدخت دل اگاه و مرشد راه و رهنما چراغی را که آن معلمان ماقبل و رمز اشنای بشر دوست در اختیارت گزاشته خاموش مکن که هنوز ما کودکان این جهان سیاهی و توهم بخود نیامده ایم ، غرق پیچ خم کلمات و جملات استیم که چگونه باشد ، منظوم باشد و منثور ، سج باشد و مقفا و ... اما بی خبر از پیام بلند و معانی حکمت آموز آن که هر حرف و هجای انرا با طلا باید بر کشید و بر دیده مالید و آویزه گوش و جان نمود و بیدار شد !... خوشا بر انهای که دانستن و بیدار شدند و سبکبار پر پرواز گشودند رهسپار دیار دوست شدند . وای بر ما که در پیچ خم واژه ها و خانه های رویایی و کودکانه غرقیم و نمی دانیم که خانه های زیاد ساخیم و خراب کردیم و عمر عزیز را بر باد دادیم و هنوز در پیچ خم وزن و قافیه سرگران و سرگردانیم و از اصل سخن و عمق این جملات جمیل و حکیمانه و عبرت اموز بی خبر که چی پیام پیدا و پنهان داشت . اینست مقام بلند سخنوران زبردست و راز اشنا که هر کسی به طریق خود معنی گرد و گرد و گرد را معنا کند که خرد ورزان معنی شناس دانند که چی فرقیست میان این کلمه همخوان و همصدا و در معنی متفاوت !... مریم جان عزیز و عزیزی : ترا دانستن و دریافتن باید از هفتخوان رستم وهفت کوه کتاب ها و پیره هه عرفا باید بگذریم و سالها چون خودت از محضر سخنوران بزرگ و رمز اشنا خوشه چینی و گرد روبی کنیم تا بدانیم که چی میگویی و از کدامین ژرف دریای حکیمان خرد ورز کلواژه ها ارمغان می آوری !... تا به درک و دانش بلند شما رسیدن سالها و کاران ها در پیش است امید که که ما همسفران نو اموز را به بزرگی و معنویت و مقام رفیع سخن ناب ببخشی و بر دل نازکت گرد ملال نیفتد !... دوستداران و عاشقان کاروان نور و بیداری تشنه باز امدن و با تو بودن استند ، لطفا دوباره برگرد که در گرگستان جهالت و سیاست های مزور می سوزیم و می میریم رهنما و راز اشنای رازی نیست کز سخنان عالی و متعالی اش بهره ببریم و بیدار شویم و احساس تنهایی و بی کسی ننمایم ، لطفا دوباره بر گرد که شهسوار مشعلدار ی در این وادی نیست که ما را به جوهر و گوهر اصلی مان رهنمون شود !...😐😢😡💕

طرز حرف زدن و گفتار شما بی اندازه مقبول و پر تعریف است .نام خدا و مطالب خیلی دلچسب را طرح مینماید .مگر یک نقطه که است شما در حرف زدن عادی هم حرف خود را دراز نموده مثل شعیر بیان میکنید .اگر خفه نشوید شعر را به زبان مقبول تان به مثل شعیر بیان کنید و جمله ها را همچو زیبا به مثل یک جمله .باز هم تشکر میکنم از حوصله افزای شما .امید از حرفم بعد شما نیامده باشد مه خیلی به شما احترام دادم و دوستان همچو خیلی دارم

آقای مزید آرین قالب شعر نثر یا شعر منثور برای خودش تعریف دارد و قالب شعر نظم یا شعر منظوم نیز برای خودش تعریف دارد. در هر دو قالب می توان احساس را بیان کرد لذا فرقشان در این است که در شعر منثور، سطرها بصورت نثر است و هر کس متناسب سلیقه ی شخصی می تواند سطرهایش را برش دهد و برش سطرها از روی نظم و انضیاط نیست اما در شعر منظوم، سطرها از روی تعریف و از روی انضباط و نظم خاصّی آرایش یافته و از نوعی ترتیب و سلیقه برخوردار هستند. ( مثل غزل ، مثنوی ......... ) گفتار مریم عزیزی از ادبیات معیاری بلندی برخوردارمیباشد در ادبیات معیاری نیز صدا پایین و بالا میرود و بعضی مواقع شعرگونه میشود، در ادبیات کوچه وبازار اجراکننده مقید به هیچ چیزی نیست هر آنچه دل گرم گوینده بخواهد ابراز میدارد نظر به این گفتار سبک یا روش مریم عزیزی از انتقاد بدور است