نصرت پارسا خداوند متعال ترا بسیار دوست داشت که نزد خود خواست خداوند متعال جنت فردوس نصیب ات بگرداند از مرگ و عجل کسی فرار کرده نمی تواند خوش بخت بودی چند وقت پیشتر رفتی ترا ین دنیا چه فایده به جز گناه و خطا چیز دیگر وصول نمی شود خوش بخت بودی که از این دنیای پر درد و غم رفتی خوش بخت بودی خداوند ترا معفرت کند کسانیکه زنده هستند به جمله مرده ها در همین دنیا به حساب میروند نه نمازی میخوانند نه انسانیت دارند نه اخلاق نه تربیه به جز ریخنشدی و اعمال زشت باز هم میگویم در جوانی توبه کردن خصلت پیغمبری است دنیا طلب کردیم به مقصد نرسیدیم آیا چه شود آخرت نا طلب ما
در حالیکه که نوجوان زیر شانزده سال بود و فامیلش نا گزیراً در سال ۱۳۶۰ وطن را ترک گفتند و دیگر بر نگشتند، نصرت هیچگاه احساسش را نسبت بمیهن و زادگاه اش از دست نداد و بار ها برای وطن و کابل سرود روان خواهر زاده نازنینم را شاد میخواهم