سلطان خاطرات و صدای ناز.بنده خدا از بس دلش تنگ شده بود واسه ی میهنش،واسه ی اینکه راش بدن تو کشور خودش دست از خوندن کشید و تا الان فک نکنم چیزی خونده باشه دیگه.در حال حاضر هم تو میهن تشریف داره سامان عزیز.خدا حفظش کنه
У меня вопрос. Люди из средней Азии и Таджикистана едут в Россию на заработки. А в их странах такие дворцы. Такие дорогие убранства домов. Откуда деньги на это ?Эти деньги заработаны на крови и слезах своего народа. Именно из за таких существ люди уезжают из своих стран. В поисках пропитания. Это грабители своего народа. Потому,никакого удовольствия нет смотреть на это всё
من الان نزدیک ۶۰ سال دیگه ۶۴ سالمه❤ بله مادر من اومده بوده تو ایران❤ اجازه نداده بودند که من❤ با مادرم ملاقات کنیم و ببینیمش❤ بله اگه پاسپورت من جور بشه❤ من قبلاً به دولت و به سفارت بریتانیا❤ شماره تلفن من گذاشته بودم❤ اومد داخل پیج من❤ پاسپورت برای من جور بکنم من از خدامه که برم خانواده ببینم❤ من نمیتوانم بلند شم❤ تا مطمئن نشم❤ بیام تهران❤ باید اگر لطفی دارند سفارت بریتانیا❤ پاسپورت منو جور بکند❤ من که پولم ندارم که❤ یعنی الان نزدیکه دیگه هشت نوع سولمند❤ در یک دفتر خودم زندانی کردم❤ شب و روزمن شکنجه میدن❤ که مرا تسلیم بکنند❤ من ❤ عهد با خدای خودم بستم❤ من هر وقت به کسی که به من آسیب و به خانوادهام آسیب میرسونه در زمان جنگ من زخمی بودم مجروح بودم ❤ من فرمونمون اگه زنده باشه و دوستان من شاهد قضیه بودن ❤ از پاهای من خون میریخت بوی ❤ اما من جبهه را ترک نکردم ❤ که دوستان و فرماندهمون ❤ میگفت تو کی هستی ما از خدامون بریم مرخصی ❤ یه همچین اتفاقی برات پیش اومده چرا نمیری مرخصی گفتم نمیدونم خودم نمیدونم بله اگر سفارت بریتانیا همچین لطفی بکنه پاسپورت مرا جور بکنن که من بتوانم مستقیم برم خانواده ببینم من کسیو که نمیشناسم که و الان نزدیک ۵ ساله پسر منم من نمیدونم در انگلستان در کشور دیگه هست پسر آخرین نمیدونم چه بلایی به سرش اومده هیچ خبری هم که ازش ندارم فقط بعضی موقعها خودش یه زنگی میزنه بله کی از خدی برای خانواده که منم تو موبایل اعلام بکنم که من میخوام برم خانوادهمو ببینم اگر بیرون از کشور خطری برای من پیش بیاد مقصرش ۱۰۰ دولت ایران و کسی که با دولت ایران در ارتباط هستند این بلا را به سر من آوردند بله چون که در مسموم کردن من دولتهای بیگانه هم بودند بعد از این پیشگویی که من کردم متوجه شدم که دولتهای بیگانه هم دخیل بودند با دولت ایران در تماس بودند که مرا از بین ببرند بله من از خدامه پاسپورم جور بشه برم خانواده بعد ۶۰ سال ببینم خدانگهدار شما دوستان ❤
ازش نپرسیدم کی بود نگاش به دنبال چی بود با من عاشق ولیکن قلب و زبونش یکی بود الهه دل پاکی بود مث خودم من خاکی بود با ناز بی حد چشاش از همه دنیا شاکی بود چشم انتظار دل بیقرار دنبال یار بود این خانم خوش برار و گل خنده رو اسمش بهار بود این خانم نفهمیدم کجایی بود عاشق آشنایی بود استوره زیبایی بود که دیدنش خدایی بود دستاش به فکر یاری کارش فقط دلداری بود هواش هوای عاشقی طراوتش بهاری بود چشم انتظار دل بیقرار دنبال یار بود این خانم خوش برار و گل خنده رو اسمش بهار بود این خانم