یسری چیزا راجب یاس بعضی جاها شنیده میشه که چون فن بِیس زیاده داره از همون روزای اول اعتراضا تهدید های زیاد شده و کلا همه جوره تو خفقان نگهش داشتن ، یاس با بیم هم قبلِ همه اعتراضشو نشون داده امیدوارم براش مشکلی پیش نیومده باشه این مدت
پدرام اگه واقعا یاس گوش میکرد و فن شعریشو میشناخت میفهمید توی شعر این موسیقی از فن های ادبی یاس خیلی استفاده شده... خودش دست داشته عیبی نداره دیگه رفته تو مخش که یاس با حصین و زدبازی فرقی نداره... میبینم روزیو که فهمید اشتباه کرده
لیریک کامل و پر از آرایه ادبی، کنایه ،تضاد، تکرار و ایهام داشت فوق العاده بود واقعا سطح توقع از لیریک رپفا خیلی بالا رفت رپکن های نسل چهار با پتانسیل بالا : الف)سئل چگینی(فلو،لیریک) ب)مسین(لیریک) پ)پوری(لیریک مخصوصا لفظبازیهاش)
یاس اهنگ بیم رو داد کجا بودین ؟ از اون موقعه پرونده براش درست کردن ، حتی اگه چیزی هم نگه همه میدونن سمت کجا وایساده ، آهنگ اعتراضی کم نداده ، تفرقه نندازین بینشون
وای خدایا چه مغزی داره این پسر آخه مگه میشه اینهمه آرایه ادبی تو یه ترک واااااقعا دمت گرم✌️🖤 به امید آزادی غلطه،باید بگیم بسوی آزادی #مهسا_امینی #توماج_صالحی #اعتصابات_سراسری
داستان خیام و معصومه شیرازی یا همون داستان شیخ و فاحشه راجب دختریه که قرار بود ازدواج کنه و مادرش مریض میشه میمیره پدرشم میمیره و اون بی کس میشه میفروشنش میزارنش فاحشه خونه و فاحشه میشه... ی سری یه ملا اومد سراغش و ب غیر اینکه باهاش رابطه برقرار کرد مجبورش کرد شراب بخوره ... معصومه هم معتاد شد از خونه اجاره ایش انداختنش بیرون و معصومه تو بازار بزور داش راه میرفت و آبرویی براش نمونده بود همون ملایی که انقد بدبختش کرد تو بازار گفت این لیاقتش مرگه معصومه یه گوشه بیهوش شد خیام اونو دید و بردش ازش خواست مراقبت کنه ولی معصومه مرد....
داستان "شیخ و فاحشه" در سال 1323 توسط محمد علی جمالزاده اصفهانی نوشته شد و با نام "معصومه شیرازی" هم معروف است داستانش خیلی طولانیه بنظرم از اینترنت بخونید چون شابد چیزی کم بگم ❤
مرسی از ریاکشن خوبتون یچیزی فکر کنم باید توضیح داد اینکه من ک خودم طرفدار یاسم مثل همه منتها واقعا فکر کردید این قلم سعله؟؟ (: یکم فکر کنیم برای اینکه انقد روی یاس زومن فکر کنم داده سعل بخونه سعل رو هم میدونیم چقدر تکنیکیه و فلو بازه قلمش این شکلی نیست شما ترک کامینگ سون سعل رو گوش کنی متوجه میشید چی میگم امیدوارم که خود یاس هم بیاد بخونه ولی واقعا رپر اول ایرانه بدون تعصب ، روش زوم هستن همون بیم هم ک داد امیدوارم حالش خوب باشه ❤️🙏
10:50 یه سرچ زدم یه خلاصه دیدم خوندم جالب بود میزارم بخونید داستان از اینجا شروع میشود که در زمان های قدیم خانواده ی کوچک و فقیر معصومه که از دار دنیا همین یک دختر را داشتند تصمیم میگیرند که به پابوس امام هشتم علیه السلام بروند. معصومه با پدر و مادرش در یکی از روستاهای اطراف شیراز زندگی میکردند. زندگی آنها اگر چه فاخر و خاص نبود اما سرشار از امید بود. معصومه قرار بود به زودی عروس یکی از هم ولایتی هایش بشود. آنها عاشق و دلداده ی هم بودند. قرار شد بعد از بازگشت معصومه و خانواده اش از سفر مشهد، بساط عروسی را راه بیندازند.... در راه مشهد کاروان با اسب ها و شترها حرکت کرد. روزها میگذرد و مادر معصومه به شدت بیمار میشود. در نزدیکی های نیشابور راهزنان به کاروان آنها حمله میکنند و همه دارایی کاروان را با خود میبرند. مادر معصومه که بین راه میمیرد و پدرش هم رنجور و ناتوان و بدون هیچ پولی در راه میماند. خلاصه اینکه آخر دست پدرش را هم از دست میدهد و دخترک بینوا، معصومه ی قصه ی ما را به نیشابور میبرند. آنجا با همدستی کلانتر قلچماق شهر معصومه را برای بدکارگی میبرند و او را مجبور به همبستر شدن با مردان در ازای دریافت پول میکنند. زندگی غمبار و نکبت بار معصومه از همنیجا اوج میگیرد. او کم کم در بین مردان عیاش شهر نیشابور تحت نام معصومه شیرازی یا معصومه خوشگله شهرتی به هم میزند و در اینکار جا می افتد. شبی او را به خانه ی یک مُلا میفرستند. مُلا یا همان شیخ شهر بر خلاف ظاهر مردم فریبش بسیار عیاش بوده و معصومه قسم میخورد که تا به حال مردی وقیح تر از او ندیده بود. بدتر از همه اینکه شیخ معصومه را وادار به خوردن شراب کرد. هرچه معصومه از خوردن شراب امتناع میورزید شیخ با وقاحت اصرار میکرد و به او شراب میداد.......از آن شب به بعد معصومه یک الکلی به تمام معنا میشود و همین وابستگی به الکل او را پیر و شکسته و فرسوده میکند. در اوج جوانی گوشه نشین و بیمار میشود. دیگر قادر به ادامه ی کار گذشته هم نبوده و لذا به شدت فقیر میگردد. زنی رنجور، بدنام، بیمار و فقیر.......معصومه ای که دیگر هیچوقت روی شهر و دیار و دلدارش را ندید. و حتی دیگر جرأت نمیکرد خودش را در آئینه نگاه کند. زن قصه ی ما را از خانه ی اجاره ای اش بیرون میکنند. مردم میگفتند او یک فاحشه است وجودش نکبت بار است. باید او را بیرون انداخت. او را در کوچه می اندازند و رهگذران هر کدام به او نفرینی و متلکی میاندازند. اما یکی از رهگذران بدتر از همه حرف ها و نفرین های سوزنده تری نثارش میکرد. میگفت این فاحشه ی مست بی آخرت را باید کشت و در زباله دان شهر دفن کرد تا عبرتی باشد برای بقیه. چقدر صدای این مرد برای معصومه آشنا بود. با همان حال بد هم توانست این صدا را بشناسد. آری این صدای همان شیخ وقیح بود.......................غروب شد. معصومه کنار کوچه افتاده بود. مرد حکیم و مهربانی که در نیشابور به عمر خیام معروف بود بالای سر معصومه آمد. او را به باغ خود برد و سعی کرد تیمارش کند. اما کار از کار گذشته بود. معصومه ی قصه ی ما خیلی زود از تلخی این دنیا راحت شد. همه ی این قصه ها را معصومه در صحرای محشر برای خدا تعریف کرد. گریست و برای خدا تعریف کرد که چگونه فاحشه شد. چگونه شیخ به او ظلم کرد. .....و از عمر خیام گفت که چگونه او را پناه داد..............داستان شیخ و فاحشه را شما هم حتما بخوانید تا به ظرایف و زیبایی های قلم محمد علی جمالزاده بیشتر پی ببرید. شیخی به زن فاحشه گفتا مستی هر لحظه به دام دگری پا بستی گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم اما تو چنانکه مینمایی هستی
10:40 داستان راجب یه خانواده فقیره که توی یکی از روستاهای اطراف شیراز زندگی میکردند که فقط یک دختر به نام معصومه داشتن و اینا با هم میرن مشهد ، حرم امام رضا معصومه قرار بود با یکی توی شهر خودشون ازدواج کنه که همو دوست داشتن اما تو راه مشهد مامانش مریض میشه و میمیره و راهزن ها هم به کاروانشون حمله میکنن و پدرشون به بردگی میگیرن و خلاصه پدرش هم میمیره ، معصومه میره نیشابور و اونجا مجبور میشه صیغه یه خارجه بشه و آخرش با خواجه دعواش میشه و اون هم ترکش میکنه ، و با عمدستی کلانتر شهر معصومه رو میبرن و مجبور میکنن که در ازای پول با مردها بخوابه و درنهایت توی نیشابور با نام معصومه شیرازی معروف میشه یه شب به خانه یه ملا میفرستنش که خیلی توی ظاهر خوب بوده ولی در واقع آدم خیلی لاشی بوده ، معصومه هم میگه تاحالا وقیح تر از این آدم رو ندیده ، شیخ باعث میشه معصومه الکلی شه و در نهایت زیبایشو بخاطر الکل از دست میده و مریض میشه و خونه نشین و فقیر میشه و نمیتونسته کار کنه ، و از خونه ای که اجاره کرده بوده بیرونش میکنن و همه اونو اذیت میکردن تا اینکه یکی از افراد توی خیابون بهش میگه این فاحشه ی مست بی آخرت را باید کشت و در زباله دان شهر دفن کرد تا عبرتی باشد برای بقیه که از قضا این آدم همون شیخه بوده در نهایت مرد مهربانی که در نیشابور به عمر خیام معروف بود بالای سر معصومه می آید او را به باغ خود میبرد و سعی می کند معالجه اش کند اما نمیتونه و معصومه میمیره و این که چگونه فاحشه شد چگونه شیخ به او ظلم کرد و از عمر خیام که چگونه او را پناه داد را معصومه در صحرای محشر برای خدا تعریف میکنه شیخی به زن فاحشه گفتا مستی هر لحظه به دام دگری پا بستی گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم اما تو چنانچه مینمایی هستی؟
داستان خیام و معصومه شیرازی یه کتابه به اسمه شیخ و فاحشه معصومه تک دختری بوده که از یکی از روستاهای شیراز با پدرو مادرش زندگی میکرده یبار که میخوان برن مشهد تو راه مادرش مریض میشه و فوت میشه و پدرشم راهزنا به بردگی میبرن و معصومه تنها راهی نیشابور میشه اونجا مجبور میشه که صیغه ی خواجه معروف شهر بشه بعد از چند وقت خواجه اونو تنها میزاری و بقیه معصومه رو مجبور به تن فروشی میکنن اون کم کم بین مردای عیاش اونجا به معصومه شیرازی یا معصومه خوشگله معروف میشه یه شب اونو به خانه ی یه شیخ میفرستن که معصومه گفته اون شیخه بر خلاف ظاهرش از همه وقیح تر بوده و اون شب به معصومه شراب میده بعد از اون معصومه به الکل معتاد میشه خلاصه بعد از چند وقت معصومه جایی برای خوابیدن نداره و تو کوچه خیابون میمونه مردم وقتی از کنارش رد میشدن بهش تیکه مینداختن یروز همون شیخه کلی بهش طعنه میزنه و بهش توهین میکنه معصومه هم بهش میگه شیخی به زن فاحشه گفتا مستی هر لحظه به دام دگری پا بستی گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم اما تو چنانکه مینمایی هستی
پدرام کلا دیگه لج کرده با یاس و فرقی بین یاس با یکی مثل سهراب یا ویلسون قائل نیست... یاس ترک هم بده این از الان امادست با کوکتل بره سراغش که چرا سکوت کرده بودی 😄 ولش کن یه روز میفهمه اشتباه کرده و هیچ رپری به اندازه یاس تحت فشار حکومت نبود
لطفاً بدی آخوند ونظام ومسولین ورهبر رو بگید،،،مردم هنوزم عاشق پیامبر و اهل بیت هستند،،،بگید دین راهش از سیاست جداست،،،بهتر مردم جذب میشن،،،تشکر داداش گلم
علیمردان خان بیرانوند پدر مرتضی خان بیرانوند و پدربزرگ دکتر هوشنگ اعظمی است. این بزرگمرد لک فرمانده بزرگ لرستان در زمان رضاخان بود که توانست لرستان را به مدت ۳ سال از حکومت مرکزی جدا و مستقلا اداره نماید. این حاکم لک در پیغامی به رضاشاه مینویسد که "اینجا لرستان است. در تنگه زاهد شیر اگر عقابی بخواهد بر فراز آسمان پرواز کند، باید پرهایش را باج دهد".💪 ✌️
فوکوس کنید روی شب و روزهایی که ما داریم با نفس کشیدن ،با فکر کردن ،با قرص با دوا با مواد با گریه با ترس با نا امیدی با پوچی با فکر خلاص کردن خودمون با دیدن زجر خانواده میگذرونیم
ماشالله دکور جدید پیشرفتتون مثال زدنیه عزیزان .از قدیم گفتن واسه ما اب نداشت حداقل واسه تو که نون داشت .یاد یه بخش از همون یاس بیم میفتم که دارید نقدش میکنید .قشنگ گفت حتی اعتراض میکنه ...
سلام لطفا شما ها که طرفدار دارید یه هشتگ درست کنید پسرایی که میخوان دفترچه برای سربازی پر کنن الان نرن سربازی همین باعث میشه سرباز کم بشه نیرو کم بیارن و در آخر به ترک گفتن دشمن از صاد رو هم ری اکشن برید
ما تو ایران جونمون رو نزاشتیم ک بقیه درگیر مسائل شخصی بشن ،لطفا هرکس و هر هنری کمک میکنه رو فراگیرتر کنید ،از خوبی و توانمندی خودتون فقط استفاده کنید،اگر شما نا امید بشید سست بشید خیلیها سرخورده میشن،با بحث راجع به آینده ایران به بیراهه نرید ،فقط اتحاد ،فقط کارهایی که برای عبور از اینا کمک میکنه،
از وقتی که دنبالتون میکنم یه چیز رو متوجه شدم پدرام جان متعصبی در برابر خواسته هات و همینطور عجول عزیزه دل هایی ام که میگن سعل تو ایرانه پس چرا خوند ولی یاس نخوند ، سعل چون تو لیبل فریاس هست برای خروجی کار سیاسی باید اجازه پخش رو از لیدر لیبل که یاس باشه بگیره پس این با هماهنگی یاس بوده ، یاس به دلیل پخش ترک سیاسی بیم ( که پدرامیتو میگی سیاسی مالی هم نبود و این حرفت مضحکه دوسته من ) که قبل از تظاهرات پخش شد و اونم توی ایران ، کاملا زیر ذرهبین رفت و با شدید ترین تدابیر امنیتی مواجه شد ، ببینید یاس 8 میلیون دنبال کننده داره و تو ایران هم هست و علناً کل نظام رو برد زیر سوال و بهشون مستقیم رید ، اگر ترک رو یادتون نیست برید لیریک بخونید یادتون میاد که چقدر قدرتمند با نظام وارد جنگ شد ، ولی الان به دلایل بسیاری ، امنیت تا خشتک خره یاسر رو گرفته چون اگه بخواد ترک بده تو این وضعیت خیلی هارو تهت تاثیر قرار میده ، پس انقدر راحت نکوبید یاس رو ، شما همین کارم با شایع کردی آقا پدرام که بعدا سند مدرک کامل اومد بیرون که شایع پول بلیتش اونقدر بالا نبوده ، الان وقته تعصب نیست عزیزه دل ، الان وقت اتحاده ، مخصوصاً شمایی که الان رسانه هنری هستی ، لطفا بیاید از الان تغییر رو به وجود بیاریم که این تعصبات همراهه این حکومت قاتل دفن بشه