بررسی جزییات پرونده های جنایی ایرانی که از شنیدنش شوکه می شوید
تحقیقات در مورده این پرونده
از روز هفدهم دی ماه ساله 99 شروع شد
اون روز پسره جوونی به اداره آگاهی رفتو خبره ناپدید شدنه مادره 68 سالشو به پلیس اعلام کرد
این پسر میگفت مادرم 2 روز پیش در حالی که 30 میلیون پوله نقد همراهش بود برای انجامه یه معامله از خونه خارج شد
ولی بعده اون هرچی به گوشیش زنگ میزنم
نه گوشیشو جواب میده نه از خودش خبری هست
اولش با خودم گفتم شاید کارش طول کشیده
یا شاید رفته خونه ی دوستاش
ولی وقتی دیروزم نیومد خونه
مطمئن شدم یه بلایی سرش اومده
هرجایی که فک میکردمو از دیروز سر زدم
ولی هیچ اثری از مادرم نیست
برای همین اومدم برای پیدا کردنش از پلیس کمک بگیرم
با ثبته گفته های این پسره جوون به سرعت
تیمی از کاراگاهای اداره ی آگاهی تحقیقاتشونو برای پیدا کردنه این زنه 68 ساله شروع کردن
تحقیقات شروع شد
بعده چن روز که استعلامه حسابای بانکیه زنه گمشده به دسته بازپرسه پرونده رسید مشخص شد
مبلغ خیلی زیادی پول از حسابای مقتول برداشته شده
با بررسیه دوربینه مداربسته ی عابر بانکا تصویره یه پرسه نسبتا جوون به دست اومد
ولی تصویر خیلی واضح نبود
چون این پسر هم ماسک روی صورتش داشت هم شیلد
پسره زنه گم شده به اداره ی آگاهی فراخونده شد تا تصویره بدست اومده رو بهش نشون بدن
این پسر به محضه اینکه تصویره دوربینارو دید
شخصی که داشت از حسابا پول برداشت میکردو شناخت
این پسر میگفت
این شخصی که تصویرش به دست اومده شبیه یکی از دوستام به اسمه احسانه
...
اولین برگ این پرونده ی جنایی
شامگاه 25 ابانه ساله 99 توی بلواره فردوسیه شهر قم ورق خورد
اونشب مسعوده 28 ساله که از چنوخ پیش در جریانه اختلافای برادرش با همسرش قرار گرفته بود
به بهانه ی خرید کردن رفت دنباله همسره برادرش
مسعود تمامه مدتی که متوجه اختلافای زنو شوهریه برادرش شده بود
فک میکرد این اختلافا به خاطره اخلاقا و رفتارایه بده سمیه همسره برادرشه
اونشب وقتی سمیه سواره ماشینه مسعود شد
مسعود چن ساعتی توو خیابون چرخ زدو با سمیه درمورده درگیریاشون با برادرش حرف زد
وقتی مسعود و سمیه به بلواره فردوسیه قم رسیدن
مسعود با سمیه اتمامه حجت کردو ازش خواست اختلافاشو با برادرش کنار بذاره
ولی وقتی سمیه گفت حاضر نیست رفتاراشو اصلاح کنه
یهو مسعود اسلحه ی کمری که از قبل تهیه کرده بودو دراوردو یه گلوله به سره سمیه شلیک کرد
مسعود بعده این جنایته وحشتناک از شهره قم فرار کردو تلاشای پلیس برای دستگیریش نتیجه ای نداشت
مسعود بعده قتله هولناکه سمیه راهیه تهران شدو چنوقتیو رفت خونه ی یکی از دوستای قدیمیش
چن وقتی گذشت
مسعود توی تهران برای خودش زندگیه جدیدیو شروع کرده بود و با یه دختره جوون آشنا شده بود
مسعودو این دختره جوون به یه مهمونیه شبانه دعوت شدنو دو تایی راهیه این مهمونی شدن
ولی آخره این مهمونی اتفاقه وحشتناک عجیبی افتاد
وقتی همه ی مهمونا خدافظی کردنو رفتن
مسعود رفت سراغه زنه صاب خونه و با همون اسلحه ای که چن روز پیش همسره برادرشو کشته بود
این زنم به قتل رسوندو ازونجا فرار کرد
کسی متوجه این جنایت نشده بود
یکی از دوستایه این زن میگفت
بعده مهمونی ناهید جوابه هیچ تماسیمونو نمیداد
واسه همین خیلی نگرانش شدیم
نگرانیمون زمانی بیشتر شد که ناهید فردای اونروز سره کارشم نرفته بود
...
اواسطه شهریوره ساله 94
گزارشه قتله زنی حدودا 70 ساله با ضرباته عمیقه چاقو به پلیسه شیراز گزارش شد
این زن حوالیه ساعته 10 صب برای خرید از خونش خارج شده بود
ولی درست زمانی که از دره ورودیه خونه خارج شد
یه مرده جوون در حالی که کلاهه نقاب دار داشتو ماسکم به صورتش زده بود
به این زن حمله کردو با ضربه های وحشتناک عمیقه چاقو این زنو به قتل رسوند
شدته جراحاته این زن به حدی بود که توی همون صحنه ی جنایت جونه خودشو از دست داد
به گفته ی شاهدایی که این صحنه رو دیده بودن
ضارب بعده حمله به این زن
سریع پشته ماشینش نشستو فرار کرد
خیلی سریع با اطلاعاتی که شاهدای این صحنه به پلیس دادن
شماره پلاکه ماشینه قاتل به دست اومدو
قاتل چن ساعته بعد در حالی که هنوز آثاره خونه مقتول روی دستش بود توو یکی از خیابونای شیراز دستگیر شد
قاتله جوون کسی نبود جز داماده مقتول
وقتی مجتبی به اداره ی آگاهیه شیراز منتقل شد
هیچ راهی جز اعتراف نداشت
برای همین به اتاقه بازجویی منتقل شد تا تمامه اعترافاش جلوی دوربینه اتاقه بازجویی ثبت شه
مجتبای 31 ساله به قتله مادرزنش با انگیزه ی انتقام جویی اعتراف کردو گفت
منو شیما دختره مقتول از 1 ساله پیش باهم عقد کرده بودیمو میخواستیم زندگیه مشترکمونو به زودی شروع کنیم
ولی چن وقتی بود رفتاره شیما باهام عوض شده بودو میگفت دیگه حاضر نیست بامن زندگی کنه و میخواد جدا شه
شیما یهو اخلاقش بامن عوض شده بودو مدام اصرار به جدایی داشت
من چن باری با مادرزنم در مورده این موضوع صحبت کرده بودم
ولی از مدله حرف زدنش حس میکردم اون عامله اینه که شیما از من سرد شده و میخواد جدا شه
واسه همین شدیدا ازش کینه گرفته بودمو میخواستم یه بلایی سرش بیارم که حرصم خالی شه
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده_مستند
#قتل
30 июл 2023