نکتهای گویم ز جبر و اختیار یک سخن ، لیکن به تعبیری هزار نیست صاحب حکمتی در این جهان کاین معمّا را دهد شرح و بیان شد یکی ، محکوم جبر روزگار دیگری ، تسلیم نقش اختیار این کُنَد با عقل خود آن را گزین وآن حدیث آرد به استدلال این این ، قدم ، با اختیاری میزند (۱) وآن ، گنه ، بیاختیاری میکند (۲) **** آنکه شد قائل به استیلای جبر بس گشایش خواهد از مفتاح صبر (۳) آنچه آید بر سرش از خیر و شر یا قضا پندارد آن را یا قَـدَر چون شود عاجز به تغییر امور حکم جبرش خواند و باشد صبور خود گمان دارد که بختش خفته است در بلاها ، حکمتی بنهفته است در کشاکش نیست با تقدیر و بخت بگذرد آسان ازین دنیای سخت دستِ استمداد او بر آسمان در حوادث ، خواهد از دنیا ، امان او خطاکاریّ عقل خویش را مینهد بر گردن بخت و قضا شد مُسجل بهر او ، روز اجل شد مُقرّر ، رزقش از صبح ازل ناخدای کشتی عمرش ، قضاست آخرین مُنجی ز غرقابش ، دعاست گر وفور از دهر بیند یا قصور (۴) در همه احوال ، راضی و شکور سرنوشتش ، نقش بسته بر جبین خود مطیع امر محتومش ببین (۵) **** دیگری ، مختار اعمال خود است در پی تغییر هر نیک و بَد است پیش او ، نَقلی ندارد سرنوشت بدرَوَد هرکس ، همان تخمی که کِشت در بلاهایی که میآید به پیش چشم امّیدش بُـوَد بر فعل خویش... **** گرچه مبسوطست بحث اختیار میکنم بر نکتههایی اختصار ابتدا بیتی شنو از « مولوی » در قبول اختیار ، از مثنوی : « اینکه گویی این کُنم یا آن کُنم خود دلیل اختیار است ای صنم » حال ، بشنو این دلایل هم ز من گرچه خود قائل نیام بر این سخن! : گر که اعمالت به فرمان تو نیست پس غم روز عِقابت بهر چیست؟ (۶) گر نِهای مختار بر کردار ِ خویش سَر چرا اندازی از خجلت به پیش؟ گر به رفتارت نداری ، اختیار از چه از کردار خویشی شرمسار ؟ گر معیّن هست روز موت تو از خطر ، مندیش ، میتاز و برو! رزقْ ، چون مقسوم شد ، کمتر بکوش (۷) بهر کسبِ مال ، کم زن حرص و جوش قسمتت این بود ، پس غمگین مشو بعد ازین افزون نگردد سهم تو آنچه آید بر سرت از نیک و بد کِی توان بر آن نهادن دست رَد؟ عافیت اندیشیات بیهوده است گر که تدبیری کنی ، نابوده است هر که در افعال خود ، مجبور هست پس به حکم جبر ، او محجور هست! نیست بر انسان محجوری ، حَرَج (۸) کز سفاهت اوفتد در راه کج (۹) **** گر بود با جبر ، طبعت سازگار بشنو ابیاتی به ردّ اختیار اینکه گویی ، این کُنم یا آن کُنم این «کُنم» ها حکم جبر است ای صنم او کند تکلیف ، بر تو راهکار (۱۰) پس چه پنداری که داری اختیار ؟ او دهد فرمان و تو فرمانبری تو که هستی تا کنی خیرهسری ؟ نعمتاندوزیت ، از سعی تو نیست از تو ساعیتر در این دنیا بسیست راحتِ گیتی ، نه از تدبیر توست آنچه پیشت آید از تقدیر توست هی مگو این کردم و آن میکنم کار دنیایی به سامان میکنم بر توانایی خود غرّه مشو نیست تصمیمی به میل و رأی تو ای بسا اقدام کردی و نشد کوشش و ابرام کردی و نشد سکـّهها را در خیالت ، کَم شُمار بین چگونه میشُمارد ، روزگار کفش خود را درنیآور با شتاب کُن تأمل ، تا رسیدن پای آب **** آدمی ، کِی اختیاری داشتست ؟ اینکه خود را بیشبان پنداشتست (۱۱) خواست دنیا را کند بر کام خویش اسب گردون را نماید رام خویش بر مُراد خود اگر نائل نگشت باز ، بر نقش قَدَر قائل نگشت ؟ این نداند ، کز چه کوشید و نشد بهر دنیا از چه جوشید و نشد؟ بس مهیّا کرد اسباب طرب در عزا بنشست آن شب ، ای عجب ! همسخن ، تدبیر با تقدیر نیست ورنه در سعی بشر تقصیر نیست (۱۲) ای بسا جاهل که در آسودگیست فاضلی از غصّه در فرسودگیست آرَم از « سعدی » یکی مضمون ناب تا بگیرد این سخن حُسنالمآب (۱۳) عاقل از اندیشه روزی به رنج ابلهی اندر خرابه یافت گنج (۱۴) **** چون ضلالت یا هدایت دست اوست (۱۵) پس در این مورد چه جای گفتوگوست پس رها کُن حرف نغز آن و این خوش بخوان با من به صوتی دلنشین! جبر باشد جمله افعال بشر کفر و دین و زهد و فسق و خیر و شرّ **** یک دو بیتی هم شنو آرای من گرچه چوبینش بخوانی پای من (۱۶) آنچه گفتم شرح جبر و اختیار بر یقینش نیست چندان اعتبار اختیار و جبر را مطلق مبین هم به آن باور بیاور هم به این چون ندارد این سخن اصل و اساس بر قیاس است و قیاس است و قیاس بیش از این تَصدیع باشد این کلام (۱۷) چون معمّاییست نقش هر کدام ****************************** ۱ - در تردد ماندهایم اندر دو کار ...... این تردد کِی بود بیاختیار ( مثنوی مولانا ) تردد به دو معنای رفت و آمد و شبهه به کار رفته است. ۲ - گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ ...... تو در طریق ادب باش و گو گناه منست ۳ - الصبر مفتاح الفرج : صبوری ، کلید گشایشهاست. ۴ - وفور : بسیاری - فراوانی قصور : کوتاهیکردن ۵ - محتوم : ثابت و حتمی - امر محتوم : تعبیریست برای سرنوشت مُقدّر ۶ - عِقاب : مؤاخذه کردن کسی را بر گناه . روز عِقاب : روز قیامت . ۷ - مقسوم : قسمت شده - بخشیده ۸ - محجور : بازداشته شده و منع کرده شده - شخص بالغی که توانایی ذهنی کافی برای تصمیمگیری در اعمال و سرنوشت خود را ندارد و باید تحت سرپرستی شخص دیگری قرار بگیرد. افراد صغیر ، اشخاص غیررشید و مجانین از این جملهاند. ۸ - لیس علی المجنون حرج : بر انسان مجنون ، گناهی نیست. ۹ - سفاهت : بیعقلی - نادانی ۱۰ - تکلیف : کاری دشوار به عهدۀ کسی گذاشتن . ۱۱ - خداوند شبان من است . مزامیر - مزمور ٢٣ ۱۲ - تقصیر : سستی و کوتاهی کردن در کاری . ۱۳ - حُسن المآب : پایان و عاقبت خوش ۱۴ - کیمیاگر به غصّه مرده و رنج ...... ابله اندر خرابه یافته گنج ( گلستان سعدی ) ۱۵ - ضلالت : گمراهی هدایت : نجات از گمراهی ( لغتنامه دهخدا ) ۱۵ - فمن یرد الله أن یهدیه ... و من یرد أن یضله یجعل ( سوره انعام ) هدایت و گمراهی انسان تحت اراده خداوند است. ۱۶ - پای استدلالیان چوبین بُوَد ...... پای چوبین ، سخت بیتمکین بُوَد ( مثنوی مولانا ) ۱۷ - تصدیع : دردسر دادن
سلام و عرض ادب مسئله اینه که زندگی انسان بر اساس باورهاش شکل میگیره و انسان با پایه ریزی باورهای درست میتونه خوشبخت باشه.افرادی تو همین مملکت دارن به شیوه درست خوب و شاد زندگی میکنن و افرادی در کشورهای پیشرفته شاید وضع مالی و...ضعیفی داشته باشن اصل نگرش فرد به جهان هستی و داشتن حال خوبه🙏
سلام ودرودبرشما اگر قوانین فیزیک،روانشناسی،انسان شناسی درحوزه فلسفه،جامعه شناسی اقتصادوغیره رابشناسیم متوجه میشویم که تمام انتخابهای ما که درنهایت امکانی به ما میدهند برپایه جبر است واختیار توهمی بیش نیست و رو هواست.
یک خداست دیگر کل جن است ما باید به خدا خود برسانیم خدا اینطوری است جامعه قوم ملت یک فرد یک خداست دو فرد دو خداست سه فرد سه خداست در طبیعت انقلاب است غیر زمین صابر یک خدا زمین است اولین خداست جوره ام هاشمی است هنوز جن است آفتاب خداست طرف صابر نظر کرد و زمین طرف صابر نظر کرد صابر در دیدن یا نظر خدا خدا شد شمس الدین تبریزی این است آفتاب و طبیعت هو یعنی خداست خدا به سند نیاز دارد خدا به سند نیاز ندارد در هر دو صورت درست است. شمس به معنای حور هور آفتاب است.
تقریبا بیشتر زندگی جبره تولد نوع خانواده مرگ و مریضی و همه اتفاقات میشن جبر اینکه دوراه از تهران به شمال وجود داره جبره و انتخاب بین ایندو هم کامل اختیاری نیست بر میگرده به نوع ماشین و زمان و حوصله و هزینه شما البته کمی ش اختیاره البته جبر قشنگیه
اراده و جبر در زندگی هر کسی بستگی به مکان و موقعیتی در آن هستی دارد ۔ تو هدفی داری و برای رسیدن به هدف اراده میکنی که به هدفت برسی ولی جبر و اجبارهایی سر راهت قرار میگیره که اگه حتی به هدفت برسی باز با شکست مواجه میشی یا اصلا به هدفت نرسی ۔ مرسی عالی بود ۔ از فرانکفورت
سلام خانم دکتر ، مطالب شما درست و مفید بود و خدا شما رو حفظ کند . و بنظر من همانطور که توانایی های انسانها و دانش آنها و خرد آنها متفاوت است میزان جبر و اختیار آنها هم در زندگی متفاوت است و نمی توان یک رقمی از جبر و اختیار برای برای همه بکار برد .
فهم و مشاوره و علپ و تشخیص و درک درست از زندگی،،، فهم جبر و اختیار ،،، مثل تقدیر و قضا و قدر،،، پذیرش جبر و زندگی،،،با قدرت پذیرش،،،مبحث اعتقادی با اخلاق و مشاوره،،،کلام زندگی،،، تشکر
سلام. خانم دکتر عزیز بازم ممنون از صحبتهای قشنگتون.من وقتی نظری میدم دوست دارم شما جوابمو بدی.من با حرفهات تا حدی موافقم ولی زندگی ما بیشتر بز مبنای اختیار هستش اگه اینطور نباشه خیلی از چیزها میره زیر سوال.
البته از۲۰سال گذشته تاحالا دارن تونل وحشت تهران شمال هرازدرازجاده می کننداماهنوزبه ته تونل هرازامل بابل گنج افروز میکلاه درون کلاه رنرسیدن البته جبربه نظرمن💕💜👌✌جواد
Good morning, Dear MA'AM ! In the Iran for Iranian is normally! Because the People Must change New Revolution!! Anyway thankfully: 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 OF THE BEST FOR YOUR MA'AM! 🙏👍👌💌🍀🌹💐
من فکر میکنم جبر اختیار به خیلی چیزا بستگی داره مثل زمان ، مکان یا موقعیت جغرافیایی ، محیط زندگی و حتی گذشته حال و آینده بستگی داره حتی به رفتارها و اقدامات ما انسانها از گذشته تا آینده تاثیر گذاره درسته بعضی چیزها به خود انسان یا خودمون هم بستگی داره اما چیزی که من فهمیدم یک سری اتفاقات حتی به صورت زنجیر وار میتونه این در صد جبر اختیار تغییر بده از همه نظر که شما میتونید براش مثال بزنیم و در هر زمینه ای اگه به کشور ما باشه خیلی چیزا جبر هستش اما تو یک کشوری اروپایی جبر نباشه یا به قول شما پنجاه پنجاه باشه ، مثلا کودکان کار به میل و اختیار خودشون کودک کار شدند ؟ یا آمار خود کشی بالا میره همه با میل و اراده خودشون خودکشی میکنند ؟ آمار سرطان ها تو کشور ما زیاد میشه ، بحران بی آبی و فرونشست زمین میشه ، فقر ، بحران اجتماعی ، جنگ ، فاصله طبقاتی اینا چیزی نیست که همش در اختیار ما باشه جبر و اختیارو انسان ها برای هم بوجود میارند که حتی میتونه اتفاقات گذشته اتفاقات آینده رو رغم بزنه که مشخص کنه چند درصدش جبر و چند درصدش اختیاره
زندگی جبره خانم دکتر. خدا کارگردانه و ما انسانها بازیگر. فقط مساله اینه که ما به مرور زمان تا پایان عمرمون میفهمیم که نقش مون چیه. و الا از وقتی که به دنیا میای، تا آخرین لحظه زندگیت مشخصه که چه اتفاقایی برات می افته. اسن قضیه بارها به خود من اثبات شده.
سلام من قبلا كمى در مورد جبر و اختيار براى شما صحبت كردم و كامنت هايى را كه نوشتن خواندم انتقادى نمى كنم چون نظرات شما و دوستانى كه كامنت گذاشتن هيچكدام پايه علمى ندارند و بيشتر تجربى و يا بهتر بگويم بر اثر تجربيات شخصى مطالبى را بيان كردند ولى با نگاه واقع بينانه بايد گفت انچه شما و دوستان بيان كرده اند پر كتيك و در زندگى شخصى و خانوادگى و اجتماعى قابل درك تر و عملى تر از يك نظريه علمى غير قابل اجرا أست اما ايا جوابهاى ساده و تجربى و قابل درك و عملى پاسخگوى ذهن پويا و خلاق انسان هست ؟ يا خير ؟ بهر حال معنى كلمه جبر وسيعتر از مجبور بودن أست انسان چون صاحب عقل و اراده أست در هيچ كارى مجبور نيست ممكن أست انرا بپذيريد و در برابر شرايط تسليم شود ولى براى پذيرش مجبور نيست و هميشه ميتواند بگو نه ولى مصلحت انديشى به او اين اجازه را نمى دهد و اين تمام و كمال يعنى اختيار پس انسان مختار أست چون صاحب اراده أست و بيشتر اتفا قات و مشكلات زندگى ادمها از انتخابها ى انها أست من وارد بحث موجوديت يا خلقت نمى شم چون طولانى أست و از حوصله اين مقال بيرون ولى بايد دانست اگر در موجوديت تركيب عناصر و زندگى يافتن نوع موجوديت به گونه اى أست كه گريزى از استفاده ان فنؤمن ( پديده ) ويا قسمتى از بدن براى انجام كار وجود ندارد اين جبر و يا الزام به انجام بوسيله عضو مالوف كه گريز ناپذير است جبر در خلقت أست نه جبر در تصميم گيرى و يا سرنوشت سرنوشت رو ما ميسازم يعنى با توجه به همه شرايط بهترين تصميم را گرفتن و همراه با تعغيرات به من برتر فكر و رشد كردن كه تصميمات و عملكرد ما ما را در مقايسه با گذشته خودمان انسان بهترى بسازد انسان ، انسان تر . مهربانتر . دانا تر و حتى عاشق تر و بسازد
با درود.... خانم روانشناس،در این مملکت همه چیز جبر و زور هست... هیچ حلالی بعداز سلامتی،پول نمیشود... پول یعنی رفاه،آسایش و آرامش،بزرگی،با ادب بودن و در نهیت لذت بردن.... پس قصه نباف و خودتم بهتر از هرکسی میدانی که ثروت از علم بهتر و بالاتر میباشد.....
با احترام به نظرتون(فیفتی،فیفتیه)کاملا مخالفم،،وقتی ما هیچگونه اختیاری در بدنیا آمدنمون نداشتیم و نداریم،حق انتخاب پدر و مادرمونو نداشتیم،اینکه در کجا بدنیا بیایم،در چه عصر و دوره ای،ووووو،صدرصد در جبر مطلق قرار داریم وقتی زندگی کردن و به این دنیا آمدن جبر باشه و از قبل سرنوشتمون رقم خورده باشه و از قبل برامون تصمیم گرفته باشن پس ما در جبر مطلق قرار داریم(مگر اینکه به این فلسفه،،فلسفه خلقت،،باور نداشته باشیم) و از اساس و بنیاد،،نعوذبه االله خدارا قبول نداشته باشیم،و اندیشه و ایدئولوژی آتئیسهارو باید قبول کنیم
علی (علیهالسّلام) در رد اندیشه آنان که قضا و قدر الهی را مستلزم مجبور بودن انسان میدانند، فرموده است: «لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب، و الامر و النهی و الزجر، و لسقط معنی الوعد و الوعید، و لم یکن علی مسیء لائمة و لا لمحسن محمدة؛ [۱] اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و وعید بی اساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.»
داکتر صاحبه محترم🏆🏆🏆اول اینکه بسیار زیبا استید😀دوم اینکه من عاشق علم روانشناسی استم٫من زیاد کتاب های روانشناسی را مطالعه میکنم٫میتوانید٫ویدیو نشر کنید چه روایش جبر وجه روایش اختیار است با اطفال که در پوهنتون درس میخوانند 🙋تشکر ممنون شما
جبر نمیدانم بلکه اصولی در زندگی هست که زندگی جامعی بر آن اساس باید پیش بره و خارج شدن از آن هرج ومرج میشه.و الباقی اختیار است. که همان معیار شماست. آگاهی رمز خوشبختی
سلام خانم دکتر ، من آلمان زندگی میکنم و قبلا تجربه زندگی در افغانستان را هم داشته ام... از آنجا که فارسی بلدم سخنرانی های سخنرانهای انگیزشی فارسی زبان را گوش نیز داده بودم ؛ من کاملا با نظر شما موافقم ، این عزیزان یه موضوعاتی را از کتاب های خارجی ها به هر نحوی که شده کاپی میکنند و تحویل مردم میدهند ، درحالیکه آن چیز ها برای یک جمع دیگر و توسط یک شخص که از یک جامعه کاملا متفاوت بلند شده ، نوشته شده اند ... بنا حرف شما از دیدگاه من کاملا درسته ! مثلا طرف رفته پول از بانک قرض گرفته (وام گرفته ) آمده یک جای را کرایه کرده (رهن کرده ) ... بعد میخواهد به بقیه پولدار شدن یاد بدهد ... و در آخر اینکه من بطور اتفاقی با کانال یوتیوب شما آشنا شدم و اکثر مواقع با نظرات شما موافقم . شاد و مانا باشین شما
خانوم دکتر ما به شما کمک می کنیم شما هم به ما شما اگر یگ پچه داشته باشید چطور اون رو بزرگ خواهید کرد و ایا پچه خودتون رو چطور بار خواهید اورد و اون جور گه پچه شما بار خواهد امد و بزرگ خواهد شد طبقه خواسته شما بود یا طبقه خواست خوده پچه و پس حکمان جبری خواهد بود چرا چون ممکن طبقه خواست پچه شما نبود می دونین مسعله ساده و اسون نیست شما یگ شرایط است براتون و دیکران ممکن یک شرایط و من فکر می کنم شما باید درون نکری کار کنید گه احتمالان تا ابد شاید طول بگشه گه ادم خودشو پیدا بکنه ما در کالبدهای گه هستیم جبر است یا اختیار ولی تا اونجای گه من می دونم همه به یکجا خواهند رسید و به اصطلاح شما هر راهی رو گه برید چه جاده فیروز کوه چه جاده هراز چه جاده هوای یا جاده دیگه هدف کجاست شمال و احتمالان یگ شخصی اول جاده است و وایستا و می تونه کمک کننده باشه که از کدوم طرف اگر حرکت کنی راحت تر و بهتر وایا او می توانه به ما کمک کنه و ما رو ببینه یا ما باید از او راهنمای وکمک بخواهیم هم می تونه جبری باشه هم می تونه اختیاری واینها همه بستگی پیدا می کنه و شما اگر بخواهید از پل صراط رد بشی اگر پاگ باشی خواهید رفت بهشت و اگر الود خواهید رفت جهنم و ایا جبری بود این کار یا نه اینو رو بایست شما خودت پیگر باشی امید وارم شب خوب بخوابی
باسلام. ودرودبه به شما خانم دکتر. زندگی خود ذات آزادگی واختیاراست که خدای مدعی خلقت هم خودرا دراین اموردخالت نداده است. واین ظلم خدایان دوران زمین است که چون سلته من درآوردی بشریت را ملزم به پذیرش استبداد فردی خودمینمایند. البته به جزرعایت حقوق عامه مردم جهان که هرانسان ملزم به احترام گذاشتن به آن است. تاحقوق خود اونیز درجامعه محترم شمرده شود.
عرض ادب و احترام. در طریقت معنا و سیر سلوک اگر دقت کنیم معنای اراده و اختیار از اقتدار برمی خیزد.از نگاه عوامانه این طور استنباط می شود که مقداری از مسیر زندگی مردم جبر است و مقداری دیگر از اراده.لیک این یک نوع ادراک از پنج حس محدود ماست که سبب نتیجه گیری ما در این فریم نگاتیو دنیای مجازی توهمی است که به صورت چیدمان و بافر شده توسط ذهن غاصب به حیوان دو پا القا می شود! قسمتی از زندگی را جبر می پنداریم و قسمت دیگر را از اراده و اختیار! در واقع همان قسمت اراده و اختیار این حیوان دو پا نیز به دلیل هک شدن ذهن همه آنها تحت القاعات ذهن بیگانه(غاصبین، موجودات غیر ارگانیک) چیزی جز جبر کامل نیست! همان اختیار حیوان دو پا از اراده آزاد انتشار نمی یابد! یک سالک با مراقبه و پرهیز ارتعاش انرژی درونی خود را بالا برده و با بالا رفتن سطح انرژیتیک کالبد اختری یا همان پیله ی انرژی یا گوی تخم مرغی ، بزرگ شده و سالک ناوال دارای اقتدار میشود! و اقتدار سبب اراده و اختیار در سالک می شود! اراده و اختیار از فکر کردن و استنباط و تجزیه و تحلیل فکر نیست و در اونجاست که عالم معنا از طریق دل یا درون باز شده و پرده ی پندار فرو میریزد! در اون لحظه سالک به علت بالا بودن سطح ارتعاش انرژی به مانند رزمی کار بدون فکر کردن در مقابل اتفاقات پیش رو هر چند تعداد حریف هم باشد در آن واحد و با ندای درون تصمیم به زدن ضربه و دفاع میگیرد! و به محض بالا آمدن ایده از درون بدون هیچ فکر و استدلالی سالک ناوال به فعل در می آورد. متاسفانه در جامعه روانشناسی و روانپزشکی آگاهی از این موضوع ندارند که اختیار و اراده از فکر بر نمی خیزد! فکر برای حل کردن جدول ضرب و کار فنی است! اقتضای جان چو ای دل آگهیست هر که آگه تر بود جانش قویست! مولانا فکر کردن در امورات و تصمیم ها کار عوام ابله و جاهل است.
خانم دکتر سلام از این که در جهت آگاهی بخشی جامعه ای که در آن زندگی می کنید، سپاسگزارم واقعا زندگی ۷۰ به ۳۰ جبر و اختیاره، مسائل متعددی هست که در کنترل ما نیست. در آخر خوش به حال فرزند یا فرزندانت با داشتن چنین مادر باسواد و با دانش و آگاهی، خوش به حال همسرتون
این سوال فقط ناشی از وسواس فکری هست. مثل اینکه بپرسین اول مرغ بوده یا اول تخم مرغ. البته برای سما خوبه، چون کلی کامنت میگیری، ولی ما وقتمون تلف میشه. خداحافظ
مبحث جبر و اختیار قرن ها دلمشغولی اصلی متولیان دین و پاره ای از فلاسفه بوده است ، و هم اکنون نیز در برخی از بهترین دانشگاهها ی جهان این موضوع مورد بحث و فحص اندیشه ورزان و حقیقت جویان در رشته های کلام و فلسفه است . در یک جمله ی کوتاه بایستی گفت برای به تحقق رسیدن یک خواست و یک آرزو ، تنها اراده ی صاحب آن خواست و آن آرزو کافی نیست ، بلکه نیازمند همکاری و هم آوایی صدها جز از اجزای گیتی است .
درود به شما خانم دکتر زیبا رو بطور کلی به نظر من بحث جبر و اختیار یک بحث بی سر و ته است که از دوره اندیشمندانی که به دلیل وقت زیادی که داشتند آغاز شده و در طول سده ها گسترش پیدا کرده و هیچ وقت هم به یک جمع بندی و انسجامی نرسیده و تنها حاصلش کتابهای فراوان و جدلهای پر شماری شده که واقعا هیچ ثمره مثبتی برای مردم جوامع نداشته شما بهتر میدانید که بزرگانی مانند مولانا هم وارد این موضوع شدند و استدلالهای فراوانی هم ارائه کردند. به نظر من جبر و اختیار نمودی از تغییرات در زندگی موجودات مخصوصا انسانهاست که در آخرین و پایینترین لایه های زندگی رقم میخوره که البته بسیار در نوسان است گاهی به شکل همون مثال جاده است که شما فرمودید و گاهی به شکل مرگ ناگهانی یک پیک موتوری در هنگام مراجعه به یک آدرس برای تحویل یک بسته بر اثر سقوط ناگهانی یک قطعه سنگ از نمای ساختمان بر سر و کتف او اتفاق میافته که البته روزانه اتفاقات فراوانی از این دست پیش میاد. به نظر من تغییرات زندگی ما تابعی از یک جریان همیشگی بزرگ است که از قضا قطعات این پازل بزرگ بی نظمیهای بی شما است از منظر نگاه به زندگی آدمها رفتار و انتخاب شخص گاهی بسیار تعیین کننده است و گاهی کاملا بی اثر است بنا بر این موضوع جبر و اختیار یا به گفته سرکار عالیجبر و اراده یک بحث کلی و غیر قابل استفاده برای زندگی مردم است و فقط آن چیزی که مهمه اینه که رفتارها و جهت گیریهای ما در زندگی بیشتر روی زندگی انسانهای دیگر اثر دارد تا خود ما و از اینجا من شخصا این نتیجه رو میگیرم که ما باید به این مسآله بسیار دقت کنیم که ما زندگی اجتماعی به معنی واقعی داریم که حاصل زندگی تک تک ما برخواسته از اعمال همدیگر است برای شما و همه مردمان جهان زنگیی پر بار و شاد آرزو دارم
دقیقأ 🙏🌹همین که ما متوجه این نکته ایی که شما گفتید باشیم مهم است و اینکه چند درصد جبر است و چند درصد اختیار اولا زیاد مهم نیست و بر فرض دانستن چنین عددی کمکی برای ما عملأ نیست بنابر این مطرح کردن چنین سوالی هم لزومی ندارد و بهتره انرژی مون رو صرف پیدا کردن این درصد ها نکنیم. بازی زندگی هم مثل هر بازی دیگه ایی حد و مرزها، محدودیتها و قوانین خودشو داره که در چارچوب اونها باید بازی کرد. قوانین بازی رو دونستن شرط اول بهتر بازی کردن است
سلام زندگی به نظر من با توجه به شرایط فرد میزان جبر و اختیارش اندکی فرق میکنه مثلاً برای یک دختری که در یک ده با خانواده بسیار عقیدتی زندگی میکنه که شدیدن پایبند رسوم هستن میزان جبرش خیلی بالاتر از شخصی هست که در بالاشهر زندگی میکنه و اقتصاد خوبی داره و اختیارات خیلی بیشتری برای زندگی شخصی خودش داره پس میتونیم بگیم میزان جبر و اختیار با توجه به شرایط و محیط میکنه
سلام فرمایش شما من برید به یک داستانی سرهنگ به سرباز میگه. من دیشب با همسرم sex داشتم. به نظرت اجباری بود یا اختیاری؟؟ سرباز با قدرت می گه .اختیاری چون اگر اجباری بود.دستور می دادید من انجام بدم 😄🤣😁
بسیار سوال خوبی مطرح کرده اید. 👍👍به نظرم زندگی جبر است وانتخاب های ما بر اساس جبر صورت می گیرد و فکر می کنیم که ناشی از اراده است. اصلا اراده مفهوم علمی نیست و یک اصطلاح عامیانه است. همین ها که به جای توجه به حرفی که می زنید فقط لب و لوچه شما را می بینند ، در مقابل شما هر واکنش نشان دهید یا ندهید بر اساس مجموعه باور ها و عادتها و شخصیتی است که از کودکی در شما نهادینه شده است و بخشی هم که ناخودآگاه جمعی دخیل است. بنابراین هرکس مثلا می خواهد به هدفی برسد و نمی تواند ربطی به محیط ندارد و فقط باید اختلال شخصیتی و مجموعه باور هایش را با یک روان درمانی و شناخت درمانی و حتی ممکن است بیمار باشد و با یک دارو درمانی حل کند و بعد تازه می فهمد کجا هست ، دنبال چه هدفی و چگونه برود و اگرنه فقط غر می زند و یا تلاش بیهوده می کند و سرخورده تر خواهد شد.
سلام خانم دکتر بزرگوار و ممنون از راهنمایی هاتون ببخشید در مورد این نظریه شما مطلبی هست که حیف بود عرض نکنم دایره اختیارات و قدرت انسان بسیار گسترده هست و ما قرار هست که مقام خداوندی خدا رو که به ما بخشیده رو تحویل بگیریم منتها چون اگاهی ما کم هست به اصطلاح قیمی داریم بنام هوشمندی یا به قول مذهب جبرییل یا روح القدس منتها عرض من این هست که ما بدلیل تخلف خود و حتی نسلهای قبل از خودما ستاد فرماندهی ما تحت اشغال هست و ظاهرا روانشناسی راهکاری پیدا کرده که در مورد فلان مشکل فلان توصیه را میکند منتها موضوع این هست که به کسی که راهکار میدهیم ایا تصمیم گیرنده خودش هست یا موجود دیگری نفوذ کرده مانند ویروس در ذهن ان شخص متاسفانه اکثریت ما ستاد مدیریت رفتار ما تحت اختیار خودما نیست و تحت اشغال هست که تا اشغالگر خارج نشده ابدا مشکل حل نخواهد شد تا حدی که مثلا به شخصی پیامکی ارسال میکنم و پیامی که بدست گیرنده میرسد برخلاف ان چیزی است که من ارسال کرده ام مجال توضیح کامل در این پیام نیست منتها ماجرا بسیار پیچیده تر از ان هست که ما فکر میکنیم با تشکر
سلام ، در کتب های مذهبی یعنی انجیل و قرآن که مطالعه کردم ، گفته شده که تمام تصمیمات نهانی از طرف خدا گرفته میشه ، یعنی ما هدفی داریم و برای رسیدن به اون هدف تلاش میکنیم ولی در آخر اگر خاسته ما و خدا در یک خط باشه صد در صد به اون هدف خواهید رسید وگرنه غیر ممکنه ، و به عقیده من و تجربه ام در خیلی موافع و حتی نگاه به زندگی اطرافیانم ، در صد کمتری اختیاری است و بیشر جبر است و بیشتر اتفاقات خوب و یا بد دست ما نیست بایدی است .🌹
اولین کلیپی بود که از شما پسندیدم، به این دلیل که درباره موضوعی بود که خیلی خیلی هم من باهاش دست در گریبانم و هم فکر میکنم خیلی ها شاید هم همه مردم، ممنون میشم درباره این موضوع بیشتر موشکافی کنید و کمی راهکارها رو بگید که چیکار کنیم، به شخصه انقدر درگیر اون جبر هستم که اصلا کلا اختیار زندگیم از دستم در رفته، در صورتی که اگه همین الان اراده کنم قدرت و زور اختیار میتونه بچربه، ولی به شدت جبرهای زندگی غمگینم و بی انگیزم کرده و تو یه جمله منو از کار انداخته، ممنون از شما 🌺 🙏 👍
جبر و اختیار وتفویض سه تا نظریه هست که هر کدام طرف دار های خودرا دارد اما بهتر آنست که ما بگویم همه زنده گی مان جبری نیست و همچنین همش اختیاری هم نیست بعضی از امور جبری هست بعضی شون اختیاری. مصادیق جبری مانند خواب کردن و.... اختیار ماندن انتخاب بین درس خواندن وکارکردن و.....
سلام حضور حضرت دوست خانم محترم حرفهایی که شما اینجا بیان کردید قابل قبول و واقعا شما از نادرترین کسانی هستید که حقیقتا برای انسانیت قدم بر میدارید بی هیچ ریایی و منتی و اما در مورد این کلیپی که نطر خواستید زندگی به اختیار هست منتها چون اختیار بدون جبر نمی شه (پویا) در واقع جبر هم هست امروز به اختیار من اگر گندمی کاشتم فردا بایدی هست که آن را برداشت کنم و در واقع اگر نیک بیاندیشیم برای تعادل و تعامل داشتن در زندگی باید کنار هم داشته باشیم نه اختیار و جبر بلکه تمام تضاد ها سبز و سربلند همچو سرو -مهری زاده
یک خداست دیگر کل جن است ما باید به خدا خود برسانیم خدا اینطوری است جامعه قوم ملت یک فرد یک خداست دو فرد دو خداست سه فرد سه خداست در طبیعت انقلاب است غیر زمین صابر یک خدا زمین است اولین خداست جوره ام هاشمی است هنوز جن است آفتاب خداست طرف صابر نظر کرد و زمین طرف صابر نظر کرد صابر در دیدن یا نظر خدا خدا شد شمس الدین تبریزی این است آفتاب و طبیعت هو یعنی خداست خدا به سند نیاز دارد خدا به سند نیاز ندارد در هر دو صورت درست است. شمس به معنای حور هور آفتاب است.
این هایی رو که شما میگید خیلی سطحی و عامیانه میباشد . تجربه شخصی من برام ثابت نموده . زندگی جبر میباشد . ما حتی رو خودمون تمرکز نداریم . میگید نه! خب تایم بگیر بعد تلاش کن بلکه فقط یک دقیقه جلوی تشتت فکری خودت رو بگیری . بعد بسادگی متوجه میشی اینایی رو که میگید همش حرفه ! اینها کمی از تجربه ی ماورایی من میباشد .
با سلام - ببینید خانم دکتر شما می توانید با یک چاقو گوشت بدن را ببرید جراحی و زندگی ببخشید و یا با همان چاقو گوشت بدن دیگری را ببرید و به زندگی خاتمه دهید جنایت کنید این بستگی به شما دارد همان آزادراه شمال شما باز هر چند اندک ولی اختیار دارید .. در زندگی تا زمانیکه با خانواده خود و همسرم رفت و آمد داشتم تمام درگیری حسادت و ... اما تصمیم گرفتم هر کسی که موجب آزار باشد آن را حذف کنم لذا در حال حاضر زندگی سراسر با نشاط ، موفقیت و آرامش را تجربه می کنم شاید در زندگی بین بد و بدتر گزینه دیگری نباشد و بد را انتخاب کنم اما با دید و نگاه خوشبین می توان آن را به فال نیک گرفت سلامت و تندرست باشید - متشکرم
و کار خوب در محیط بد و کار بد در محیط خوب بی نتیجه است ....این است زندگی در ایران ...منطق و دانش حکم می کند اندیشه و عمل خوب برتر از شناس و اقبال است من در المان زندگی می کنم ادمها با اموزش اعتبار و ارزش و در امد و آرامش زندگی دارد و برعکس آن بو خوار تا نمیر تقربیا ...زایش تفکر سالم از دانستن و تلاش در مکان و سیاست درست است برای تمام مردم چه خارجی و چه المانی ...سران سیاسی عادل اند ....ملت کم آسیب می بینند
با درود من فکر نمیکنم همیشه از جبر زمان لذت برد !؟ همانطور که اون روسری و یا شالی که بر سر میندازین برای شخص شما هیچ لذتی نداره بغیر از مزاحمت برای سرکار اینطور که من شاهد هستم !؟
زندگی هم اخیاری است و هم جبری است بطور مثال من پول برای آینده ام پس انداز میکنم اما دچار مرض میگردم که باید برای معالجه ام باید آن پول را که با مشکلات به دست آورده بودم برای تداوی ام مصرف نمایم .تشکر از معلومات شما .
ضمن اینکه به تقدیر و سرنوشت از پیش تعیین شده اعتقادی ندارم ولی در زندگی موارد زیادی از جبر هست که ناشی از قراردادهای اجتماعی نوشته یا نانوشته است، لذا با نظر شما مبنی بر اینکه انرژی خود را صرف مقابله با دیوا رهای بتنی که در مقابلمان ساخته اند نکنیم بلکه راهی بهتر را برای رسیدن به هدف انتخاب نناییم
Khanum Dr sakhti va moshkelat dar Hame gaye Dunja hast valli ma ensanha bayad shakhsiyate ghavi Dashte bashim va dar in sakhti behtarin sharayet ra baraye khodeman mohaya konim.50 sal zendegi dar alman baraye kharegi Asan nist valli agar omid va je eradehe ahanin nabashe ensan zire pa leh mishe.assad Bayat Frankfurt
این حرف شما کاملا اشتباهه ، جبری در این میان وجود نداره بلکه مهارت استفاده از امکانات مطرحه و میزان هوش شماست که تعیین میکنه ، بعنوان مثال یک هنرمند از دور ریز یک اثر هنری می سازه ضمنا من یکی دو بار کلیپ هاتون رو دیدم و نظر هم دادم ولی بازخوردی ازتون ندیدم
زندگی یا حیات بشر جبر است و این انسان ها یا بشر بود که به مروز زمان حیات یا زندگی را از قلمرو جبر به اختیار در حال مبدل کردن هستند . چرا که هنوز است کار هایکه از توان انسان خارج است به این دلیل جبر هم وجود دارد . اما انسان با توانایی و دانایی که روز به روز به تجربه های خود افزود میکند به سوی زندگی میرود که اختیار باشد .
به نظر من در کلیات جبر وجود دارد و در جزئیات اختیار، این که به دنیا بیاییم و از دنیا برویم جبر است ولی این که در دنیا چطور زندگی کنیم اختیار، این که باید غذا بخوریم تا زنده بمانیم جبر است ولی اینکه چی بخوریم اختیار، اینکه نیاز به رابطه زناشویی داریم جبر است ولی اینکه چه کسی را انتخاب کنیم اختیار، اینکه برای گذران زندگی می بایست کار و تلاش کنیم جبر است ولی اینکه چه کاری انجام دهیم اختیار، یک سگی را تصور کنید که قلاده ای بر گردن دارد و توسط صاحبش در جاده ای در حال حرکت است، سگ تنها می تواند گهگاهی در حین حرکت به اندازه درجه آزادی قلاده عرض جاده را طی نماید و به چپ و راست جاده برود ولی مسیر حرکت اصلی را صاحب سگ مشخص می کند