درود به آقای بهبهانی،زحمات شمادر تهیه و پخش برنامه های آموزنده و آگاهی دهنده به خصوص برنامه شما با آقای وفا یغمایی عالی ،پرمحتوا وقابل ستایش است.بادرود.
با درود و سپاس بر شما عزیزان آقای اسماعیل وفا یغمایی گرامی و آقای سعید بهبهانی عزیز بحث های شما را شاید بعضی از آنها چندین بار گوش میدهم. بخاطر اینکه جملات شما حاصل مطالعات منابع مختلف میباشد خسته نباشید سپاسگزارم. برنامههای شما برای من بسیار مفید بوده.متشکرم.
درود خدمت شاعر گرامی وفا یغمائی عزیز، خسته نباشی استاد. بازم یک پنجشنبه دیگر ما را با دانش و روشنگری خود زیبا کردی. امیدوارم همچنان تندرست و شاد باشی. آقای بهبهانی دم شما هم گرم گرم..
فرمایشات جناب آقای وفا یغمائی مانند خنجره آبدیده ایست که قلب محمد و هفت کس و کارش را از تکه تکه هم یک قدم اون ورتر کف دستشان میگذارد - و درود بر جناب آقای دکتر که با برنامه های بسیار منتقی - موجبات بیداری اینجانب را فراهم نموده اند
تا وقتی در مدار جاذبه قرار هستیم بمانند کسی است که در محیط فاضلاب قرار دارد ومشامش پر شده از بوی نامطبوع و در آن محیط غیر از بوی فاضلاب بوی دیگری را نخواهد فهمید و حس نمی کند بدرستی که هر کسی خواهان آزادی است لازم است از مدار جاذبه خارج گردد
استاد گرامی شما واقعاً سنگ تمام گذاشتید هم توضیح کامل میدهید هم در کامنت ها توضیح تکمیلی را مینویسید داشتن شما و گوش دادن به کلام شما غنیمتی است به ما ویاران دیگر علاقمند
با سپاس و تشکر فراوان از زحمات شما عزیزان. برنامه بسیار پر بار وبا ارزشی ارائه میدهید. چند کلمه ای با شما جناب بهبهانی: این سبکی که شما صحبت میفرمایید اصلا مناسب این برنامه فرهنگی و تاریخی نیست عزیز. خواهشمندم بار این برنامههارا سبک نفرمایید. با درود و سپاس دوباره از جناب آقای وفا یغمایی و شخص شما.
استاد خسته نباشید میشه در مورد داستان روزه گرفتن ، ماههای حرام، ختنه کردن دختران، عدم ازدواج با غیر مسلمان، چند همسری، نصف بودن ارثیه زنان و دختران، دیه و بسیاری مسائل دیگر که در اسلام وجود داره که منشاءش از کجا بوده و اصلا فلسفش چی بوده توضیح بدید ممنونم و پاینده باشید
بخش اول....جرئت دانستن داشته باشیم و تاریخ را بشناسیم .محمد در مدینه و ماجرای کشتن بیرحمانه قرفه و دو تکه کردن او توسط شترتوسط زیدابن حارثه پسر خوانده محبوب پیامبر اسلام... در رمضان سال ششم هجری، محمدگروهی را به فرماندهی زيد بن حارثه به ناحيهی وادی القری فرستاد. در وادی القری اين گروه با طايفه بنیفزاره روبرو شدند و بين آنها جنگی درگرفت و مسلمانان شكست سختی خوردند و زيد بااينكه زخمی شده بود توانست فرار كند و خود را به مدينه برساند.زيد بن حارثه سوگند خورد تا از بنیفزاره انتقام نگيرد از انجام روابط جنسیخودداری خواهد كرد. پس از بهبودی زخمهای زيد، محمد دوباره او را به وادی القریفرستاد. اين بار زيد پيروز شد و ام قرفه و دختر او را به اسارت گرفت. نام ام قرفه، «فاطمه بنت ربيعه بن بدر» بود و نزد اعراب دارای مقام بالايی بود، چنانكه ضربالمثلی درباره او داشتند: اگر شريفتر از ام قرفه هم بودی، بيش از اين نبودی. در ميانه راه زيد به قيس بن مسحر دستور داد كه ام قرفه را بكشد. قيس، ام قرفه را كه زن سالخوردهای بود، به وحشيانهترين شكل ممكن كشت. اوهر يك از پاهای ام قرفه را بوسيله طنابی به شتری سركش بست و در دو جهت مختلف رها كرد و پيرزن از وسط دريده شد. حال سری به منابع اسلامی برای صحت یا سقم این داستان میزنیم. در اين قسمت متن چهار منبع به صورت كامل ارائه ميشود و آدرس ديگر منابع را نيز برای مطالعه بيشتر قرار میدهیم. الف: ترجمه السيرة النبوية نوشتهی ابن هشام ، جلد ۲، برگ ۳۹۳: كه در آنجا با بنى فزارة برخورد كرد و جنگى ميان آنها واقع شد كه گروهى از همراهان زيد كشته شدند و خود زيد بن حارثة نيز زخمى شد و او را از ميان زخميها نجات دادند، و از جمله كسانى كه در آن معركه كشته شد ورد بن عمرو بن مداش بود كه مردى از بنى بدر او را بقتل رسانيد. زيد بن حارثة چون بمدينه آمد سوگند ياد كرد كه با زنان نزديك نشود تا بجنگ بنى فزارة برود، و چون زخمش التيام يافت مجددا از جانب رسول خدا مأمور جنگ با بنى فزارة شد و با لشگرى بدان سو حركت كرد و در وادى القرى بآنان رسيد و گروهى از آنها را كشته و از آن جمله مسعدة بن حكمة يكى ازافراد بنى بدر بود كه بدست قيس بن مسحر كشته شد، و (پسرش) عبد الله بن مسعدة نيز با دو زن كه يكى فاطمه دختر ربيعة بدر مكنى به ام قرفه و ديگرى دخترش بود اسير شدند، و در راه كه ميآمدند زيد بن حارثه بقيس بن مسحر دستور داد تا ام قرفة را نيز كشت و دخترش را با عبد الله بن مسعدة بمدينه بنزد رسول خدا آوردند. و آن دختر را سلمة بن عمرو بن اكوع دستگير كرده بود و مادرش ام قرفة از زنان محترم عرب بود كه شخصيت آن زن در ميان عرب ضرب المثل بود و مىگفتند: لو كنت أعزّ من ام قرفة ما زدت. و از اين رو اين دختر هم از خانواده شريف و بزرگى بود و بدين جهت سلمة از رسول خدا خواست تا آن دختر را باو بدهد و حضرت نيز پذيرفت و سلمه نيز او را بدائى خود حزن بن أبى وهب بخشيد و عبد الرحمن بن حزن از همين زن بدنيا آمد. و قيس بن مسحر درباره قتل مسعدة اشعارى نيز گفت. هر چند ابن هشام اين واقعه را از ابن اسحاق روايت ميكند اما از دو شقه كردن صحبتی نميكند فقط در متن عربی سيره ميخوانيم كه قتل سختی بوده است. اما طبری نيز اين داستان را از ابن اسحاق روايت ميكند و از دو شقه كردن ام قرفه نيز صحبت ميكند. ب: ترجمه تاريخ طبری، جلد ۳، برگ ۱۱۳۱: گويد: سفر جنگى زيد بن حارثه سوى ام قرفه در رمضان همين سال بود كه ام قرفه، فاطمه دختر ربيعة بن بدر، را بكشت و قتل وى صورتى بسيار سخت داشت كه دو پايش را به دو شتر بستند و براندند تا به دو نيمه شد، و او پيرى فرتوت بود و سبب آن بود كه پيمبر زيد بن حارثه را سوى وادى القرى فرستاده بود كه با بنى فزاره رو به رو شد و جمعى از ياران وى كشته شدند و زيد از ميان كشتگان بگريخت و وردة بن عمر و يكى از مردم بنى سعد جزو كشتهشدگان بود كه يكى از مردم بنى بدر او را بكشت و چون زيد بازگشت، نذر كرد كه جنب نشود تا به جنگ فزاره رود، و چون زخم وى بهبود يافت پيمبر او را با سپاهى سوى بنى فزاره فرستاد و در وادى القرى با آنها رو به رو شد و كسان بكشت كه قيس بن مسحر يعمرى از آن جمله بود و ام قرفه و دختر او را اسير گرفت و بگفت تا او را بكشند و او را به دو شتر بست و دو نيمه كرد و دختر ام قرفه را با عبدالله بن مسعده پيش پيمبر بردند. دختر ام قرفه اسير سلمة بن عمرو بن اكوع بود و ام قرفه شريف قوم خويش بود و عربان بمثل مىگفتند: اگر شريفتر از ام قرفه بودى، بيشتر از اين نبودى.» پيمبر دختر را از سلمه خواست كه بدو بخشيد و پيغمبر دختر را به حزن بن ابى وهب خال خويش بخشيد كه عبد الرحمان بن حزن را از او آورد. روايت ديگر درباره اين سفر جنگى از سلمة بن اكوع هست كه سالار قوم ابو بكر بن ابى قحافه بود. گويد: پيمبر ابو بكر را سالار ما كرد و به جنگ بنى فزاره رفتيم و چون به آب آنها نزديك شديم ابو بكر گفت بخوابيم، و چون نماز صبح بكرديم، ابو بكر گفت تا به آنها حمله برديم و بر سر آب، كسان بكشتيم و من گروهى از كسان را ديدم كه با زنو فرزند سوى كوه مىرفتند و تيرى ميان آنها و كوه انداختم و چون تير را بديدند بايستادند و من آنها را سوى ابو بكر آوردم. زنى از بنى فزاره در آن ميان بود كه پوستين به تن كرده بود و دخترش را كه از زيباترين زنان عرب بود، همراه داشت. گويد: و به مدينه آمدم و پيمبر مرا در بازار بديد و گفت: اى سلمه اين زن را به من ببخش. گفتم: اى پيمبر بخدا فريفته او شدهام و هنوز دست به او نزدهام. پيمبر چيزى نگفت و روز ديگر باز مرا در بازار بديد و گفت: اى سلمه اين زن را به من ببخش. گفتم: اى پيمبر بخدا هنوز دست به او نزدهام و متعلق به تو است. و پيمبر او را به مكه فرستاد كه چند تن از اسيران مسلمان كه در چنگ مشركان بودند در عوض وى آزاد شدند. ج: ترجمه الطبقات الكبری نوشتهی ابن سعد، جلد ۲، برگ ۸۸: پس آن گاه در ماه رمضان از سال ششم هجرت سريّة زيد بن حارثه براى جنگ در وادى القرى واقع شد. و ميان آن تا مدينه هفت شب راه است. گويند، زيد بن حارثه با تنى چند از بهر بازرگانى به شام رفت و كالاهايى از آن اصحاب پيامبر نيز با خود داشت. چون به نزديك وادى القرى رسيد گروهى از بنى قزارة از بنى بدر با زيد و يارانش روباروى آمدند و او را با همراهانش سخت زخمى كردند و هر چه با آنان بود گرفتند. زيد پس از بهبودى به مدينه بازگرديد و خبر به پيامبر آورد و رسول خدا او را با گروهى گسيل داشت كه شبها مىرفتند و روزها كمين مىساختند. و بنى بدر چشم بر آنان داشتند. ولى زيد و همراهانش در سپيده دمى بناگاه بر آنان هجوم برده و تكبير گفته مقامگاه آنان رامحاصره كردند و امّ قرفه را به اسيرى گرفتند، و او فاطمه دختر ربيعة بن بدر است، و دخترش جارية است دختر مالك بن حذيفة بن بدر. و جارية را مسلمة بن اكوع به اسيرى گرفت و او را به رسول خدا بخشيد و پيامبر نيز او را به حزن بن ابى وهب بخشيد و امّ قرفه پيرزنى فرتوت بود و قيس بن محسر او را به وضع بسيار بدى كشت، بر پاهاى او ريسمان بست و ريسمان را به دو شتر گره زد و آن دو شتر را در دو جهت مخالف راند و او را از ميان دو نيم ساخت. و نعمان و عبيد الله پسران مسعدة بن حكمة بن مالك بن بدر را هم كشت. و زيد بن حارثه چون به مدينه بازگرديد، راست بر در خانه رسول خدا رفت و در زد و پيامبربرخاست بى آنكه ردا بر دوش افكند، و ازار آن حضرت به زمين كشيده مىشد، و زيد رادر آغوش كشيده بوسيد و از چگونگى كار پرسيد. پس زيد خبر پيروزى خود را داد. ديگرمنابع به زبان فارسی که این داستان به رشته تحریر درآورده اند از این قرار هستند: ۱. ترجمه تاريخ يعقوبی، جلد ۱، برگ ۴۳۴ ۲. ترجمه التنبيه و الإشراف نوشتهی مسعودی ، برگ ۲۳۲ ۳. ترجمه تاريخ الكامل نوشتهی ابن اثير، جلد ۷، برگ ۲۴۳ در ادامه بحث باید این نکته را متذکر شوم که مورخین بزرگ اسلام مانند طبری، ابن هشام، واقدی و ابن سعد هيچگونه جرمی را برای ام قرفه ذكر نميكنند. طبری و ابن هشام ميگويند كه حضرت محمد زيد بن حارثه را به وادی القری فرستاد و در آنجا زيد و يارانش با بنی فزاره روبرو شدند و بين آنها جنگ درگرفت. از نقل قول طبری و ابن هشام نيز چنين دريافت ميشود كه حضرت محمد، زيد را به قصد جنگ به وادی القری نفرستاده بوده است و برخورد زيد و يارانش با بنی فزاره اتفاقی بوده است و اصلا به خاطر همين ناگهانی بودن هم هست كه زيد و يارانش شكست ميخورند. مشكلی كه كتابهای مسعودی و يعقوبی اسناد مطالب تاريخی را ذكر نكردهاند و راه را برای پژوهش بيشتر بستهاند. در این میان یکی دیگر از مورخین مسلمان که در قرن دهم هجری زندگی میکرده به نام, صالحی شامی برخلاف منابع دست اول جرم ام قرفه را دشنام دادن به پیامبر اسلام ذكر ميكند، البته مطالب يك منبع قرن دهمی كه ريشهای در متون دست اول ندارد را به سختی ميتوان قبول كرد، از طرفی هم نميتوان قبول كرد كه درميانه راه زيد هوس كرده است ام قرفه را بكشد و عاقلانه است كه دليلی داشته باشد. به هر حال منبع معتبری در اين زمينه در دست نداريم. كتابهای ابن هشام، واقدی، ابن سعد و طبری جز منابع اصلی و معتبر تاريخ اسلام ميباشند كه هيچ اشارهای به مجرم بودن ام قرفه نميكنند و اگر روايت مورخینی مانند البلاذری، يعقوبی و مسعودی را که جرم امقرفه اين بوده است كه قصد جنگ با مسلمانان را داشته است را قبول كنيم، ولی اين موضوع نیز به هیچ عنوان كشتن يك پيرزن اسير را به وحشيانهترين شكل ممكن، توجيه نميكند
ماجرای کشتن قرفه بخش دوم.....عكسالعمل محمد پیامبر اسلام از شنیدن این خبرآقای مهدوی دامغانی یکی از اسلامگرایانی است که با تلاش بسیار زیاد و با دست بردن در تاریخ و تحریف آن, واقعیت را وارونهجلوه میدهد به عنوان مثال ایشان در پاورقی برگ ۸۸ از جلد دوم ترجمه کتاب الطبقات الكبری مینويسد: اين سريّه در سيره ابن هشام و طبرى و ابن اثير و سيرة الفداء نيامده است و رفتارى كه با امّ قرفه شده قطعا مورد رضايت پیامبر نبوده است. ولی بر خلاف ادعای این آخوند, همانطور كه در قسمت منابع مشاهده كرديد شرح كامل اين سريه در سه منبع ديگر آمده است. حال ببينيم قسمت دوم ادعای اين روحانی شیعه که استاد تحریف و وارونه جلوه دادن تاریخ میباشند, چقدر درست است. ظاهرا در اين مورد هم آقای مهدوی دامغانی مرتكب تقيه شدهاند و عكس العمل پیامبر اسلام حكايت از رضايت او از اين جنايت ميكند. حديثی از عايشه در اين مورد روايت شده است: حضرت محمد، از قول زهرى، از عروه و او از عايشه نقل مى كرد كه گفته است: چون زيد بن حارثه از اين سفر برگشت رسول خدا در خانه من بودند. زيد آمد و در زد و پيامبر در حالى كه از كمر به بالا برهنه بودند و جامه خود را به زمين مى كشيدند و من هرگز پيامبر را چنين نديده بودم او را استقبال فرمود و در آغوش گرفت و بوسيدش، و از او سؤال كرد و او خبر پيروزى خود را داد. غير از اين حديث چيز ديگری گزارش نشده است و حتی اتفاقات مربوط به دختر ام قرفه نيز در آخر اين سريه گزارش شده است اما در هيچكدام از منابع گفته نشده است كه حضرت محمد به اين عمل اعتراض كرده است و حديثی كه از عايشه روايت شده است، نشان از تاييد عمل زيد بن حارثه توسط حضرت محمد دارد. نتيجهگيری کلی از این جنایت هولناک: زيد بن حارثه برده محمد بوده است و بعد ادعای پيامبری حضرت محمد جز اولين كسانی است كه به او ايمان میآورد. با توجه به اينكه اين سريه در رمضان سال ششم هجری اتفاق افتاده است، ۱۹ سال از اسلام آوردن زيد بن حارثه میگذشته است و در اين مدت و حتی قبل از آن زيد در كنار پيامبر اسلام بوده است و يكی از سرداران سپاه اسلام بوده است و در سريههای مختلفی شركت داشته است. پس بیراهه نرفتهایم اگر بگوييم زيد بن حارثه يكی از انسانهای پرورش يافتهی اسلام ناب محمدی است. زيد در اين ماجرا جنايتی را مرتكب ميشود كه حتی خواندن آن نيز مو را بر تن انسان سيخ ميكند و مشخص ميكند كه اين مسلمان راستين بويی از اخلاق و انسانيت نبرده است. حضرت محمد نيز با استقبال گرم خود از زيد، درستی اين عمل را تاييد ميكند و در اسلامی بودن آن هيچ شبههای نمیگذارد. اما برای اینکه هیچ شک و شبهه ای باقی نماند برای پاسخ دادن به سوالی که در ابتدای این متن مطرح کردیم به یک جنایت دیگر اشاره میکنیم. با استناد به روایات فراوان و متون تاریخی مسلمانان محمد پیامبر اسلام مستقیما دستور قتل مخالفین را صادر می کرده است که برای نمونه میتوان به حکم قتل کعب بن الاشرف شاعر سرشناس عرب را که در اشعارش محمد و کارها و جنایات او را نقد میکرد, اشاره کرد. وی در اشعار و سخنانش جنگ و خونریزی و تفکرات محمد را مورد نقد قرار میداد و به همین دلیل با فتوای قتل محمد رو به رو گشت و جان باخت. زمانی که خبر ترور کعب بن الاشرف به محمد رسید او گفت: من ظفرتم به من رجال یهود فاقتلون. یعنی به هر یک از بزرگان یهود دست یافتید او را بکشید. حال برمیگردیم به سوالی که در ابتدای این متن مطرح کردیم, آیا با دانستن این اتفاقات و نقش محمد و پیروانش در ترور و جنایت و کشتن مخالفین حتی با داشتن سن بالا و حتی در حالت غیر جنگی, میتوان ادعا کرد که اسلام هیچ رابطه ای با ترور و تروریسم ندارد؟؟ آیا جنایاتی که محمد و یاران نزدیکش انجام داده اند و تاریخ اسلام گواه آن است ترویج و نشر ترور و تروریسم نیست؟؟ منابعی که از آنها در متن بالا استفاده شده بود: ۱) ابن اثیر, علی بن محمد، الکامل فی التاریخ, ج ۲ ص۱۴۳-۱۴۴چاپ دار صادر بیروت٬ ۱۳۸۵ ق ۲) کاتب واقدی٬ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲ ص۲۴-۲۵ دارالکتب العلمیه بیروت چاپ دوم ۱۴۱۸ ق ۳) طبری٬ محمد بن جریر٬ تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم ج ۲ ص ۴۹۰-۴۹۱ دار التراث بیروت چاپ دوم ۱۳۸۷ ق ۴) بخاری, محمد بن اسماعیل٬ صحیح بخاری٬ محقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر ج۵ ص ۹۰-۹۱ دار طوق النجاه چاپ اول ٬ ۱۴۲۲ ق .
بزرگوار گرامی جناب وفا یغمایی مخلص در محضر بیانات حضرتعالی، شاگردی می کنم. با صحبت های شما به خواب می روم و پس از بیداری، در هر فرصتی که دست دهد، کلیپ های شما را می بینم. اما برای من جالبتر از بیانات شما، شخصیت دردمند، بی تاب و حقیقت جوی حضرتعالی است. سوای سن و عمر و این که می گویند؛ ما دیگر آردمان را بیخته و الکمان را آویخته ایم، مصداق ( ز گهواره تا گور دانش بجوی ) هستید. با سپاس فراوان
درود بر استاد یغمایی بنظر شما سلمان فارسی در مورد تدابیر و شیوه های جنگی و سیاستهای محمد در برخورد با سایر قبایل عرب و یهودی متفکر اصلی بوده یا اینکه این نقش را خود محمد بازی میکرده ؟
سلام و سلمان یکی از مشاوران با تجربه محمد بوده است طبعا محمد از تجربه دیگر همراهان خود استفاده میکرده است بخصوص که اعراب از دیر باز به دلیل شکل زندگی درزمینه های حمله و هجوم تجربیات زیادی داشته اند
درود استاد وتشکر اگر ممکنه در باره اداب و فرهنگ رفتاری اسلام وریشه های ان که ایا قبل از اسلام هم بوده مثل حج نماز روزه خمس احیا ثواب خواندن و یا حفظ کردن قران وبسیاری خودتون بیشتر مطلعید ارث زن و غیره
جناب یغمایی گرامی قراراست خارج از جاذبه تاریخ را روی میز قراردهید بنابراین ازشما درخواست می کنم راجع به پیداشدن قران دست نوشته درموزه انگلیس که زمان نوشتن آن به تاریخ پیامبری محمد می رسد توضیع دهید باتوجه به اینکه بنا بر مستندات تاریخ گرد اوری کتاب قرآن موجود به سالها بعد از مرگ محمد بازمی گردد _ باسپاس از شما
ما نه روشنفكر و نه چپ مسلمان داريم ! جناب يغمائى لطفأ در گفتار خود دقت بيشترى بفرمائيد؟ نكته ديگر هيچ دليلى وجود ندارد كه سپاهيان محمد به محمد و پيامبرى او باور داشته باشند! اين غنايم جنگى منجمله اسير كردن زنان بود كه آنها را مصمم به فتوحات مينمود! وجه غالب غنايم بود تا باورمندى به اسلام و دليلش اختلافات خود مسلمانان بر سر تقسيم غنايم پس از هر پيروزى !
che gadr zehne ma ra azad mikone. emroz kam kam ehsas inke daram ba azadie zehni wa fekri zendegi mikonam dare baraiam zende mishe.. albate Esmail Wafa bahaie bozorgi pardachte wa mipardaze. mamnon az shojat wa zahmate ishon.
سلام و سپاس و به امید آزادی بیشتر و بیشتر اندیشه همه ما و رسیدن به واقعیت تاریخ ومکاتب.راهی را که در رنسانس در اروپا رفتند و از ذهنیت کهن دوران انگیزیسیون ازاد شدند ما باید برویم. زمان در حال تغییر است این را باور کنیم قلعه های کهن و مقدسی که نزدیک شدن به انها ممنوع بود امروز دیگر ممنوع نیست میتوان رفت و دیذ برقرار و شاد و پویا باشید
با سپاس فراوان به روشنگری جنابعالی. با توجه به راه دراز که پیموده شده و روشنگریها شده بسیار اندک میباشد چون سردرگمی و نداشتن امید به فردایی بهتر جوانان امروز به خواندن علاقه ای نشان نمیدهند با توجه به اینکه حتی زحمات فراوانی کشیده شده و بسیاری از کتابها صوتی در دسترس میباشد . سپاس فراوان از زحمات جنابعالی و اندیشمندان دلسوز که مایه افتخار هر ایرانی وطن پرست میباشد جای بسی تشکر و قدردانی را داراست . جناب یغمایی عزیز و گرامی باد ایام مکتب خانه پدری که به حقیقت دست نیافته بودیم .ولی امروز که دست یافته ایم روزی هزار بار خود را سرزنش میکنیم دیگر شاد نیستیم از اینهمه بی عدالتی بی قانونی افسار گسیخته. آرزوی موفقیت برای همه دوستان الخصوص شما عزیزان زحمتکش. ممنونم.
اسماعیل تو نه میدونی اسناد تاریخی چیست و نه معنی مشرک را میدانی.مشرک کسی است که به خدا باور دارد اما برای او شریک قائل است مانند خودت که وقتی مجاهد بودی رجوی را در کنار و حتی بالاتر از خدا میدیدی. اسناد تاریخی چیزی نیست که ملایان مینویسند. بلکه متونی هستند که در زمان رویداد واقعه نوشته شده اما اینکه نویسنده این متون راست نوشت یا دروغ یک مسئله است و اینکه درست ترجمه شده یا نه نیز مسئله دیگریست. در حال حاضر هیچ متنی جز قران از زمان پیامبر نوشته نشده.