تو دلمه مادر راز نهفته - زمینه شب هفتم محرم 1389 - حاج محمود کریمی - چیذر 

تو دلمه مادر راز نهفته
همه‌اش می‌ترسم سرت از نیزه بیافته
وای امون امون ای دل
حتی اگه من بمیرم
گهواره‌اتو پس می‌گیرم
وای جواب خدا رو چی می‌دن
سر شیرخواره‌امو بریدن
امون امون ای دل
ناله می‌زنم تا روضه‌خونت شم
نشد تو آفتاب پسرم سایه‌بونت شم
می‌دونی از چی می‌سوزم
تشنه‌لبی تو هنوزم
وای روی چادر مادر تو
می‌ریزه خون از حنجر تو
امون امون ای دل
سر عموتو کاش دیگه نمی‌بینم
آخه خجالت‌زده ام‌البنینم
رفت برا تو آب بیاره
شد بدنش پاره‌پاره
سر تو به نی پشت سر
سر عموی آب‌آوره
امون امون ای دل