سلام امیدوارم شاد و سلامت باشین کتاب مثنوی و کیمیای سعادت غزالی اینارو هم از ته وجودت بخونی و دریابی یه تحولی ماندگار در روح و جسم و روانت خواهی دید...
باز همه دوستانِ دست اندر کار و جناب سروش سیار سپاسگزارم . تنها نکته ای که به نظرم می بایستی در خصوص کلیه سخنرانی های اقای سروش واقعا مورد توجه قرار گیرد ، کیفیت ضبط سخنرانی و ویژه کیفیت صدا هست. من در تمامی سخنرانی‌ها این مشکل را دیدم. سرو صداهای پیرامونی، نویز در ضبط صدا واقعا مشکل برای تمرکز برای صحبت‌های آقای سروش میکند
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و آرزوی طول عمر با عزّتشان؛ نظر خانم سهیلا جعفری را تأیید میکنم و ضمن تشکّر از برگزار کنندگان این برنامه های فوق العاده مؤثّر و مفید، درخواست میکنم که حتّی الامکان ازسر و صداهای پیرامونی جلوگیری گنند تا امکان استفاده از آنها فزونی یابد.
سلام، با کمال احترام، ضرورت دارد برای چنین مباحث با ارزشی ،بهترین سیستم های صوتی و و نیز مدیریت داخل سالن و رعایت سکوت و صداهای ناهنجار ،،و نظایر آن ،،جهد و تلاش شایسته صورت گیرد ..این جلسه ،شاید بدترین نمره مدیریت را بگیرد .یا حق.
سلام و ادب دارم خدمت دکتر و دست اندرکاران یه نکته خدمت دست اندرکاران میخواستم عرض کنم , عظمت کار شما در طول دهه ها شناخته خواهد شد شمایید که صدای این استاد بزرگوار رو به گوش عالم آنهم در غربت رساندید. اما واقعا خواهش همه مخاطبان شما اینه که این مساله صوتی رو یکبار برای همیشه حل کنید واقعا آدم متعجب میشه از کار عالم , صدای ظلم و صدای کفر فوق العاده رسا و شفاف , صدای چنین عالمانی اینطور ضعیف و کمترقابل شنود من بیشتر از همه متاسف برای آیندگانم که قطعا پیگیر خواهند بود و با این دیتا های مخدوش نمیتونن سخنرانی ها رو بازیابی کنن - این مشکل رو ما الان با سخنرانی های اندیشمندان دهه های گذشته داریم - و خب نهایتا حیفه , اینا گنجینه هستن من پیشنهادی که به عزیزان دارم رو این طور تقسیم بندی کردم : حین سخنرانی ها : 1 آیا تا بحال این قضیه رو با اهالی رسانه یا استودیو ها در میون گذاشتین ؟ کسانی که سالیان در ظبط و پخش کار کردن به فن کار آشنا تر هستن , شاید با یک ست چند صد دلاری ظبط با کیفیت صدا این داستان حل بشه خواهشا بپرسید 2 در همین سخنرانی به عنوان مثال میکروفن خیلی پایین تر از معمول نصب شده و این میکروفن ها نسبت به سانتی متر ضعیف میشن نکته مهم دیگه که کمتر بهش توجه میشه این که با توجه به آشنایی نسبی م عرض کنم الگوریتم ظبط دستگاه های صوتی برای کاهش نویز سعی میکنه صدا های با یک تن را یعنی صدا های یکنواخت رو ضعیف تر یا به اصطلاح فنی با ضریب کمتر به صدا اضافه کنه, صدای خوش نوای دکتر از چون دامنه تغییرش کمتره و تنش خیلی تغییر نمیکنه حین سخنرانی از نظر دستگاه ظبط صوت جزء نویزهای محیط هم محسوب میشه و به همین خاطر دستگاه نمیتونه این تن رو تفکیک کنه و به عنوان صدای اصلی تلقی کنه به همین دلیله که صدای بیپ گوشی ها یا سرفه حضار خیلی شفاف ظبط شده چون دستگاه تغییر دامنه مشاهده میکنه و طبق الگوریتم بهشون ضریب تخصیص میده البته این حسن دستگاه هاست چون ما صداهای یکنواخت محیط رو دیگه نمیشنویم اما در این مورد باید دقت کنیم که صدای دکتر رو از دست ندیم نتیجه جالب تر اینه که دقت کنید صدای استاد اواسط سخنرانی ها که کمی صداشون اوج میگیره یا به وجد میاد صدا خیلی شفاف و درست ظبط شده شاید اصلا گیر کار همین جاها باشه وقتی شما میکروفن رو بالاتر نصب میکنید دامنه صدای دکتر حین سخنرانی تغییر نسبی بیشتری داره و از صدای محیط یا نویزهای سفید فاصله میگیره بعد از سخنرانی : 1 با بعضی نرم افزارهای ادیت فیلم و صوت میشه روی اصوات فیلتر قرار داد , این نکته رو خیلی ساده میتونید با نرم افزار km player امتحان کنید وقتی بازه 20 تا 20 کیلوهرتز رو فیلتر میکنید و مثلا نزدیک تن صدای استاد میکنید باعث میشه صدای ایشون شفاف تر شه و سایر نویزها کمتر به گوش رسیده شه , نهایتا این مونتاژ رو میشه آپلود کرد و جایگزین فایل اصلی 2 مشخصه که فقط یه دستگاه سخنان رو ظبط نمیکنه , پس لطف رو تمام کنید و ورژن های مختلف سخنرانی رو در مثلا sound cloud آپلود کنید تا اگر یکی خوب نبود مخاطب انتخاب دیگه ای هم داشته باشه 3 نهایتا یه برنامه باید ریخت تا این صدا ها به صورت یک آرشیو در فضایی امن و قابل نگهداری تا دهه ها ذخیره شه , شاید یه باگ ساده روی سیستم های اینترنتی باعث شه فایل ها از دست بره ازین نکته نباید هم غافل بود خاصه اینکه این سخنان مکتوب نمیشه ............................................................................................................................................. و نهایتا از خداوند هم شکر دارم که به همت بندگان صالحش اگر چه سخت ولی باز صداها و رایحه های خوش هم لابلای غوغای بی امان روزگار هست میبخشید متن طولانی شد آرزوی سلامتی
Ali Rashidnejad چه زيبا گفتيد شما كه صداى ظلم بسيار رسا و بلند و صداى حق واقعا تقريبا در حد خاموش من هم خواهش مى كنم لطفا انديشه اى در مورد صداى ايشان بفرماييد
با سلام و درود اینکه سخنان سروش گرامی بسی پر بها است، تردید نیست که ایشان همیشه جان نگر و دل بین هستند. اما همیشه مستمعان غیابی از این دریچه شکایت از کیفیت صدا و نوع ضبط آن دارند، لطفا توجهی بفر مائید.
از برای خدا همه پروگرامهای استاد معظم وفیلسوف بزرگ را این صدای های عجیب حاظرین در مجلس بالای ما زهر کرده چرا چاره نمی سنجید حیف قدمهای این دانشمند که حاظر به صحبت نزد شما شده
دنيا پيرسته هر لحظه نو ميشود با نو شدن كهنها دين ان دنياها همه چيز در اين عالم هستى د رفت و بر گشت است كهنه ها ميرود و نو ها ميايد همه حتى عمل خير وشر ما باز گشت دارد f h
بنده توجه استاد را به این نکته جلب مینمایم که بکاربردن الفاظی همانند( عزیزان ) برای افرادی که قاتلان انفاس و جان‌ها هستند را در بعضی از سخن وری هایشان من باب نصیحت ادیبانه روا نیست ونیکو نمی نماید و داغ دل مادران را برمی افروزد خواهشمندم تجدید نظری بفرمایند.
جلال بر نام عیسی مسیح، پسر خداوند زنده حقیقی. من یک پزشک مسلمان زاده هستم که ۶ سال پیش عیسی مسیح رو در آزمایشگاه ژنتیک، زمانیکه مشغول کار بر روی سلولهای بنیادی برای پروژه تحقیقاتی سرطان پستان بودم، ملاقات کردم. آمین که شهادت ایمانی من، باعث برکت و نجات ، حتی یکنفر، شود. شهادت ایمانی من و دست خداوند در زندگی من: من در یک خانواده مسلمان متولد شدم و مادرم کسی بود که اصول اولیه اسلام، مانند نماز، روزه، غسل،... را به من آموخت. من که از دوران کودکی، علاقه زیادی به خداوند داشتم، به طور مرتب، اصول مذهبی مانند نماز خواندن، روزه،... رو انجام میدادم به گمان اینکه این کارها من رو به خدا نزدیکتر میکنند، حتی تا جای پیش رفتم که در سن ۹ سالگی ساعت کوک میکردم که هر شب نماز شب بخونم. اما همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا خداوندی که من رو خلق کرده، باید به زبان غیر مادری و عربی باهاش حرف بزنم و مگر نه اینکه او خالق هستی ست و علمش احاطه به همه چیز دارد، پس چرا این خدا نباید فارسی متوجه شود و فقط باید به زبان عربی پرستش شود. و هر گاه از مادرم ویا معلمین دینی میپرسیدم، میگفتند در مورد خداوند پرسش نشود و فقط اطاعت کنیم. به هر حال دوران کودکی من با این باور سپری شد تا اینکه من ۱۸ ساله شدم و بدلیل درسهای خوبی که داشتم در رشته پزشکی در یکی از معتبرترین دانشگاههای ایران پذیرفته شدم . یادم میاید در اولین ترم که آناتومی انسانی رو با ما شروع کردند، و من جسد بیجان آدمی را در کلاسهای تشریح میدیدم همیشه این سوال در ذهن من بود که در انسانِ زنده چه عنصری وجود دارد که پس از ترک آن از بدن، این جسم تبدیل به یک کالبد خاکی میشود؟ و یا اینکه این بدن انسان که به این دقت طراحی شده به طوریکه هر عصب، شریان، ورید، عضله ها،... در جای بسیار دقیق تعبیه شده باشند. ٱیا ممکن است این بدن، بدونِ طراحِ بسیار هوشمند بوجود آمده باشد؟ و هزاران هزار سوال دیگر که هیچ جوابی برای آنها نداشتم و هر چه بیشتر امور مذهبی مانند خواندن نماز و قرآن رو بیشتر انجام میدادم، این خلا ٕ در من بیشتر میشد . سالهاگذشت و علم من در مورد آناتومی و فیزیولوژی انسان بیشتر میشد و من همچنان به خواندن قرآن ادامه میدادم، به امید اینکه یک روز خداوندی رو که با شدت و همت پرستش میکردم ، جوابی برای سولهایم بدهد. به هر حال من تصمیم گرفتم که به کانادا مهاجرت کنم تا در ژنتیکِ سلولی مولکولی تخصص بگیرم. بدلیل اینکه نمرات بالایی داشتم، موفق شدم از چهار دانشگاه بسیار معتبر در کانادا پذیرش بگیرم که در نهایتا شهر تورنتو را برای تحصیل و زندگی انتخاب کردم و در رشته ژنومیک بیوانفورماتیک در زمینه سرطان پستان، مشغول به تحصیل و تحقیق شدم. این رشته به قدری جالب بود که موقتا توانست اون خلإ درونی من رو پوشش دهد و من رو قانع کند، اما سال دوم تخصص بودم که مشغول استخراج DNA دی ان آ، یا ماده ژنتیکی، از سلولهای بنیادی سرطانی بودم که این سوال در ذهنم آمد که اینهمه جهشهای ژنتیکی از کجا آمده اند که منجر به سرطان و نهایتا مرگ سلولی میشوند. در علم ژنتیک، ما واژه ا داریم به اسم کلمه که الفبای زندگی یا ژنتیک ما رو میسازد و از چهار حرف A, C, T, G تشکیل شده است. درست مانند حروف الفبا که کلمه و جمله میسازند تا یک مفهوم رو منتقل کنند، الفبای ژنتیک ما هم از کلمات سه حرفی تشکیل شده است که این کلمات معانی بسیار دقیقی رو در زمان و مکان خاص به هسته سلول منتقل میکنند تا واکنشهایِ بیولوژیک، درست به موقع انجام شوند. اگر به هر دلیلی این کلمات اشتباه شوند یا اصطلاحا جهش یابند، معانی غلط به هسته سلول مخابره شده و منجر به بیماریهای مختلف مانند، دیابت، سرطان، فشار خون، پیری و نهایت مرگ سلولی میشوند. به عنوان یک پژوهشگر، همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا کلمات اشتباه میشوند؟؟ و اینکه کلمه درست چیست؟؟ کلمه درست چیست؟؟ روزی که عیسی مسیح رو ملاقات کردم، طبق معمول در آزمایشگاه مشغول کار بودم، اما ذهنم درگیر این سوال بود که کلمه درست چیست؟ کلمه درست چیست؟ و با تمام وجود از خدا پرسیدم، خداوندا اگر هستی خودت اون کلمهِ درست رو نشونم بده. به محض اینکه این جمله از دهنم بیرون آمد، کل آزمایشگاه پر شد از حضور یک نفر که پر از عشق و آرامش بود، به حدی که بدن فیزیکی من قادر به دریافت و پذیرش اونهمه عشق و محبت را نداشت و من از شدت حضور اون شخص زانوهام خم شد و روی زمین آزمایشگاه افتادم و در همون لحظه با تمام وجودم حس کردم اون تاریکی که سالها بر دوش من بود از بین رفت و من مانند یک بچه تازه متولد شده احساس سبکی و آرامش میکردم. وقتی از اون شخص پرسیدم تو که هست، گفت من "کلمه، حیات و نجات هستم. هیچ کس نزد پدر نرود جز از طریق من" جالب اینکه من تا به اون روز اصلا انجیل رو نخونده بودم، چون اصلا وقتی برای خوندنش نداشتم، و این جملات رو در تمام وجود و قلبم شنیدم. قصه کوتاه کنم که ۶ ماه بعد غسل تعمید گرفتم و خداوند رو در نام عیسی مسیح زنده شناختم. انجیل یوحنا باب یکم آیه یک میفرماید: در ابتدا کلمه بود و کلمه با خدا بود و کلمه لباس پوشید و به میان ما آمد. این آیه یک شاهکار ژنتیکی میباشد و اشاره به شخص عیسی مسیح دارد. جلال بر نام پر فیض مسیح که جواب تمامی سوالات علمی من رو که هیچ دانشگاه و استادی نتونست بده، داد و من رو از اون تاریکی و خلإ که داشتم نجات داد. دوستان دقت کنید که عیسی مسیح ، طبیب بی نظیر بود و اگر کلام رو بخونید میبینید که چگونه بیماریهایی مانند اوتیسم رو شفا میداده. جلال بر نام مسیح. 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟ جلال بر نام عیسی مسیح، پسر خداوند زنده حقیقی.
خداوند رحمت کند آقای موسوی اردبیلی را که در نماز جمعه میگفت « ... در اسلام یک چیز هائی هست که در دیگر چیزها آن چیزها پیدا نمیشد و با چیز اسلام چیز دارد » و بالاخره کسی نفهمید آن «چیز » مورد نظر ایشان چیست . ح حالا همه فرمایش های استاد تعریف سفسطه ای است که برخی خطیبان مسلمان مانند ملاصدرا بر عرفان و فلسفه دانشمندان یونان پیش آورده اند و با دست بردن در سخنان بزرگان فلسفه یونان و عرفان برخاسته از اسطوره های همان فلسفه و بافتن سخنان پیچیده در مقوله سفسطه حرف های نفهمیدنی میگویند - درست مانند همان فیل در تاریکی که خود آقای سروش در سخنرانی هایش مثال میزند . پاسخ این آقای سروش بسیار ساده است . وقتی در تاریکی چیز غیر قابل تشخیصی هست پس چراغی روشن کن دانش انسانی چراغی است که بر عرفان کهن و اسلامی تابیده و آن را روشن کرده است چرا آقای سروش به جای پرداختن به تاریخ و پیشینه تاریخی همان عرفان مولانا و روشن کردن گذشته آن حرفهای تکراری در پیچیده بودن عالم عرفان میزند ؟؟؟
چرا علت می تواند از بین برود ولی معلول باقی بماند فرض کنیم فردی در اتش سوزی دستش می سوزد دستش را از اتش دور می کند و اتش را خاموش می کند حال چند روز هم سوختگی دستش می ماند اما اتش خاموش شده و علتش نیست و از بین رفته البته در بعد ثانویش
نه ، در مثال شما آتش علت سوختن بوده در اون زمان و بعد از خاموش شدن آتش دیگه سوختن که معلول مستقیم آتش بوده وجود نداره بلکه عوارض سوختن موجوده که نسبت به آتش معلولیت مستقیم نداره بلکه به واسطه معلول آتشه. در اونجا عوارض ماندگار سوختن ناشی از واکنش بدن به آتش بوده ، پس هنوز علت مستقیم پابرجاست.
شما در این نظر معلول را تعریف کرده اید ما با علت کار داریم خوب حال نگفتید علت کجاست ایا باز می تواند معلول دیگری یا به قول شما کنش و واکنش دیگری بوجود بیاورد البته همان اتشی که دست فرد را سوزاند دوباره بسوزاند چون دست باقی است اما همان اتش کجاست
@@user-fe9zq9it3d البته من معتقد نیستم که علل معدوم میشن و معتقدم سلسله علیت همیشه موجوده حتی اگر ما اونها رو نبینیم و تشخیص ندیم ، هدف من این بود که خواستم نظریه شما رو تصحیح کنم و اصلاح کنم و خودم رو در جای موافق شما گذاشتم تا نشون بدم که نظر شما هر چند کاملا غلط نیست ولی دارای نقصه و اون اینه که در مثال آتش ، اون چیزی که الان ظاهراً دیگه وجود نداره علت اولی است که آتش است اما علل ثانویه و بعدی هستند و سلسله علل هنوز موجود هستند بنابراین سوختگی دست که الان هم وجود داره مستقیما و هم اکنون با علت مستقیم خودش متصله و بنابراین مشکل حل میشه .
در بک گراوند کدام انسان بی کله است که سرو صدا بلند میکند آخر هیچ تمیز ندارد. کسی‌باید دستش را میگرفت تا سر و صدا بلند نمیکرد. برای آقای دوکتور مزاحمت ایجاد میکند.
من تمام جلسات این بزرگوار علم و دانش را شنیده ام اما افسوس صد افسوس که ایرانیان داد ازکلتور و فرهنگ زبان میزنند همه این داود و ویلا هایتان در برنامه های این بزرگوار علم ودانش مجسم میشود در اطاق های این بزرگواررادعوت میکنید که یا گاراژ موتر است یا حجاری ونجاری در ضمن فضای نا ارام سرو صدا های عجیب سرفه ها صدای اطفال بی کلتوری روی میزش عقب ووو ثبت اواز صفر ایرانی هستیم جهانیست هرچیز ما اما متاسفانه که از سومالی هم بتر هستید اگر این بهر علم به کدام مملکت دیگر تعلق میداشت باز عرج گذاری را میدیدید افسوس
اکثرا تو کامنت ها میذارن سر و صدا بیش از حد زیاده تو یه کلیپ قبلی انگار داشت آهنگر اونجا کار میکرد بابا رسیدگی کنید کمی ولوم اونو کم کنی سوت نمیزنه اونجا یه آدم درست حسابی نیست تا این صداهارو بکه
