داستان واقعی بزرگسال : بیوه تنها بودم نگهبان خونه ۱۷بار😱|رابطه و صیغه من با نگهبان خونه ام بعد طلاق 

This is an educational video to solve the problems of couples
داستان واقعی : بیوه تنها بودم که از روزمرگی زندگی خسته شده بودم طلاق از شوهرم و جدایی فشار زیادی روم اورده بود گاهی از فشار جنسی فکرای بد به سرم میزد تنها دلخوشیم پسرک نگهبان شهرک بود که شبا از تو بالکن براش دست تکون میدادم اما داستان من از اونجا شروع شد که یه شب پیشنهاد دادم بیاد بالا پیشم....
این داستان صوتی با اسامی غیر واقعی در استدیو پادکست زندگی ضبط شده
=====================================
/ @lifepadcast
◀️عزیزای دلم اگه میخواین داستانها بدون محدودیت براتون به نمایش در بیاد با کلیک رو لینک بالا👆کانالو سابسکرایب کنین همراه من باشید تا باهم تو تجربه های جدید شریک باشیم
====================================
• داستان واقعی : ویزیتور...
ویزیتور بیوه رو بردم پشت انباری مغازم لنگاشو تا ته باز کرمو...
• خاستگارم تو اتاق شب خا...
خاستگارم شب خاستگاری زیپ شلوارشو جلوم کشید پایینو ...
• اونجای شوهرم ...خیلی ک...
سوپری سر کوچه برام جنس آوردو منو با لباس تو خونه دید تحریک شدو ....
• داستان شاگرد سوپری سر ...
معلم کنکورم تو کف با..سسن گنده من بود گفت اگه اجازشو بدم از پشت ...منو پزشکی قبول میکنه ...
=================================
داستان
داستانهای واقعی
داستان های واقعی
داستان واقعی
داستان صوتی
داستان بزرگسالان
داستان خانوادگی
داستان رابطه
پادکست
داستان خیانت
داستان واقعی
کمر
قفل
بیوه
رابطه
طلاق
بعداز طلاقم
بعد از جدایی
مطلقه
بی شوهر
بعدجدایی
نگهبان
کارگر
صیغه
سوراخ
از عقب
از پشت
رابطه زناشویی
زن و شوهر
ازدواج
داستان فارسی
پادکست زندگی
داستان خیانت
داستان عاشقانه
رادیو داستان
persian history padcast
farsi
top story
paranormal hikayeler
afghanistan magazine
padcast
lifepadcast
#داستان
#داستان_واقعی
#فارسی
#پادکست_فارسی
#ایرانی
#خیانت