This is an educational video to solve the problems of couples
داستان واقعی : کارگر بودمو تو خونه های بالاشهر کارگری میکردم صاحب کارم یه زن جا افتاده داشت که به شدت آمار میداد و مشخص بود دلش پیش من گیر کرده داستان از اونجا شروع شد که انقدر نخ داد و من توجهی نکردم اما یهو جلوم سبز شدو مردونگیمو با یه حرکت محکم تو مشت از رو شلوار گرفتو گفت من تو حسرت اینم میخامش من که شدیدا جاخورده بودم گفتم .....
این داستان صوتی با اسامی غیر واقعی در استدیو پادکست زندگی ضبط شده
=====================================
/ @lifepadcast
◀️عزیزای دلم با کلیک رو لینک بالا👆کانالو سابسکرایب کنین همراه من باشید تا باهم تو تجربه های جدید شریک باشیم
====================================
• داستان: دوست زنم لخ..ت...
دوست زنم لخت رو تخت بود التماسم میکرد اگه جیغمو بامردونگی گندت دربیاری به زنت چیزی نمیگم...
• زنم تو را.بطه ارضا نم...
زنم تو رابطه جنسیمون دلش میخواست کتکش بزنم تا ارضا بشه...هرچی بیشتر میزدمش شدیدترارضا میشد...
• اونجای شوهرم ...خیلی ک...
اونجای شوهرم اندازه یه لوبیا بود ....اصلا ارضا نمیشدم تا اینکه...
• شوهرم ۴ساعت پشت هم یه ...
شوهرم ۴ساعت پشت هم تلمبه میزد روم اما ارضا نمیشد زانو هام کبود میشد کمرم خشک میشد....
=================================
داستان
داستان صوتی
پادکست
داستان خیانت
داستان واقعی
شاگرد
کارگر
فوت
بیوه
طلاق
کارگر روز مزد
شوهرم
سوراخ
از عقب
از پشت
دکتر
مادر
مادر شوهر
فیزیوتراپی
ماساژ
داستانهای واقعی
داستان های واقعی
داستان واقعی
رابطه زناشویی
داستان صوتی
داستان خانوادگی
داستان رابطه
زناشویی
زن و شوهر
ازدواج
داستان فارسی
پادکست زندگی
داستان خیانت
داستان عاشقانه
ناموس پرست
رادیو داستان
چهل تیکه
persian history padcast
farsi
top story
paranormal hikayeler
afghanistan magazine
padcast
lifepadcast
#داستان
#داستان_واقعی
#فارسی
#پادکست_فارسی
#ایرانی
#خیانت
26 июн 2024