واقعا وقتی دقیق آدمی فکر میکند و با مولانا یکی میشود بنظر میرسد که حضرت جلالدین مولانا واقعا و حقیقتا یک پیامبر بوده که برای راهنمایی انسانها و نزدیک کردن آنها به خداوند در آن دوران و زمان خود آمده بوده ....
حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم بسی علتیان را ز غم بازخریدیم سبلهای کهن را غم بیسر و بن را ز رگ هاش و پیهاش به چنگاله کشیدیم طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم بسی مرده گرفتیم در او روح دمیدیم بپرسید از آنها که دیدند نشانها که تا شکر بگویند که ما از چه رهیدیم رسیدند طبیبان ز ره دور غریبان غریبانه نمودند دواها که ندیدیم سر غصه بکوبیم غم از خانه بروبیم همه شاهد و خوبیم همه چون مه عیدیم طبیبان الهیم ز کس مزد نخواهیم که ما پاک روانیم نه طماع و پلیدیم مپندار که این نیز هلیلهست و بلیلهست که این شهره عقاقیر ز فردوس کشیدیم حکیمان خبیریم که قاروره نگیریم که ما در تن رنجور چو اندیشه دویدیم دهان باز مکن هیچ که اغلب همه جغدند دگر لاف مپران که ما بازپریدیم گل
واقعا مثنویی قرآن به زبان فارسی است و مولانا پیامبر آن.....واقعا میشود گفت چرا که گویند ۱۲۴ هزار پیامبر آمده اند یکی از آنها هم مولانا بوده که فارسی زبان است....