دانش نوین - روانشناسی از دیدگاه علم برنامه ای است از تلویزیون ایران فردا به میزبانی دکتر مهرنگ خزاعی- روانشناس بالینی
ایا تا بحال فکر کرده اید که چرا زندگی، ارزش تحمل کردن مشکلات را دارد؟ مشکلاتی که گهگاهی با
ما سر ناسازگاری دارند. در ما نارضایتی بوجود می اورند. حالمان را دگرگون می کنند. در ما خشم بوجود می اورند. خشمی که
سر هر چیز کوچک عصبانی می شویم. ازبیخ گلو با همه قدرتمان فریاد می کشیم. به زمین و زمان ناسزا می گوییم.
گاهی وقتها هم بی تفاوت به همه چیز می نگریم. و با هیچ شکلی با احساسات و ارزش ها همپنداری نداریم. به هیچ چیز اعتماد نمی کنیم، نه به،خودمان، نه اینده مان و نه زندگی مان.
دایم از اخلاق گرایی های دروغین و دغدغه های بی ارزش ادم ها انتقاد می کنیم. چیزهای بی اهمیت و جزیی را برای خودمان بزرگ می کنیم. که همه اینها در ما نارضایتی بوجود می اورد. نارضایتی که که غیر قابل تحمل تر از مشکلات زندگی است.
گاهی هم بدنبال خوشبختی می گردیم. اما نمی دانیم که ان را چطور بدست بیاوریم. فکر می کنیم خوشبخت بودن یعنی در رفاه بودن، پول دار بودن. برای داشتن انها احساس بی قراری می کنیم. به اینطرف و انطرف می رویم. می خواهیم چندین کار را با هم انجام بدهیم تا زودتر به پول و خوشبختی برسیم.
طوری که اصلا یادمان می رود کی هستیم و دنبال چه می گردیم. فقط یاد گرفتیم که همه چیز را با هم داشته باشیم. از عشق گرفته، تا پول و ثروت و شادی.
بدون هیچ منطقی وارد رابطه هایی می شویم که اصلا بدرد ما نمی خورند. و بیشتر به شکست منجر می شوند. درانموقع احساس نارضایتی از زندگی، از عشق، از رابطه ها نامعلوم احساسی می کنیم.
این دوندگی ها انقدر ما را خسته می کنند. تا اینکه از خودمان می پرسیم که ایا زندگی جز خستگی و مشکلات و تکرار و غم مسیر دیگری هم دارد؟ این فکر در ما پریشانی ایجاد می کند.
و تنها چیزی که ممکن است رشته افکارناخوشایند ما را پاره کند تپش های تند قلبمان است که نشان از اضطراب و ناراحتی های روحی است. به قول شاملو: “ روزگار غریبیست نازنین… !
ایا تا بحال شما هم اینگونه مشکلات را تجربه کرده اید؟ مشکلاتی که اساس و بنیان زندگی تان را لرزانده باشد؟ و در اضطراب و نگرانی و غم رها شده باشید؟ وقتی در آینه نگاه میکنید، با ناراحتی سرِتان را تکان میدهید و میگویید: ببین زندگی من را چقدر پیر کرده. دیگر ان ادم سابق نیستم. دیگر طراوت گذشته را ندارم. ایکاش می توانستم از شر مشکلات رها بشوم . ایکاش می توانستم همیشه خوشحال باشم.
حافظ می گوید: چگونه شاد شود اندرون غمگینم … به اختیار،… که از اختیار بیرون است. یعنی، چطور دل ناشادم را به اختیار خودم شاد کنم. کنترل حالم از دستم خارج شده. نمی توانم آرام بگیرم. انگار که هیچ اختیاری برای زندگی ام ندارم.
28 окт 2021