با سلام و عرض پوزش از اینکه کلام استاد گرامی آقای طباطبایی را در مورد بعضی از مواردی که در مورد شفاعت فرمودید را مجادله می کنم.اگر به ایات در مورد شفاعت توجه کنیم می توان آنها را به دو دسته تقسیم بندی کرد. ایاتی که خطاب به ایمان آورندگان و حقیقت طلبان اسلام است و دسته دوم ایاتی که مورد خطاب مشرکین هستند.دسته اول اعتقادشان را از آموزههای قران می گیرند .تشنه شنیدن کلام حق هستند تا راهشان را صحیح بپیمایند. و در مورد گروه دوم،گروهی که اعتقاد به شفاعت دارند ولی این اعتقاد نیز با شرک امیخته شده است.مسلما راهنمایی این دو گروه متفاوت است. در مورد گروه اول خداوند بطور صریح و محکم اعتقاد به شفاعت را بکلی رد میکند. بطور مثال ایات۴۸ و۱۲۳ سوره بقره . در مورد گروه مشرکین خداوند توجه انها به این سمت جلب میکند که ابتدا در ایاتی می فرماید اجازه شفاعت باید از خدا گرفته شده باشد یا خداوند با او پیمانی بسته باشد و به این طریق مشرکین را خلع سلاح میکند و خود را تعیین کننده شفاعتگران بیان می کند.به عبارتی این شما نیستید که تعیین می کنید این و یا ان شفیعیان نزد خدا هستند و شفاعت به اذن من و به کسانی داده می شود که با من پیمان و عهدی داشته باشند(ایات سوره مریم ایه ۸۷،سوره طه ایه ۱۰۹).در مرحله بعد که روشن شد خداوند تعیینکننده شافعان است خداوند می فرماید و لله شفاعتا جمیعا(سوره زمر ایه ۴۴).تمام شفاعت از ان خداست. و بنده با تحقیقی که در ایات شفاعت انجام دادم به این نتیجه رسیدم که در کلام الهی تناقضی وجود ندارد که در جایی شفاعت را بکل رد کند و در جایی به اجازه او شفاعت پذیرفته شود.به این دلیل که در قران خداوند به هیچ کس و یا هیچ گروه و دسته ای اختیار شفاعت نداده است.و کل شفاعت را اختصاص به خود داده است.ممنون