باسلام آقای دکتر آیا اون خلال دندون بوده یا چیزی از کاغذ پاک میگذاشتن لای کتابچه که درمکتب از حروف اب جد وآیه های از قرآن تحصیل میکردن با اون اشاره به کلمات اشاره ولمس میشد که شخصی بی طهارت وبی وضو دست به آیات قرآن نخورده باشد
باسلام عرض ادب احترام خب استاد ب این عظمتی مبحث به این وزینی و مکان هم از دانشگاهای بزرگ ومعروف ومشهور جهان... واقعا تاسف نداره ک ی سیستم صوتی مناسب ندارین واقعا بجای لذت و بهر بردن روح و روانم خش برداشت و نتونستم تااخرگوش دهم. عاجزانه تقاضا دارم از ی سیستم ضبط و فیلم برداری مناسبی استفاده کنید قربون شما 💝💓❤️😘
معلومه اونجا چه خبره آخه اين سروصداها تو مراسم چيست ؟همينطور مردم مى آيند و مى روند و تمومى هم نداره كارگاه آهنگرى يا نجاريه يا سالن سخنرانى....!واقعا كه افتضاحه...
درستش اين است كه از نگاه ديگران هم اطلاعاتى بدست مى آوردند و نادانى خود را اين چنين مبنا قرار نمى دادند، من فقط به يكى از اين عرض ها و مرض ها اشاره مى كنم و بسط و تحليل بقيه ماجرا بماند براى آينده، وقتى كسى مثل خيام فرياد مى زند كه آخه اين چه جهان سياه و تاريك و پستى است كه شما( مخاطبان او) ساخته ايد منظورش خطاب قرار دادن غير مستقيم خداى كسانى است كه جهان انسانها را سياه كرده اند، خيام جهانش به همان اندازه روشن و زيباست كه جهان مولانا، منتها در زمانه او اين جور ابراز عقيده ها سرنوشت شومترى رقم مى زد تا زمانه و مكانه مولانا، دقت كنيد كه خيام مى گويد اين جهانبينى كه بر ستونهاى دين بنا شده و خميه بر سر مردمان كشيده سياه و شبانه است، خيمه را كه بدرانى روز پيدا مى شود، از كجا مى توان اين را فهميد از روى كلمه آزاده ، جناب سروش كه تا قهقراى وجودش ديندار و مسلمان است آزاده را همه آدمها برداشت كردند، و رسيدن به كام را خود خواهى امروزه مردم جهان تعبير كردند، اين دو هيچ سنخييتى با هم ندارد مردمان از ديد دين يا عبد الله هستند يا كافر حالا كلمه مقابل برده چيست؟ آزاده، خيام دلش مى خواست جهانى را بسازد كه آزاده ( مردم غير مسلمان) هم بتواند حرف بزند و از جهان كام بگيرد، در استبداد و خفقان حاكم بر مردم اين سرزمين در زمانه خيام دها كتاب هست و نيازى به توضيح ندارد، شما اگر نقد كامل ترى را لازم داريد با من يك جلسه zoom برقرار كنيد و من شرح كاملى از تمام كج فهمى هاى استادتان را چه در مورد خيام چه حافظ چه مولانا و چه اصلا عرفان ايرانى برايتان بدهم
خجالت آور است که برگزار کننده گان هنوز نمی دانند چگونه آرامی و سکوت را بر جلسه اعلام کنند. سرفه های پی در پی حاضران , صدای باز شدن و بسته شدنِ دروازه , آواز های بر هم خوردنِ چیز هایی مثل ظروف گوش ها را می آزارد. شرم آور است که هنوز در بی خِردی غرق شده ایم.
@@hafezirani7417 درستش اين است كه از نگاه ديگران هم اطلاعاتى بدست مى آوردند و نادانى خود را اين چنين مبنا قرار نمد دادند، من فقط به يكى از اين عرض ها و مرض ها اشاره مى كنم و بسط و تحليل بقيه ماجرا بماند براى آينده، وقتى كسى مثل خيام فرياد مى زند كه آخه اين چه جهان سياه و تاريك و پستى است كه شما( مخاطبان او) ساخته ايد منظورش خطاب قرار دادن غير مستقيم خداى كسانى است كه جهان انسانها را سياه كرده اند، خيام جهانش به همان اندازه روشن و زيباست كه جهان مولانا، منتها در زمانه او اين جور ابراز عقيده ها سرنوشت شومترى رقم مى زد تا زمانه و مكانه مولانا، دقت كنيد كه خيام مى گويد اين جهانبينى كه بر ستونهاى دين بنا شده و خميه بر سر مردمان كشيده سياه و شبانه است، خيمه را كه بدرانى روز پيدا مى شود، از كجا مى توان اين را فهميد از روى كلمه آزاده ، جناب سروش كه تا قهقراى وجودش ديندار و مسلمان است آزاده را همه آدمها برداشت كردند، و رسيدن به كام را خود خواهى امروزه مردم جهان تعبير كردند، اين دو هيچ سنخييتى با هم ندارد مردمان از ديد دين يا عبد الله هستند يا كافر حالا كلمه مقابل برده چيست؟ آزاده، خيام دلش مى خواست جهانى را بسازد كه آزاده ( مردم غير مسلمان) هم بتواند حرف بزند و از جهان كام بگيرد، در استبداد و خفقان حاكم بر مردم اين سرزمين در زمانه خيام دها كتاب هست و نيازى به توضيح ندارد، شما اگر نقد كامل ترى را لازم داريد با من يك جلسه zoom برقرار كنيد و من شرح كاملى از تمام كج فهمى هاى استادتان را چه در مورد خيام چه حافظ چه مولانا و چه اصلا عرفان ايرانى برايتان بدهم
با سلام خدمت شما آقای عبدالکریم سروش چند مطلب را خواستم به شما گوشزد کنم : 1- به نظر می رسد که در هنگام این سخنرانی فرزند گرامی شما کنارتان نشسته است . چنانچه اینطوراست به شما توصیه می کنم که در آینده اجازه ندهید ایشان کنار شما بنشیند . دلیلش هم آنست که ایشان نه تنها حواس شنونده و بیننده را پرت می کند ، بلکه در پاره ای از موارد حواس شما را که گوینده میباشید را نیز منحرف می نماید . 2- گیرم که ایشان فرزند جنابعالی باشد و دارای پدری همچون جنابعالی . آقا زاده ها هم اینطور رفتار می کنند . اگر اشتباه نکنم شعری دراین مورد موجود میباشد که : گیرم که پدرت بود فاضل - از فضل پدر تو را چه حاصل . 3- به نظر این بنده حقیرجنابعالی از فلسفه برای پاسخ به سوالات و تشریح چالش ها استفاده می نمایید. بر اساس تجربه شخصی و همانطور که جنابعالی مطلع هستید فاصله بین فلسفه و سفسطه بسیار ناچیز است . البته پیشاپیش باید خدمت شما عرض نمایم که قصد بنده اهانت به محضر جنابعالی نبوده و نیست . از گفته های خودتان استفاده میکنم ، آنجایی که فرمودید : مولانا را شمس ممنوع نمود که مطالعه را کنار بگذارد و خودش را تهی نماید ( البته نقل به مضمون ). بنده نه در حد شمس هستم و جنابعالی نیز نه درحد مولانا و مقصود از ذکر این مطلب رساندن منظور می باشد . لذا خواهشمندم درپاسخ به سوالات و تشریح مسائل از علم فلسفه که نزدیک به سفسطه می باشد ، استفاده ننمایید.
یکی از آفت های ما ایرانی ها پرداختن بیش از حد به حواشی است ، اونقدر این حاشیه پردازی گسترش پیدا کرده که یکی از بزرگترین ابداعات بشر یعنی شبکه اجتماعی رو که قرار بود برای گسترش ارتباطات و اطلاع رسانی استفاده شود توسط ید توانای ما ایرانی ها تبدیل شده به ابزار انتقال حاشیه ، اینستاگرام در ابتدا ابزاری بود برای به اشتراک گذاری عکس و فیلم های کوتاه الان تبدیلش کردیم به یک رسانه زرد ، الان هم قصد من توهین نیست ولی جنابعالی بجای توجه به سخنان دکتر سروش زوم کرده اید روی فرزند ایشان که کنار پدر نشسته ، آخه چه عیبی داره اتفاقا خیلی هم زیبا است ، پدر و پسر کنار هم من یکی که واقعا لذت بردم از این صحنه. ممکنه در شروع سخنرانی کمی حواسمان به سروش دباغ جلب بشه ولی بعد از چند لحظه ذهن عادت می کنه به این ترکیب. عیب گرفتن به بزرگی چون دکتر عبدالکریم سروش به این راحتی ها نیست ، به نظرم من دکتر سروش سالها قبل از این مبادی فکری و این ایراداتی که ما می گیریم عبور کرده ودر دامنه های مرتفع فکر و کلام قرار داره ، البته ایشان مثل هر انسان دیگری مصون از اشتباه نیست و بزرگترین متفکرین تاریخ هم خیلی پیش آمده که نظریاتشان توسط متفکرین بعدی در بخش هایی رد شده است. در عین حال باید نیمه پر لیوان را دید و وجود ایشان را در فضای مجازی مغتنم شمرد و از تفکرات ایشان استفاده کرد بجای منفی بافی و پرداختن به حاشیه ها.
@@hafezirani7417 با سلام. بنده به نظر و دیدگاه شما احترام می گذارم . انسان تک بعدی به نیمه پر لیوان نظر می کند و نیمه خالی را نمی بیند . شاید بنده در اشتباه هستم که هر دو نیمه را مد نظر دارم و نقاط ضعف و قوت را مقایسه مینمایم . البته بنده همانطور که در کامنت قبلی متذکر شدم قصد اساعه ادب به آستان والای جناب آقای دکتر سروش را نداشته و در جهت بهبود کیفیت ارائه سخرانی های ایشان را داشته ام . در عین حال از جنابعالی خواهشمندم که انصاف را در مورد نظرات دیگران که نگاه شما به نیمه پر لیوان است را اعمال فرمایید. با احترام
يك نكته ديگر نماد انسان خودآگاه در دين آدم است، كه در بهشتى بود و از ميوه درخت معرفت خورد و به خويشتن و خود آگاه شد و بر زمين فرستاده شد تا امتحان شوندو بقيه قصه بى معنى، اين آدم بود كه از نيستان جدا شد، ولى انسانهاى بعد از او از ديد بينش ايرانى/هندى همواره خواهش اين را دارند كه به آن طبيعت مادر برگردند يعنى ميلى بنيادى در انسان هست كه مى خواهد به طبيعت برگردد، آنجا خبرى از من و تو و هويت و خود آگاهى نيست براى رسيدن به آنجا بايد خودآگاهى را وانهاد و به جهان عشق بازگشت، تو "خود" حجاب خودى حافظ همان است كه مولانا گفت چنان رها شو از خود كه در نورى روى، و خيام هم همصدا با بقيه عرفاى ايرانى مى گويد چون پرده ( خودآگاهى ذهنى) بيفتد نه تو مى ماند نه من . شما از آنجا كه اصل اصل اصل عرفان را درك نمى كنيد چشمتان دوتا مى بيند و الا اينها همه يكى هستند، شما خودآگاهى را مى ستائيد و خود را از جنس بردگان عاقل الله مى دانيد، شما مى خواهيد بزور عرفان ضد اسلام را با او بفهميد و اين راه شما خطاست و شما را فقط يك سرگردان بى حاصل مى كند . با من تماس بگيريد تا راه حقيقت زندگى را بهتان بنمايم و دست بشوئيد از اين همه اباطيل و افسانه گويى و رفتن در شب و به روز نرسيدن
برای من جای سوال است که استاد سروش چرا این آزادگی و دل نبستن به تعلقات دنیوی را در خیام نمی بیند و فقط سیاهی می بیند. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید..... ماییم و می و مطرب و این کنج خراب جان و دل و جام و جامه پر درد شراب فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب وقتی خیام میگوید: "هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامده ست و روزی که گذشت" مگر غیر از گفته ی اکهارت توله است که در مورد زندگی در حال و اکنون سخن میگوید؟
ای خدا چرا حقیقت تو اینقدر ناپیداست اینان از ذهن خود ظنی از تو میبرند پس کجایی !! من نه حال خوشی دارم چون عرفا که از سرخوشی تو را میخوانند نه طمع دنیا و عقبی دارم که چون دینداران تو را وسیله کنم پس چرا مرا چنین تنها گذاشتی . میدانم و میفهمم که این جهان بی حقیقت نیست پس چرا با تمثیل هشدار می دهد؟
برای آدمی مثل تتلو از بهترین سیستم های صوتی و مهندسی صدا در کنسرت هاش استفاده می کنند تا صداش و معذرت می خوام اون ناسزاها و دعوت کردن جوان ها برای مصرف مخدر با بهترین کیفیت ممکن و خلوص صدا به گوش برسه ، در مقابل ملاحظه می فرمایید اینجا صحبت هایی که از جنس نور هست و روشنایی بخش و در جهت توسعه آگاهی باید با کیفیت ۴۰ سال پیش به گوش مردم برسه اونهم کجا الان دکتر سروش در یک کشور توسعه یافته داره سخنرانی می کنه فرق می کنه با جایی مثل ایران که امکانات تکنولوژی صدا زیر صفر هست. مقصر اطرافیان استاد هستند که کوتاهی می کنند ، از لحاظ فنی و ضبط صدا الان نوارهای ضبط شده سخنرانی دکتر شریعتی که ۵۰ سال پیش در حسینیه ارشاد انجام شده ، کیفیت اش بهتره از کیفیت ضبط این چیزی که اینجا هست.
@@amiramiri1190 می دونم درست می شه ولی من کلی گفتم ، من اکثر سخنرانی های که می یاد رو گوش کردم حتی شنیدم خود دکتر سروش هم اشاره کرده به کیفیت ضعیف صدا ، من اهل گیر دادن نیستم ، چطور می شه اینقدر تکنولوژی پیشرفت کرده ولی بازهم مثل ۳۰ سال پیش با یک رکوردر معمولی مثل گوشی ضبط می کنند ، باید یک تیم صدابرداری این سخنرانی ها رو پوشش بده ، من به نظر بقیه کار ندارم این عقیده شخصی من هست.
آره خب از جهتی بهت حق میدم. ب قول رائفی پور، مشکل صدا در ایران هیچوقت حل نمیشه مگر با ظهور امام زمان خخخ (این نقل قول بنده از رائفی پور ب معنای تأیید سخنان رائفی پور نیست. فقط ی نقل قول بود. ن چیزی بیشتر)
Dr. Soroush has several PhDs and Master’s Degree, speaks a few languages fluently, has taught at numerous prestigious universities in Europe and the North America. In 2005 was selected as one of the most influential men in history by TIME magazine. Likewise, his son has about similar credentials in philosophy, psychology and science. How many degrees do you have sir? Please note, I am not referring to your body weight.
دوستان عزیز حق با شماست و کیفیت صدا خوب نیست ولی نحوه گویش شما نحوه وارستگان و شیفتگان این سخنران نیست. راهنمایی کردن و انتقاد کردن دو مقوله جداست و برای ایرانی بهتر لازم است. دست بوس شما هستم. ممنون
جناب دکتر: فکر کنم که شعر این کوزه گر دهر چنین جام لطیف - می سازد و بر زمین می زندش؛ می تواند که طوری باشد که خیام فقط روند تکامل بشری را در یک شعر گنجانیده باشد. من آنگونه نمی پندارم که خیام آنچنانی که شما گفتید منظورش باشه. ولی روی هم رفته خوشم آمد این درس... سبز باشید...
مدیریت سالن بسیار بسیار بد متاسفانه برای دیده شدن در کنار شخص اگاه و مطلع و دانشمند اقای دباغ خودش را کوچک کرد شما مگر به کنفراس نرفته بودید تا یاد بگیرید چکونه انجام تکلیف باید کرد ؟
دکتر جان از نوع بیانت کاملا میشه فهمید که مخالف اندیشه خیامی هستید ..عاشق مولانا هستید شما امدید خیامو رد کنید و مولانارو تایید باید بی طرفانه سخنرانی میکردید ..اصلا خیام ملال اور نیست
سلام اگر هزاران رباعی هم به رباعیات خیام افزوده شود پسندیده است، درست است بذر از اوست اما دیگران هم ادامه ی آن بذور را بر زمین می پاشند و این کشتزار را گسترش میدهند که بسیار نیکو است. شما که از خودتان هیچ ندارید!
azizan az kharejiha yaad begirid dar yek sokhonrani dar yek daneshgao keyfiat sada bad the proctor with ada va atvar seday sorfeh atseh sandali ru zamin keshideh misheh tanhah sedayee keh mondeh bood beshnavam een bood keh yeh nafar begoozeh agar tavanayee ber gozary yek jalaseh ru nadarid khob nagzarid halat een sokhanraani man ru yaad e sofreh hazrat abbas dar iran andakht shame on you
جناب سروش، وقتى كسى در زبان طعن و تخفيف در باره يك قصه دروغ مثل قصه دين اسلام ابراز عقيده مى كند شما بايد فرق بگذاريد بين اون كلمات و نظر شخصى گوينده، مثلا اگر بگويم واى بر اين زمانه پست كه ج . اسلامى تباهى كامل بر ما تحميل كرده ، منظور من اين است كه از دست اين جانيان ابراز تنفر كنم ولى اين دليل نمى شود كه من هيچ راه حل بهترى را ندارم كه جهانمان روشنتر و زيباتر شود، كوزه گرى الله بسيار مسخره است، اشرف مخلوقاتش را مى آورد كه صبح تا شب در اين كره خاكى بدرند و بچاپند و بكشند و اسير كنند و بميرند با چه هدف؟ با هدف پوچ و بى حاصلى مثل امتحان شدن، يا نمره ورود به بهشتى خيالى را گرفتن، منظور از از بر زمين زدن كوزه ها يعنى بى دليل و محتووا پنداشتن وجود زمين و حيات، جدا كردن انسان از مام طبيعت و آسمانى كردنشان و بهشتى كردنشان و خوار و خفيف كردن دنيا و زمين توسط دينى كه خدايش يك كوزه گر احمق است كه با اشرف مخلوقاتش چنين مى كند چه برسه به بقيه مخلوقاتش، از ديد خيام اين توهمات و تخيلات مبنى بر جهان بينى زور مدار مسلمانان است ، او هشدار مى دهد كه اين الله و اعتقاد داشتن به او توهم است، انسان از ديد عرفا و همچنين خيام بخش جدا ناپذير از طبيعت كره زمين است و تنها راه سعادتش بازگشتن به بى خودى و وصل شدن به جهان عشق است كه چيزى نيست جز جهان واقع خارج از ذهن انسان خودآگاه همه زيبايي ها آنجاست كه مولانا نيز همه توصيفاتش از آن جهان چيزى نيست جز همين كه خيام مى گويد به اميد روزى كه دانش شما از چنگال دينتان رهايي يابد و بتوانيد مولاناى زمان خودتان شويد
