سه شاهزاده از سرندیپ : یک داستان کهن ایرانی 

حمایت مالی اختیاری از کانال دیپ استوریز
/ deeppodcastiran
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:music by
@incompetech_kmac Kevin MacLeod
@ScottBuckley
under Creative Commons Attribution: creativecommons.org/licenses/...
___________________________________________________________________________________
اگر طراح هر کدام از طرح‌های استفاده شده در این ویدئو رو میشناسید یا خودتون طراح آثار هستید، به ما ایمیل بزنید تا اسمتون رو به عنوان طراح اعلام کنیم.
If you own any of the arts that we used in this video, or you know the artist of any of them, please contact us via email to give you the credit.
deep.podcast.ir@gmail.com
ـــــــــــــــــــــــــــــ
سه شاهزاده از سرندیپ
یک داستان کهن ایرانی
حتماً در زندگی حداقل یکبار واژه ی سرندیپیتی به گوش مان خورده. سرندیپی تقریباً به تمام زبان ها وارد شده و معنیش هم اینه : یافتن تصادفی چیزی، بدون اینکه دنبالش باشیم.
اما ریشه ی این واژه چیه ؟ ریشه ی این لغت یک داستان کهن ایرانیه که به زبان های دیگه ترجمه شده سه شاهزاده ی سرندیپ
داستان از این قراره ؛
روزی روزگاری در سرزمین سرندیپ، در شرق دور، پادشاهی قدرتمند وجود داشت به اسم جعفر. جعفر سه پسر داشت. او میدانست که به زودی باید تخت پادشاهی اش رو به پسرانش واگذار کنه ، بنابراین تصمیم گرفت شرایطی فراهم کنه تا شاهزاده ها به افراد عالم و خردمند تبدیل شن .
اون با جدیت در تمام قلمروی پادشاهی مردانی متخصص در علوم مختلف رو جستجو کرد . اونها رو به قصر خودش آورد. بعد هم اتاقی بزرگ در اختیار هر کدامشون قرار داد جوریکه هیچکس به اون اتاقها دسترسی نداشته باشه . در نهایت پسرانش رو به آنها سپرد و از ازشون خواست به بهترین شکل آموزش و تربیت پسران رو انجام بدند.
معلمان هر کدام در زمینه ی تخصصی شون ، مردان جوان رو آموزش دادند. پسران جوان هم بعد از مدتی در این علوم صاحب آگاهی و خرد شدند و مسائل رو خیلی خوب یاد گرفتند.
خبرهای خوبی از پیشرفت اونا به گوش پادشاه رسید اما شاه باور نمیکرد. یک روز تصمیم گرفت خودش پسرانش رو آزمایش کنه .
شاه پسر بزرگش رو فراخواند و بهش گفت: « همانطور که میدونی مدت زیادی بار امپراطوری و ادراه ی این قلمرو رو به دوش کشیده ام . همیشه سعی کرده ام کارم رو به بهترین شکل انجام بدم. اما حالا وقت اون رسیده که از این مسئولیت کنار برم و آرامش داشته باشم. حالا میخوام خودم رو بازنشسته کنم . ازت میخوام جانشین من باشی. برادرانت رو هم مثلِ پسران خودت بدانی و ازشون مراقبت کنی. علاوه بر این ازت میخوام با مردم با عدالت رفتار کنی. مجرمان و ظالمان رو طبق قانون مجازات کنی و همیشه پذیرای فقیران و مردمان دردمند باشی.»
پسر بزرگ فکری کرد و گفت:« من تصمیم شما رو درک میکنم اما این که وقتی شما هنوز زنده هستید به جای شما پادشاه باشم کار درستی نیست. حالا هم حاضر هستم هر دستوری که شما بدید عمل کنم و در کار فرمانروایی کمکتون باشم ولی نمیتونم وقتی خودتون هنوز در قید حیات هستید و قدرت فرمانروایی دارید، خودم رو جانشین شما بدانم و پادشاه باشم.»
داستان سه شاهزاده ی سرندیپ نسخه ی انگلیسی داستانی ست ایتالیایی به نام سفرها و ماجراهای سه شاهزاده ی سرندیپ نوشته ی کریستوفورو آرمنو است که در سال 1557 در ونیز چاپ شد. نویسنده داستان رو از فارسی به ایتالیایی ترجمه کرده . اون این داستان رو از کتاب هشت بهشت امیرخسرو دهلوی و هفت پیکر نظامی اقتباس کرده بود. سرندیپ نام پارسی کهن سری لانکا است. این قصه شامل هشت بخشه که قصه ی سه شاهزاده در بخش مقدمه یا پرولوگ روایت می شه. هفت داستان دیگه هر کدوم به نام یکی از روزهای هفته است : از دوشنبه تا یکشنبه. الگویی که از هفت پیکر الهام گرفته شده
اما واژه ی سرندیپتی توسط چه کسی ابداع شد؟
یک نویسنده، مورخ و سیاستمدار بریتانیایی به نام هوراس والپول در سال 1754 برای اولین بار با اشاره به داستان سه شاهزاده ی سرندیپ واژه ی سرندیپیتی رو بکار برد. اون که بیش از سه هزار نامه داره، در نامه ای به یکی از دوستانش به نام هوراس مان که ساکن فلورانس بود، به این قصه اشاره می-کنه و واژه ی سرندیپیتی ساخته میشه. واژه‌ای به معنای : کشف تصادفی چیز یا چیزهایی که در جستجوش نیستی یا به طور خلاصه : کشف تصادفی و ناخواسته ی چیزها.
در قصه هم سه شاهزاده به طور کاملاً تصادفی چیزهایی رو کشف می کنند که در جستجوش نیستند یا نبوده اند. در واقع آنها دائماً چیزهایی رو کشف می کنند که در جستجویش نبودند و جالب آنکه این کشف های تصادفی اتفاقات خوبی رو براشون رقم می زنه. در حقیقت اونها قهرمانانی از جنس قهرمانان قصه های پریان هستند که با پذیرش سرنوشت مسیر را ادامه می دهند و از بازی در این مسیر خسته نمی شوند.
سرندیپیتی در واقع هنر کشف چیزهای جدیده که از راه مشاهده، و کسب اطلاعات ناخواسته و غیرمنتظره حاصل می شه. از آنجا که بسیاری از اکتشافات علمی به همین شکل تصادفی اتفاق افتادند کارشناسان معتقدند سرندپیتی صرفاً اتفاقی و الابختکی نیست بلکه سرندپیتی طراحی می شه ، همان طور که در داستان سه شاهزاده، سه برادر سالها در علوم مختلف دانش کسب کردند و بعد توانستند به کشفهای غیرمنتظره برسند. در واقع آنها ناخواسته آن کشفیات رو برنامه ریزی کرده بودند یا برای رسیدن به کشفیات آمادگی داشتند.