شستشوی مغزی چیست؟ به وسیله چه کسانی و با چه انگیزه ای صورت می گیرد؟ روش های نرم و سخت شستشوی مغزی پروپاگاندا و اقناع اجباری آکادمی تفکر دکتر باقری مهارت درست فکر کردن propaganda coercive persuasion
با درود..بله جناب باقری عزیز..بایستی حتی در جنگ هم راست حرف زد و پروپاگاندا را زیر پا گذاشت به این دلیل که دروغ خود شیوه ای ناپسند و نابخردانه میباشد و اگر توجیهی برای تایید دروغ بیاریم باز مغلطه کاری انجام داده ایم ...برای مثال اگر یکی وطنش را دوست داشته باشد و اگر تو اخبار شنیده که دشمن درحال پیشروی و نیروهای ما را عقب زده و ضربه های مهلکی بر ما وارد کرده ..این فرد وطن دوست خود را موظف به دفاع از وطن حس خواهد کرد و عکس این قضیه نیز صادق خواهد بود یعنی اگر اعلام کند که نیروهای دشمن را شکست داده ایم و انها را پشت مرزهای خود فراری داده ایم ..ان فرد وطن دوست دیگر احتیاجی نمیبیند که اماده اعزام به جبهه شود..همینجا یاد گفته خود شما می افتم که همه ما به نوعی از پروپاگاندا تاثیر پذیرفته ایم و حتی حاضریم دروغ را بپذریم به این دلیل که در دروغ گفتن منفعتی برای وطن حاصل میگردد..یعنی کلا جنگ چیز خوبی نیست تا ما انرا تبلیغ و انرا توسعه و توصیه کنیم..صلح طلبی و ایجاد هشتگ برای مقابله با جنگ در هر شرایطی موازنه ای در جهت حفظ ملتها خواهد بود در حالی که حفظ جنگ و تبلیغ ان بیشتر از جانب دولتها و برای حفظ و بقا و اهداف شوم انها بوده و شعله ور ساختن ان توسط هرگونه پروپاگاندایی ضد بشریت و ضد خردورزی و ضد انسانیت بوده وهست و خواهد بود...البته که این فکر شخصی بنده بوده که یک..از دروغ به هر نحوی پرهیز کنیم...دو... در مقابل هر گونه تهییج جنگ طلبی دولتها ایستاده و علیه هر گونه جنگ طلبی و مخاصمه مقاومت کرده و باز قبل از هر واقعه نیاز به هشتگ علیه جنگ و جنگ طلبان به هر صورتی که امکان داشته باشد جایز خواهد بود...البته که این ایده خوشبینانه و به نظر ساده اندیشی میباشد ولی لازم به ذکر هست که هیچ ملتی با ملت دیگر سر جنگ و ناسازگاری نداشته بلکه این دولتها هستند که برای رسیدن به اهداف سیاسی و بهانه جوییهای بی ربط و غیر منطقی خود ..ملل مختلف را به جان هم می اندازند و در این میان این افراد جامعه هستند که کشته و ضرر میبینند و هیچ حاکمی از این بابت متضرر نبوده و هرانچه که از ضرر میبیند همانا ملت و یا اصطلاحا امتی نابخرد است که تن به فرامین فرمانروای بد ذات و بد کردارمیدهد وووو...البته که جهانشمول بودن بر علیه جنگ و جنگ طلبی لازمه و با تنها یک یا دو ملت این ارزو به جائی نخواهد رسید و تحقق نخواهد یافت..البته که الترناتیوهای متعددی برای جایگزنی سازمان به اصطلاح ملل متحد و سایر سازمانهای تشریفاتی دیگر را مد نظر میتوان داشت که واقعا از طرف ملتها و نمایندگان ملتهای برگزیده باشند و نه از طرف دولتهای انها.... که ظاهرا این دولتها نمایندگی ملتهای خود را یدک میکشند در حالی که چنین نیست ...در صورت مقبول بودن نکته نظراتی که ارائه کردم .. بیشتر توضیح خواهم داد...بازلازم به تذکر هست که این ایده شباهت زیادی به یک ارزو و امال دارد تا یک شیوه عملی ...باز نظر دادن و تفکر کردن در موارد ذکر شده بهتراز سکوت کردن و هیچ نگفتن و شاهد قتل و غارت ملتها از جانب دولتهای بی شعور خواهد بود...ایا فکر نمیکنید که موارد ذکر شده لایق اختصاص دادن یک برنامه در این خصوص در یوتویوب باشد؟...
استاد آیا می توان گفت که اکثریت جامعه توسط نخبگان اون جامعه برای پیشبرد اهداف حکومتی و ضد حکومتی شستشوی مغزی میشن؟ اکثریت مردم سیاهی لشگر و بازیگران فیلمنامه ای هستند که توسط اقلیت نوشته میشه و طبق سناریویی از پیش تعیین شده به نام قوانین، اجرا میکنن و حال اگر یک فردی از یک فیلمنامه به فیلمنامه دیگه بپره میتوان گفت شستشوی مغزی شده ؟ مثلا کسی در جامعهای لیبرال آموزش دیگه داره زندگی میکنه یهو با کسی که در جامعه سوسیالیستی زندگی میکنه آشنا میشه و هر دو افکارشون رو با به به و چهچه به هم یاد میدن در نتیجه باورهای این دو نفر بالعکس میشه آیا میشه گفت هر دو شستشوی مغزی شدن؟
سلام.شما یه آیه خوندید در مورد آزادی بیان در قران در حالی که این آیه رو باید با توجه به آیه قبل از اون تفسیر کرد اونجا میگه آنان که خود رو از طاغوت به دور میندازند و...یعنی اول باید طاغوت و باطل رو شناخت و این آیه اون افراد رو مورد خطاب قرار داده و منظور از عباد اون افراد هستن نه عموم.میشه بفرمایید شما برا این استدلال چه جوابی دارید؟ممنون میشم اگر جواب بدید
@@drbagheri.critical.thinking منم نگفتم شما مفسرید .فقط میخاستم نظرتونو بپرسم.من ویدیوهای شما رو دنبال میکنم و اتفاقا خیلی هم استفاده میکنم امروز این ویدیو رو دیدم دقیقا بعد از شنیدن اون آیه به تفسیرش مراجعه کردم که اونجا اینو نوشته بود و من خاستم از شما اینو بپرسم.بازم ممنون
@@داوودخرم این متن از تفسیر المیزان است. مراد از (قول ) به شهادت اينكه دنبالش مسأله (اتّباع ) آمده، آن قولى است كه ارتـبـاط و مـسـاسـى بـا عـمـل داشـتـه بـاشـد، پـس بـهـتـريـن قـول آن قـولى اسـت كـه آدمـى را بـهـتـر به حق برساند، و براى انسان خيرخواهانه تر بـاشـد. و انـسـان فـطـرتـا ايـن طـور اسـت كـه حـسـن و جـمال را دوست مى دارد و به سويش مجذوب مى شود، و معلوم است كه هر چه آن حسن بيشتر بـاشـد ايـن جـذبـه شـديـدتـر اسـت. و اگـر زشت و زيبا، هر دو را ببيند، به سوى زيبا مـتـمـايل مى شود، و اگر زيبا و زيباتر را ببيند به سوى زيباتر مى گرايد. و اما اگر به سوى زيباتر نرود، و باز به همان زيبا سرگرم شود معلوم مى شود كه سرگرمى اش به زيبا به خاطر زيبايى آن نبوده، چون اگر براى زيبايى آن بود با بيشتر شدن زيـبـايـى، بـايـد بـيـشـتـر مـجـذوب شـود، و زيـبـا را رهـا كـرده بـه طـرف زيـبـاتـر متمايل شود. پـس ايـنـكـه آيـه شـريـفـه بـنـدگـان خـدا را توصيف فرموده به اينكه (پيرو بهترين قـولنـد) مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه مـطبوع و مفطور بر طلب حقند و به فطرت خود رشد و رسـيـدن بـه واقـع را طـالبـنـد. پـس هـر جـا امـرشـان دائر شـود بـيـن حـق و بـاطـل، بـيـن رشـد و گـمـراهـى، البـتـه حـق و رشـد را مـتـابـعـت مـى كـنـنـد و بـاطل و گمراهى را رها مى نمايند. و هر جا امرشان داير شود بين (حق ) و (احق ) - حقتر - و رشد و رشد بيشتر، البته حقتر و رشد بيشتر را انتخاب مى كنند. پـس حـق و رشـد، مـطلوب بندگان خداست، و به همين جهت هر چه بشنوند به آن گوش مى دهـنـد و ايـن طـور نـيـسـت كـه متابعت هواى نفس كنند و هر سخنى را به صرف شنيدن بدون تفكر و تدبر رد كنند. پـس جـمـله (الّذيـن يـسـتـمعون القول فيتبعون احسنه ) مفادش اين است كه: بندگان خدا طالب حق و رشدند، به هر سخنى كه گوش دهند بدين اميد گوش مى دهند كه در آن حقى بيابند و مى ترسند كه در اثر گوش ندادن به آن، حق از ايشان فوت شود.