برنامه معرفت هفدهم بهمن ۱۳۹۳ @philosophyar برای مشاهده و دانلود ویدئو / صوت برنامه ها و دسترسی به آرشیو کامل به وبسایت فیلسوف یار مراجعه کنید philosophyar.net/marefat
نمی دونم چطور تشکر کنم که لایق شما بزرگواران گردد خداوند از کرامت اش اجرو پاداش شما عزیزان را عطا بفر ماید ان شای الله بی نهایت تشکر خدا حفظتان کند ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
ماشالله دینانی صاحب و داکتر صاحب گرداننده معزز، شما مشعل روشنایی را در جامعه روشن ساختید، ودر روشنگری دینی سهم غیر قابل محاسبه را انجام میدهید. خیلی حظ بوردیم از برنامه های تان. لطفا ادامه دهید. اقای دینانی افتخار جامعه انسانی است.
از ایرانی بودن و شیعه بودن باعث افتخار می کنم با داشتن این چنین با سوادان و دیدگاه درست از دنیا هدف خلقت انسان را باید از زبان این اشخاص باید فهمید ماشاءالله ایرانی
بحث خیلی خوبی بود، و خدا رو شکر لذتی عقلانی نصیب ما شد🌷از شما بی نهایت ممنونم. سوالی که برای من پیش اومد این هست که آیا انسان تا قبل از رسیدن به لذات حسی و سیری نسبت به هر کدامشان، میتواند در راستای دستیابی به لذات عقلانی که نامتناهیست قدم بردارد؟ در واقع آیا درک لذات حسی و اشباع شدن نسبت به هر کدامشان و فهم متناهی بودنشان، مقدمهیای برای پیدا کردن سرچشمهی لذات نامتناهی عقلیست؟ اگر که نه، پس دلیل وجود لذات متناهی و حسی که انسان را در اوج خود، دچار ملال میکند چیست؟ اگر که جواب بله هست، پس علت وجود این همه بشری که هیچگاه به سیری و درک لذات حسی نمیرسن تا بتوانند تازه در راه لذات عقلانی وارد بشن، چیست؟؟
با سلام احترام بر استادان والا مقام عزیز اگه اجازه فرمایید یه نظر ا رایهنمایم عقل و قلب دو تا بال روح می باشد عشق ایده این دوتا ست عشق عقل وقلب گاهی هر سه تا هم فکر وهم عقید بعصی ها می فرمایند در عاشقی عقل مشترک نیست عقل در هر اراده چه نفس و عیر ه عقل حاکم هست بعصی اوقات عقل حق را بنفس می دهد بدلایلی قانع کنندهای ببخشین یک نطر بود از حقیرتان ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
شما دو نفر، شعر میخوانید ولی برای بیننده های تان کامل ترجمه نمیکنید، هی میگید بله بله، به به، همینه، خوب یعنی چه؟ چی همینه؟ مثلا اون شعر آخر، از نحو و محو، کشتی من این محو را نفهمیدم. منظور از کشتی بان و محو یا علم محو چی بود؟ هیچ کدام تان توضیح ندادید.
دوست گرامی، استاد دینانی این مسئله رو در قالب داستان کاملا واضح توضیح دادند.. اولش هم فرمودند کسانی که به علم نحو عالم هستن، عموما بیش از اندازه دچار غرورن، علم نحو، علم دستور زبان و ادبیاته و ازین جمله علوم.. زمانی که کشتی دچار تلاطم طوفان میشه، رند داخل کشتی میگه باید محو باشی نه نحو...به این معنا که هرچه در علم نحو توانا شدهای، باید بیشتر محو خداوند باشی، چون دستیابی به علوم عقلی باید ما رو هر چه بیشتر از غرایز نفسانی و لذتجویی حسی دور بکنه نه اینکه بدتر دچار نخوت و غرور بشیم. منظور اینجا از محو شدن، لذت عقلیست که نتیجهی عینیاش فروتنی و امثالهم هست... انشالا تا حدی تونسته باشم مطلب رو برسونم، در پناه حق باشید.