به جرائت میتوان گفت سوای انبیا .مولوی جزو کسانی است که در قربت به باریتعالی .عالیترین درجات را طی طریق کرده ومیتواند چراغی برای تمام انسانهای خدا جو باشد .خدا بیامرزدش وماراهم بیامرزد.
من این ایوان نه تو را نمیدانم نمیدانم من این نقاش جادو را نمیدانم نمیدانم مرا گوید مرو هر سو تو استادی بیا این سو که من آن سوی بیسو را نمیدانم نمیدانم همیگیرد گریبانم همیدارد پریشانم من این خوش خوی بدخو را نمیدانم نمیدانم مرا جان طرب پیشهست که بیمطرب نیارامد من این جان طرب جو را نمیدانم نمیدانم یکی شیری همیبینم جهان پیشش گله آهو که من این شیر و آهو را نمیدانم نمیدانم مرا سیلاب بربوده مرا جویای جو کرده که این سیلاب و این جو را نمیدانم نمیدانم چو طفلی گم شدستم من میان کوی و بازاری که این بازار و این کو را نمیدانم نمیدانم مرا گوید یکی مشفق بدت گویند بدگویان نکوگو را و بدگو را نمیدانم نمیدانم زمین چون زن فلک چو شو خورد فرزند چون گربه من این زن را و این شو را نمیدانم نمیدانم مرا آن صورت غیبی به ابرو نکته می گوید که غمزه چشم و ابرو را نمیدانم نمیدانم منم یعقوب و او یوسف که چشمم روشن از بویش اگر چه اصل این بو را نمیدانم نمیدانم جهان گر رو ترش دارد چو مه در روی من خندد که من جز میر مه رو را نمیدانم نمیدانم ز دست و بازوی قدرت به هر دم تیر می پرد که من آن دست و بازو را نمیدانم نمیدانم در آن مطبخ درافتادم که جان و دل کباب آمد من این گندیده تزغو را نمیدانم نمیدانم دکان نانبا دیدم که قرصش قرص ماه آمد من این نان و ترازو را نمیدانم نمیدانم چو مردان صف شکستم من به طفلی بازرستم من که این لالای لولو را نمیدانم نمیدانم تو گویی شش جهت منگر به سوی بیسوی برپر بیا این سو من آن سو را نمیدانم نمیدانم خمش کن چند می گویی چه قیل و قال می جویی که قیل و قال و قالو را نمیدانم نمیدانم به دستم یرلغی آمد از آن قان همه قانان که من با چو و با تو را نمیدانم نمیدانم دوایی دارم آخر من ز جالینوس پنهانی که من این درد پهلو را نمیدانم نمیدانم مرا دردی است و دارویی که جالینوس می گوید که من این درد و دارو را نمیدانم نمیدانم برو ای شب ز پیش من مپیچان زلف و گیسو را که جز آن جعد و گیسو را نمیدانم نمیدانم برو ای روز گلچهره که خورشیدت چه گلگون است که من جز نور یاهو را نمیدانم نمیدانم برو ای باغ با نقلت برو ای شیره با شیرت که جز آن نقل و طزغو را نمیدانم نمیدانم اگر صد منجنیق آید ز برج آسمان بر من بجز آن برج و بارو را نمیدانم نمیدانم چه رومی چهرگان دارم چه ترکان نهان دارم چه عیب است ار هلاوو را نمیدانم نمیدانم هلاوو را بپرس آخر از آن ترکان حیران کن کز آن حیرت هلا او را نمیدانم نمیدانم دلم چون تیر می پرد کمان تن همیغرد اگر آن دست و بازو را نمیدانم نمیدانم رها کن حرف هندو را ببین ترکان معنی را من آن ترکم که هندو را نمیدانم نمیدانم بیا ای شمس تبریزی مکن سنگین دلی با من که با تو سنگ و لولو را نمیدانم نمیدانم
من به شعر های ناب از مولانا حاحب جلال الدین بلخی و از غزلیات دیوان شمس بی نهایت لذت میبرم یک علاقه خاص دارم به دکلمه شعر مگر نه میدانم که از نزد کی بیاموزم از دل جان خوش دارم که شعر بسرایم موفق باشید شما خواهری گرامی من
دیگر هرگز شاعران بزرگ وعالیمقامی مثل مولوی سعدی حافظ خیام عطار فردوسی تکرار نخواهند شد وواقعاهمه مافارسی زبانان باید این همت راداشته باشیم که تازنده ایم این گنجینه های ارزشمند وعالیقدر رومطالعه کنیم ودراین اشعار زیبا ودلربا تعمق وتفحص داشته باشیم ولذت کافی ووافی ازاشعار این بزرگان همیشه جاوید داشته باشیم
Fariba jan Rumi Mulana Bulkhi from Afghanistan. Very nice for making this video because you had refreshed our memories about Rumi Mulana Bulkhi from Afghanistan . I hope that our Iranian brothers and sister do not claim him from Iran. He is telling you in his poems that he was born in Bulkh Afghanistan Please credit him that he is from Afghanistan and be honestly about it. otherwise Allah will be not happy from you. Thank you.
در این هر کی به سویی روانست ، گر دست او را نگیریم تا بایستاد او دوانست ،او می دود چون عاشقان به هر سو تا بایستد زمان می گذرد تا اینکه بگوید زمانه در هر ثانیه دوانست.هههههههههه.نسرین.
فریبای عزیز صدای شما بسیار عالی روی عاشقانه های مولانا میشینه و شعرهای مولانارو زیباتر میکنه،ممنون میشم آخرین غزل مولانا رو هم با صدای دلنشینتون برامون بزارین،البته اول اهنگ آخرین غزل مولانا با صدای شجریان (رو سر بنه به بالین)خانمی اولای شعر رو دکلمه میکنه که خیلی صداش شبیه شماست اما من اونو در کانال یوتیوب شما پیدا نکردم
Eyvane noh too or noh loo. I could not find this word "nohtoo in the dictionary. Could someone please help me with this word and its meaning. I think the poet is referring to the world as a whole. Noh loo mean playing cards.
مقصد از ایوان نه تو (9 تاب) شاید نظام شمسی با ستارگان و سیاراتش باشد و یا حتی کهکشانها جواب اینرا کسی بهتر میتواند بگوید که علمیت مستند درین موارد داشته باشد