چون شمس به مولانا گفت تا از این دنیا دل نکنی به تو عنایت نمیشه. و دنیا منظور هرچیزی که در آن هست مثل زن و فرزند و دین و آین و پول فقر کار بی کاری و غیره. و عیسی هم گفت بمیر قبل از اینکه بمیری و عیسی باز هم گفت مرده را بگذارید تا مرده ها دفن کنند تو همراه من بیا زنده بمانی. بعد از عیسی و بودا و شمس و مولانا و صنایی و عطار و خیام و غیره دین ساختن. رمز گرفتن عنایت عیسی گفت . تا مانند این کودکان کودک نشوید وارد ملکوت خدا نمیشوید. نگفت تا مسیحی یا مسلمان نشوید.
مجتبی جانم تو شدی شمس من از بعد رفتنت همین حس رو دارم این جهان زندان است و ما زندانیان این زمین در حسرت تو آواره ترینم ای هم نشین با حضرت خداوند به امید دیدار تو 🙏🏻
گویی این شعر سروده شد تا که بعد قرنها با صداهای اساتید گرانقدری چون جناب همایون شجریان و جناب معتمدی و نوازندگان بی همتایی جاودانه و ابدی تر شود. جاودان باد شمس، جاودان باد مولانا. و سپاس ویژه از استاد شجریان، استاد معتمدی و کلیه عوامل نوازنده و تهیه کننده.💫💫💫👌🤝💐
غیر از زیبایی محض و لطافت واژه ایی درخور به ذهنم نمیرسد. اشعاری بسیار زیبا ، پرمغز و با مفهومی والا و تکان دهنده ، با صدای ملکوتی ... قطعا از آثار ماندگار و همیشه شنیدنی خواهد بود .
شمس: هر زمان (نفس) نو میشود دنیا و ما بیخبر از نو شدن اندر بقا پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتیست مصطفی فرمود دنیا ساعتیست شمس: آزمودم مرگ من در زندگیست چون رهی (رهم) زین زندگی پایندگیست مولانا: کیستی تو؟ شمس: کیستی تو؟ مولانا: قطرهای از بادههای آسمان شمس: این جهان زندان و ما زندانیان حفره کن زندان و خود را وارهان مولانا: کیستی تو؟ شمس: آدمی مخفیست در زیر زبان این زبان پرده است بر درگاه جان مولانا: کیستی تو؟ شمس: تیر پرّان بین و ناپیدا کمان جانها پیدا و پنهان جانِ جان مولانا: کیستی تو؟ شمس: ره نمایم همرهت باشم رفیق من قلاووزم در این راه دقیق مولانا: کیستی تو؟ همدلی کن ای رفیق! شمس: در عشق سلیمانی من همدم مرغانم هم عشق پری دارم، هم مرد پریخوانم هر کس که پریخوتر در شیشه کنم زودتر برخوانمُ افسونش حراقه بجنبانم ... / هم ناطق و خاموشم، هم لوح خموشانم هم خونم و هم شیرم، هم طفلم و هم پیرم / ... مولانا: کیستم من؟ کیستم من؟ چیستم من؟ شمس: تا نگردی پاکدل چون جبرئیل گرچه گنجی در نگنجی در جهان شمس: رخت بربند و برس در کاروان شمس: آدمی چون کشتی است و بادبان تا کی آرَد باد را آن بادران؟ مولانا: هیچ نندیشم بهجز دلخواه تو مولانا: شکر ایزد را که دیدم روی تو یافتم ناگه رهی من سوی تو چشم گریانم ز گریه کُند بود یافت نور از نرگس جادوی تو بس بگفتم کو وصال و کو نجاح برد این کوکو مرا در کوی تو جستوجویی در دلم انداختی تا ز جستوجو روم در جوی تو خاک را هایی و هویی کی بُدی؟ گر نبودی جذب های و هوی تو شمس: مخزن إنّا فتحنا برگشا سرّ جان مصطفی را بازگو مستجاب آمد دعای عاشقان ای دعاگو آن دعا را بازگو مولانا: چون دهانم خورد از حلوای او چشمروشن گشتم و بینای او پا نهم گستاخ چون خانه روم پا نلرزانم نه کورانه روم
این یکی از عجیب ترین و دلنشین ترین نمایش هایی که هر کسی تو زندگیش میتونه ببینه و تجربه کنه مو به تنم سیخ میشه هر بار شعر فوقالعاده خواننده های فوق حرفه ای و صدای با نفوذ همایون و همینطور معتمدی گردانندگی خوب عروسک ها ، موسیقی عالی ...... همه چی عالی 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏❤❤❤❤❤❤
دوست، ای دوست بگو بر همه ی مردم خوب که نه از شرق و شمالم نه هم از غرب و جنوب خانه ام مشرق شور غزل مولاناست منزلم مغرب اندوه پر از رنگ غروب بنویسید نشانی مرا خانه دوست که نه از سنگ بنا گشته نه از خشت و نه چوب چهار سویش همه بی رنگ به بی رنگی عشق من نه از شرق و شمالم نه هم از غرب و جنوب درود بر خداوندگار بلخ مولانای بزرگ عرض احترام و ادب بر استاد بزرگوار همایون شجریان و بر تمام کافه ایران زمینم برادر کوچک تان از کابل
@@user-mw6so7ys5r نه عزیز ، جناب معتمدی هستند ! حتی زیر خود این ویدیو توضیحات ش هست ... این کار مال چند سال پیشه ... اونی که شما میگی تازگی باهم کار کردند با جناب قربانی ، فکر کنم نامش هست ، افسانه چشمهایت .. اما این کار ۱۰۰٪ با جناب معتمدی ست .... روز و شب خوش
بسیار این نجوا عرفانه و زیبا بود ، ای کاش دولت برای سالروز تولد یا دیدار شمس تبریزی برنامه ای می گذاشتند ، اگر وزارت ارشاد این کار را می کرد بیشترین توریست دنیا در آن روز برای سالروز تولد و زیارت مزار شمس تبریزی به ایران می آمدند ، ولی متاسفانه برای این کارهم دولت مثل دیگر اقدامات فرهنگی برنامه ندارد و به همین خاطر سالانه میلیارها دلار که از این موضع توریسم می تواند عاید کشور شود را از دست می دهیم . الان ترکیه در سالروز مولانا هزاران توریست می روند و میلیونها دلار کسب می کند .
کیستی تو! قطره ای از باده های آسمان این جهان زندان و ما زندانیان حفره کن زندان و خود را وا رهان آدمی مخفی است در زیر زبان این زبان پرده است بر درگاه جان تیر پران بین و نا پیدا کمان جانها پیدا و پنهان جان زه جان ❤️