ایشان به درستی میگوید فقط خدا. پس چرا به کلامی غیر از کلام خدا استناد میکنید ؟ چرا نذر ونیاز تان را پیش ائمه میبرید؟ چرا و بر چه اساسی اعتقاد به شفاعت دارید؟
با سلام خدمت شما. بنده از روز های اول انقلاب درسهای قران شما را از تلویزیون تماشا کرده و مو به مو به وجودم نشست. لذا شما را از کسانی میدانم که حق به گردنم دارید و همیشه دعا گویتان هستم.
ایشان به درستی میگوید فقط خدا. پس چرا به کلامی غیر از کلام خدا استناد میکنید ؟ چرا نذر ونیاز تان را پیش ائمه میبرید؟ چرا و بر چه اساسی اعتقاد به شفاعت دارید؟
همه رفتنی هستند اما ائمه الان حاضر و ناظر هستند و از دل ما خبر دارند و حتی اگه در دل ما خواسته بگذره اونا خبر دارن و بخوان می تونند برآورده کنند و ما می تونیم مستقیما از ائمه هم بخواهیم
بسیار عالی تشریح می کنید که از شنیدن اش خیلی حساس خوشی می کنیم تمام شنونده ها شما حضرت امام علی رضی سنی مذهب بود حضرت امام حسین رض و حضرت امام رضا رضی سنی مذهب بود
آقای قرائتی سن شما بالا رفته چه بسا عمری ازشما باقی نمانده باشه پس هرچه زودتر توبه کنید حقیقت به این روشنی برزبان هم جاری میکنیم باز بشر خدارا رها میکنیم میریم از اهل القبور استعانت میگیریم میریم هرجا یه قبری یه پارچه سبز دورش پیچیده باشه میافتیم به پاش کمکم کن !!!!! عزیزان تحقیق کنید تا انشاله به حقیقت برسید من قبلا شیعه بودم الان موحد شدم ائمه رو هم دوست دارم ولی هیچوقت ازشان کمک نمیخوام تنها فرق وتغییری که کردم همینه و راه مستقیم هم همین است فقط الله ، ألیس الله بکاف عبده، آیا تنها خداوند برای بنده اش کفایت نیست
alireza alireza اتفاقا تازه مشرک شدی.اگه موحد بودی به حرف خدای یگانه گوش میدادی و ولایت رو میپذیرفتی.الان مشرک شدی چون حالا یا نفس خودت رو شریک کردی یا یه منحرف دیگه ای تونسته شریک در باورهات بشه و از توحید جدا کنه تو رو.ولایت پذیری چیزی نیست که هر کس بتونه تحمل کنه.خدا به حساب اختیارات خداییش ،صلاح دونسته به عده ای مقام خاصی بده.چون دوستشون داشته.مثل انبیا و امامان.بعد به بقیه هم گفته منه خدا اینها رو دوست دارم.شما هم اگه راست میگید منو دوست دارید به انتخاب من احترام بذارید و از ائمه اطاعت کنید.این کجاش شرکه..؟!
دوست گرامی نفس خودم راشریک نکرده ام بل أنا عبد ذلیل ضعیف خائف مستجیر اما تعصب را کنار گذاشتم وبرای رسیدن به حقیقت باید قبل ازشروع و در نقطه استارت، تعصب را کنار گذاشت بعنوان مثال بنده اتفاق افتاده با یک فاسد زانی فاسق که حتم دارم جحت قبله را در منزلش نمیداندحتی با اشاره بحثی از علی و امامت انداختم طرف پیشانی اش عرق کرده و عصبانی وغیرتی شده وشروع به جبهه گیری نموده اینها همه از نشانه های تعصب است تعصبی که ریشه در باور انداخته فهم لا یبصرون
alireza alireza چه ارتباطی داره به حرفی که من زدم.خب شما یکی رو مثال زدی که برا ادعات مناسب باشه.از کجا میدونی همه مثل اون ینفر باشن.من که نه ادعایی دارم و نه عالمم اگه بخوام از دلایل شیعه بودنم بگم انقدر هست که هر ادم منطقی ای که مطالبم رو بخونه قانع کننده باشه.ولی اتفاقا من معتقدم بعضی جاها همین باورهای محکمه که ارزش داره نه قائده و اصول.خیلی ها هستند که اگه بخوان از ولایت حرف بزنند کمتر کسی پیدا میشه که بتونه جواب منطقی بهش بده.همه رو میبنده ولی چه فایده وقتی در قلبش محبت امام نباشه .چه فایده وقتی زمینه گناه ایجاد میشه اون محبته نیاد و مانع نشه.علم بدون عشق فقط سیاهیه.خیلی دنبال دلیل و قائده نباش.همینقدر که راهت رو تشخیص بدی کافیه.باقیش با دله.دم اون بنده خدا که گفتی خیلی گرم که غیرت شیعه تو رگهاشه.شاید نتونه جواب منطقی بده ولی زندگیشو بگیری بگی عشق امام رو از دلت بیرون کن بعد هر چی بخوای بهت میدیم.عشق رو میچسبه...اره داداش
ببینید دوست گرامی عقیده ونظر من اینه باید سیرو فی الارض کنیم تحقیق کنیم و بر جای عقیده پدرانمان باتعصب قدم برنداریم باکمک گرفتن از عقل وبا استفاده از دلیل مسیرمان را انتخاب کنیم من نمیتونم پانزده تا خدا را دلم جای بدم بقیه را عین احترام حب و دوست داشتن عمومی نزدیکانم دوست میدارم اما استمداد از غیب را فقط ازخدا، دلیلی هم نمیبینم برای فاطمه وحسین رحمة الله علیهما گریه و زاری کنم حسینی که در حال آرامش وخوشی دربهشت در نزد خدا درکنار حورالعین و لحم الطیر است و من وفرزندم منتظر یارانه برای خرید نان خالی، بلکه برای فرزندم گریه میکنم که اگر دود کبابی به مشامش بخورد تنش از عطش بوی کباب خمار میشود درون حکومت مبارکه ی ولایت فقیه که بااینهمه درایت و اقتدار اداره میشود
alireza alireza البته که امام حسین با شهادتش جاودانگی خودش رو در حد اعلای ممکن بالا برد.شکی در این نیست.امام حسینم هم نخواسته کسی براش دلسوزی کنه و گریه کنه.معلومه اصلا توجیه نشدی.گریه کردن شیعه ها فکر میکنی رو حساب دلسوزیه؟!چطوری شیعه ای بودی که متوجه نشدی قصه گریه برای عاشورا چیه...فقط اشاره ای میکنم خودت برو دنبالش لااقل به شیعه ها تهمت نزنی.حضرت از ابتدای حرکت از مدینه رفتار های متفاوتی با شیعه ها داشتند.بعضی رو تشویق کردن برن به زندگیشون برسن که کاروان بسوی قتلگاه داره میره نه خوشی و حکومت.و عده ای رو دعوت کردند بیان کمک.عجیب اینه که دعوت شده ها خیلی کم و از لحاظ جنگی چندان کار امد نبودند.مثلا ملحق شدن مسلم و حبیب که هفتاد هشتاد سال داشتند چه سودی برای لشگر امام داشت.در حالی که قبلش دسته دسته از مردان جنگی رو خود امام برگردوند!؟یا در اخرین لحظات عمر ایشون که هیچ یاری نمونده بود معنای هل من ناصر ینصرنی چی میتونست باشه.حالا گیریم که ده نفر یا شما بگو اصلا پونصد نفر هم لحظات اخر میومدن کمک امام.مگه در مقابل ده هزار مرد جنگی میتونستند مقاومت کنند اگه جواب این ماجراها رو تونستی پیدا کنی جواب گریه هم همونه.