سلام چنتا نکته باید بگم. 1. دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با دانشگاه هنر تهران متفاوته. همه ما دانشگاه هنری ها رو با بچه های هنرهای زیبا یکی میدونن 😅😅😅 2. آیا در لایه های زیرین ذهن آمبریج و فاج میتونه این باشه که با پایین آوردن کیفیت آموزش نتایج امتحانات owl بچه ها رو خراب کنن که بعد بتونن از این طریق برای هیئت مدیره مدرسه این رو تداعی کنند که دامبلدور دیگه صلاحیت مدیریت رو نداره؟
همیشه به بچه هام(شاگردام) میگم مهم نیست چه رشته ای بخونی اگه مطمئن نیستی علاقه ت چیه هنرها و کارهای مختلف رو تو دوران تابستون امتحان کن تا علاقه و استعدادت رو کشف کنی، ولی از طرفی حتی شده آسون ترین و دم دستی ترین رشته رو انتخاب کن و ادامه تحصیل بده فقط برای اینکه تو اجتماع بودن و معاشرت رو یاد بگیری، و سواد عمومی داشته باشی. بعد تو هر شغلی که هستی بیان خوبی داشته باشی تا بتونی کارت رو خوب و درست پرزنت کنی
۲۲:۴۵ میشه ساعت ها در این مورد حرف زد و غصه خورد و منی که با مهاجرتم بخشی از رویا هام رو رها کردم تا بتونم بخش دیگه ای رو بدست بیارم... شاید... واقعا سخت بود شنیدنش مخصوص از یه هم نسل.
ممنون دوستان خسته نباشین🌹🌹🌹🌹عالی هستین مثل همیشه. عجب بحثی بود مخصوصا بحث کارمندی و بازاری که واقعا به چشم در خانواده خودمون دیدم. حالا البته من یه اعتقادی دارم و بااینکه کاملا باهاتون موافقم در مورد دانشگاه ها و شرایط کاریمون به نظرم بهتره اون ۴ سال دوره لیسانسو برن و محیط دانشگاهو ببینن چون خیلی متفاوت از مدارس ما هستش ولی خب در اون ۴ سال اصلا به دانشگاه بسنده نکنن و مهارت های دیگه یاد بگیرن حتی تونستن کار بکنن... و کلا اونم به عنوان یه مهارت ببینن چون به نظرم لازمه الان جامعه اینه که چند مهارتی باشی. واقعا این کتاب عجب کتابیه. اصلا انگار در مورد وقایع و مسائل روز جوامع هستش👌🏻👌🏻به یقین آمبریج منفورترینه برا من 😒😒😒 یعنی اینو که دیدم گفتم صدرحمت به اسنیپ😅😂
من همیشه میدونستم میخوام معلم بشم اما زمان کنکور ما یهو گفتن کشور دیگه معلم احتیاج نداره و همه رشته های دبیری حذف شد. بعدم اعلام کردن پشت کنکور نشینیدا ما تا چند سال دیگه هم معلم نمیگیریم. در حالیکه دروغ گفتن و سال بعد گرفتن. معماری خوندم و حتی یه سال تو یه دفتر مهندسی کار کردم، متاسفانه انقدر محیطش بد بود و فاکتور سازی و دروغ و بگیر و ببند داشت که گفتم بیخیال میشینم تو خونه به بچه ها درس میدم اما مهندس نمیشم
سلام، اول از همه تشکر میکنم از زحمتی که میکشید و وقتی که میذارید، امیدوارم همیشه موفق باشید و پایدار 🙏🏻❤️... درمورد اون تیکه بحث هری و آمبریج، گفتید که هری بچست و بهترین کار برای اینجور آدما اینه که نادیدشون بگیریم... من مخالفم، یه جاهایی بله نادیده گرفتن درسته ولی اینجا برای هری بنظرم مساله کم سن و سال بودن نیست، موضوع اینه که اون موقع همه دنیا برخلاف هری شده بودن و دروغگو و دیوانه خطابش میکردن... و اینجا آمبریج علنا توی کلاس گفت برگشت ولدمورت دروغه و درواقع هری دروغگوه، خب برای یه کسی مثل هری که همه دروغگو و دیوانه تصورش میکنن سخته بشینه هیچی نگه، حال روحیش خوب نبود این درسته ولی کلا هری روحیه مبارز داره و از حق خودش دفاع میکنه،درمقابل ظالم می ایسته، حتی بعدها آخر کتاب هفت وقتی هری وارد هاگوارتس میشه و نویل براش اوضاع احوال هاگوارتس و استادای جدید رو میگه، به هری میگه که درواقع رفتار هری رو الگوی خودش قرار داده بوده، اینکه جلوی اینجور آدما بایسته و جوابشون بده و اینکه این کار باعث میشه که به بقیه امیدواری بده... این یعنی اینکه نویسنده رفتارای مبارز گونه هری رو توی کتاب پنج به یه هدف مثبتی نوشته، حتی زمانی که هری داشت با آمبریج بحث میکرد شیمس تحت تاثیر هری قرار گرفته بود، همون شیمسی که شب قبل یجورایی هری رو دروغگو و دیوانه تصور میکرد... و از همینجا درواقع شیمس شروع میکنه به مرور به باور کردن هری... میخوام بگم رفتارای مبارزگونه هری، رو در رو درمقابل ظالم ایستادن و تسلیم نشدنش حین مجازاتش، همه اینا تاثیر مثبت روی بقیه داشته، همه اینا زمینه ساز شد که باور کنن هری رو و چشماشون کم کم باز بشه و ازش یاد بگیرن... و وقتی بعدا اون مصاحبش چاپ میشه یکی مثل شیمس و خیلی از شاگردای دیگه کاملا آمادگی داشتن که حرفای هری رو باور کنن... ببخشید پرحرفی کردم 🙏🏻
سلام خدمت عزیزانم❤.جای بچه ها خالی ولی اپیزود جالبی بود.واقعا آمبریج کارکتر منفوریه ک خانوم رولینگ هم اهمیت بسط دادنش رو ب خوبی میدونست و ی داستانک پر و پیمون براش نوشت و خوب شرحش داد.اونجایی ک مگانگل تشخیص داد ک حرفی ک هری زد رو هرماینی بهش یاد داده خیلی باحال بود😂 درباره امبریج هم فک کنم دلیل اینک هیچ اسمی ازش تو کتاب ۶ نیس بخاطر اینک استعلاجی گرفته بود و بعد از اتفاقات با سانتور ها مشغول تراپی و درمان بوده😂. درباره لاوندر ی چیزی ب ذهنم رسید درسته ک بالاخره علاقه اش ب ران از روی هورمون و این چیزا بود ولی خب شاید بشه ریشه اشو تو این کتاب پیدا کرد که ران جزو معدود کسایی بود ک حق باهاش بود و درست میگفت برعکس خودش حتی،در کنار هری بود شخص برگزیده و تو نبرد اسرار درکنارش با دشمن جنگیده بود و اینا فک کنم از دلایلی بود ک لاوندر به ران علاقمند میشه.خسته نباشید تا بعد❤
سلام ببخشید یک جا فکر کنم اشتباه گفتید رون اگه من درست یادم باشه کارآگاه شده ولی بعد رفته دنبال علاقش و پیش داداش تو مغازه ولی در کل مطمئن نیستم امید وارم درست باشه
من با اون قسمت حرفهای خشایار که حذف شدن که فکر میکنم حدس زدم در مورد چی صحبت کرده به شدت موافقم. خودم هم کاملا یاد همون اتفاق و همون واکنش افتادم. و یاد گریهها و کابوسهام.
مرسی بچه ها خیلی خوبید💕 اتفاقا این اتفاقی که میلاد ازش حرف زد برای من افتاد. بهترین دوستم بهم گفت: چرا به این گربه کمک کردی میذاشتی میمرد دیگه. من همونجا از دوستم فرسنگها دور شدم و هیچوقت دلم باهاش صاف نشد. 💔
ولی تو ایران نمیشه دنبال آرزوها رفت. من از رشته مهندسی انصراف دادم و باستان شناسی خوندم چون رویام بود. همه بهم گفتن اشتباه میکنم قبول نکردم.الان دارم چوبشو میخورم. رویا و آرزو، نون و آب نمیشه. فقط وقتی میتونی بری سمتش که مطمئن باشی نیاز مالیت از جای دیگه ساپورت میشه
23:54 محفل ققنوس تابستون ۸۶ همزمان با انتشار کتاب یادگاران مرگ اکران شد، احتمالا فیلم شاهزاده دورگه نبوده که سال ۸۷ هنوز اکران نشده بوده و خشایار تریلرش رو میدیده؟
در مورد آینده شغلی بچه ها میخواستم یه سری مطالبی که از مصاحبه ها و جاهای مختلف خوندم رو بگم ، وقتی که کینگزلی شکلبولت وزیر شد یه قانونی گذاشت که هر کسی که تو نبرد هاگوارتس بوده میتونه بدون آزمون ورودی آرور بشه که خب هری و رون و نویل از این طریق میرن منتها رون و نویل بعد از مدتی احساس میکنن که شغل مناسبشون نیست و میان بیرون ، در مورد هرماینی هم میدونم که مبنا رو روی فرزند نفرین شده گذاشتید ولی من یادمه بعد از انتشار کتاب یادگاران که خب قاعدتا سال ها قبل از فرزند نفرین شده بود رولینگ یه مصاحبه کرد که جواب سوال بعضی طرفدارها رو بده و اونجا یک سوال در همین مورد بود و رولینگ گفت که هرماینی به دپارتمان ارتباط با موجودات جادویی وزارت خونه ملحق شده که خب مشخصه میخواسته فعالیت هاش برای الف های خونگی رو ادامه بده، ببخشید طولانی شد
به نظرم هرماینی بازم رفت سراغ کاری که به ت.ه.و.ع کمک کنه ، به نظرم وزیر سحر و جادو شد که بتونه قانون وضع کنه در جهت کمک به الف های خانگی نمیدونم کرد یا نکرد اینکارو ولی شاید به این هدف بود، مثلا فک کرده چطوری میتونم برای الف ها قانونی ثبت کنم خب باید وزیر سحرو جادو بشم و رفته وزیر سحر و جادو شده حالا درسته که ویژگی های شخصیتی اش هم میخورده بهش
من رشته دانشگاهم رو با علاقه انتخاب کردم و به محض پایان درسم هم رفتم سرکار مرتبط و الان ۶ ساله که دارم کار مربوط به رشته تحصیلیم میکنم و الان تو سی سالگی فهمیدم از اول مسیر رو اشتباه رفتم و علاقهی من ادبیات، تاریخ، فلسفه و مترجمی زبان بوده