آخ کیک محبوب من...چقدر خوب بود تجربه سینما رفتن توی کشور غیر فارسی زبان و دیدن یه فیلم ایرانی با فضای متفاوت و ترکیب بغض و لبخندی که کل فیلم همراهم بود.
یلدا جون من مدتهاست ویدیوهات رو میبینم و خیلی برام الهام بخشه و ممنونم ازت❤ دیروز یکی از ویدیوهات رو با یه دوست جدیدی به اشتراک گذاشتم و معرفیت کردم ولی گفت که مدتهاست دنبالت میکنه و خیلی هم باهات احساس نزدیکی میکنه😊 و همین باعث یه چت طولانی و شناخت بیشترمون از هم شد.
یلدا جون جایی داشتی از امید برای ایران می گفتی .چیزی که برای من دردناک و ترسناکه واقعا ، این گسترش میل مردم به دیکتاتوری تو کشورهای دموکراتیکه. این راست گرایی این برگشت محافظه کاری و سیاستمداران مذهبی افراطی. تو دنیایی که داره این جوری دموکراسی و آزادیش رو خراب می کنه ما چقدر فوق العاده بودیم. چقدر رشد کردیم.
فکر کنم شما درست در جریان اخبار واقعی نیستین!! چیزی که مردم غرب رو نگران کرده وک ها و اکتیویست‌هان که مسائل مهم رو رها کردن و چسبیدن به بها دادن به مسائلی با اولویت کمتر!! بک سری از مردم امریکا مثلا میگن امریکای قبل رو میخوایم! کسی دیکتاتوری نمیخواد! فقط اولویت الان اقتصاد هست و رشد بازوهای اقتصادی . برابری جنسیتی، گرایشی، ملیتی هم مهمه ولی فعلا همه حق همه‌کاری دارن نیاز به هزینه‌های گزاف در این راه نیست!! اتفاقا اکثریت هم مشابه شما فکر میکنن و لفتی و چه بسا توو فار لفت هستن! فعلا اونوری‌ها کمترن ولی تعجب میکنم اونو دفاع از دیکتاتوری میدونین!!!
یلدا جانم منم همچنان خوابهام در خانه مادربزرگم هست که دوران خوبی در کودکی داشتم و اصلا بعد از تولد به اون خونه رفتم انگار....ولی بعد از مهاجرت خیلی برام سخت شده این خوابها رو دیدن و مشاور بهم گفت باید یکبار دیگه برم توی اون خونه که امکانش نیست...از خانواده خواستم برام عکس و فیلم بفرستند از جای جای اون خونه...و خلاصه تنها نیستی در این مدل خواب دیدن و اینکه منم دلم لک زده برای کتابفروشی‌های ایران...یکی از تفریحات من بعد از دانشگاه پرسه در کتابفروشی‌های میدان انقلاب بود و خیلی دلم برای اون حس ها لک زده...مرسی هستی یلدا جان
در حال حاضر دارم سالاد شیرازی درست میکنم برای ناهارم و الان حس زندگی و ادامه دارم و این روزها فقط فکر مهاجرت دارم و دارم زبان میخونم حس های عجیبی رو این روز ها تجربه میکنم
من همزمان که ولاگت شروع شد تمیز کردن آشپزخونه رو شروع کردم:) و تو اون لحظه که گفتی چیکار می‌کنید به گاز رسیده بودم:))) دفاع هم انجام دادم و حالا باید اصلاحات انجام بدم و سختمه شروع دوباره و منم باید از همین تکنیک ده دقیقه استفاده کنم تا دوباره برم روی روال. اونجا هم که گفتی به دوستت گفتی خوش به حالت که ۲۲ سالته دلم خواست که یکی بهم بگه خوش به حالت که ۲۸ سالته :)) دیدم کی از خودم بهتر و گفتم به خودم 😅 مرسی که هستی. ولاگ‌هات و صحبت‌هات همیشه بهم انرژی میده و لذت بخشه مثل ویدیو کال با دوست صمیمی.
یلدا جان،منم الان که این ولاگ رو میبینم(البته دیروز دیدم،الان دوباره گذاشتم که ببینم و کامنت بزارم)بچه‌هامو گذاشتم مدرسه،پیاده روی رفتم الان در آشپزخانه مشغول انجام کارهام هستم😊در موردخوابها گفتین، برای من خیلی جالبه که هنوز بعد گذشتن۲۵سال خوابها رو در خانه‌ای میبینم که توش بزرگ شدم مدرسه رفتم و دانشگاه،برام جالب و عجیبه که چرا ذهنم هنوز هیچ خونه‌ای رو جایگزین نکرده!! خوشحال شدم براتون بابت کتابفروشی که اونجا رفتین😍و در مورد زبان خوندن با خودم گفتم کاش شروع کنم و این آرزوی دیرینه رو برای خودم برآورده کنم🙈بازم ممنونم به خاطر حضورت و ولاگ‌هایی که برامون میزاری🙏🏻❤
سلام یلدا. من مدت زمان زیادی بود که از استرس زیاد فریز شده بودم، در حدی که ناخواسته استعفا دادم تو شرایط مالی که اوکی نبود. و خلاصه که صبح به صبح پامیشدم و تو افسردگی و اضطراب تمام غرق میشدم تا شب. دو روزه شروع کردم همون قانون ۱۰ دیقه، چندتا کاری که باید جلو می‌بردم. خودم رو مجبور کردم روزی ۱۵ دیقه از هرکدوم رو انجام بدم. ممنون ازت🥲❤️اندک اندک از فریز بودن درمیام.
همین الان کتابی که میخوندم رو تموم کردم یه ریویو برای خودم نوشتم که بهتر یادم بمونه، توی تختم دراز کشیدم و اومدم ولاگت رو ببینم، چقدر صحنه های آشپزی لذت بخش هست منم تره فرنگی دوست دارم و یه جورایی تکنیکت مثل مامان ها بوده، مامان ها وقتی یه چیزی دوست نداریم باهاش غذا میپزن و میگن ععع غذا چطور بود؟ خوب بود؟ دیدی اصلا متوجه نشدی اون چیزی که بدت میومد توی غذا هست🤣 خواب خونه هایی که حتی یک بار توی اون ها بودم رو هم خیلی میبینم، و یک سری خواب های تکراری از جاهایی که هیچوقت نبودم اما با یک سری آدم ها و همیشه به همون شکل و همون مکان، چقدر واقعا دنیای خواب ها عجیبه، اینکه بخشی از ناخودآگاه تو ممکنه بخواد توی خواب جلوه گر بشه مخصوصا خواب های تکراری خیلی حال و هوای عجیبی دارند. چقدر خوب که کتابفروشی ایرانی باز شده کاملا حس و حالت رو درک میکنم... منم صحنه های فیلم ایرانی رو دیدم و اول فکر کردم یه فیلم قدیمی هست چون چیزی در موردش نمیدونستم ولی چقدر اقدام شجاعانه و قشنگی همین قدم های کوچیک، اینکه چقدر حتی از لحاظ فکری تغییر کردیم، نقاشی هم خیلی زیبا شده❤😘
وای من همین الان از خواب پاشدم و اومدم این ولاگ رو دیدم. من هم دقیقا خواب دیدم که با این سن و الان دارم تو ایران تو خونه بچگیم زندگی میکنم و خیلی خیلی عجیب بود و دلم هم تنگ شد. خیلیبیییییی جالب بود که تو هم راجع به این موضوع حرف زدی تو این ولاگ.
یلدا جون همین که گفتی با هرچی تو یخچال بود می خوام ناهار درست کنم با خودم گفتم حتما تره فرنگی هم جزوشون هست😂. این لاله ها خیلی خوشرنگه. از وقتی تو اینستا پست گذاشتی و این لاله ها توش بود من همش به رنگشون فکر می کنم و حالم خوب می شه. همچنین ممنون ازت که همیشه در راه زبان آموزی به ما یاد دادی که چطور این مسیر رو طی کنیم و یاد بگیریم مسیر آموختن رو. این برای من خیلی با ارزشه❤
دو ماهه تنها مهاجرت کردم و امروز پی ام اس بودم از صبح هیچکاری نکردم ولی چندتا از ولاگهای شما رو دیدم و شد دلخوشی امروزم. یه فروشگاه اینجا هست توی آلمان و یه دختر خانم فروشنده افغان توش هستن و عصر رفتم وقتی وارد میشی و بهش فارسی سلام میکنی و فارسی باهات خوش و بش میکنه واقعا روزم ساخته میشه. کاملا درک کردم حرفتون رو. بخصوص واسه ماها که تو یه کشور غیر انگلیسی هستیم و تسلط خوب رو زبانشون نداریم خیلی خیلی دلگیره بیرون رفتن بین آدمای اینجا. خیلی خیلی عجیب حس غریبه بودن میده
و حرفی که امشب خیلی دوس داشتم به زبونش بیارم با دیدن ولاگتون این بود که چقدر تیپتون با این یه ذره افزایش وزنه جذابترو خوشتیپ تره🙈البته به سلیقه ی من چون میدونم شما کمترو میپسندین اما الان بینظیرید 🧿
چه راه حل خوبی یاد دادی یلدا، با اینکه وسط اسباب‌کشی‌ام ولی انگیزه گرفتم این راه رو امتحان کنم.😍 نقاشیت هم خیلی زیبا شده ترکیب رنگ‌ها و لکه‌ها حس خیلی خوبی رو منتقل میکنه.✨
تو حس و حال حرفهات درباره آزادی و پا گرفتن ایران بودم یه حال امیدوار همراه با بغض که رفتی سراغ غذا و گفتی : و سماق 😁 خندم گرفت چون قبلا آشپزی میکردی سماق میزدی می‌گفتی خیلی دوست داری و منم امتحانش کردم و عاشقش شدم 😍 آرامش صدات و موضوع حرفها و ویدیوهات یه طرف، آشپزی‌هات یه طرف ❤
من بعد از ۱۲ ساعت مداوم درس خوندن دارم چیزی میخورم و تماشات میکنم. یهو دیدم مدل خورد کردن‌هات رو حفظم و مدل هم زدن غذاتو بلدم. یعنی دیدم وقتی سبزیجات خورد میکنی رو تخته چاقو رو می‌ذاری و برمی‌داری یا موقع آشپزی تند تند هم‌می‌زنی و زیاد هم می‌زنی. باورم نمی‌شه یک نفر رو این همه ساله تماشا کردم و هنوز دوست دارم تماشا کنم با اینکه حتی جزئیات بعضی کارهاشو حفظم. ❤
یه چیزیکه تو گلوم گیر کرده رو هم بگم چقدر مشخصه رضایتتون از تصمیماتتون با تمام سختیهاش و حال دل خوبتون که به دل منم میشینه امیدوارم از تمامی ابعاد جدید زندگیتون مثل الان لذت ببرید 🙏💖🧿
سلام یلدا ،من یک هفته سفر بودم روزای پایانی سفر مدام فکر میکردم برگردم یوتیوبو باز کنم مطمئنم که یلدا ولاگ ساخته و به شوق دیدن ولاگت روزای آخر سفر با دل گرمی گذشت،من ابتدای روزای کاری یا هفته کاریمو با تو شروع میکنم پس الان صبحه و سر کارم وقتی میدیدمت یه سری جملات از سرم گذشت وقتی گفتی تره فرنگی قبل اینکه خودت بگی مثل همیشه با لبخند گفتم مثل همیشه،نوری که توی گل سرت میخورد و عطر غذات حس و حالمو عوض کرد و وقتی از زبان حرف زدی انگار که فکر منو خونده باشی مثل یه دوست بهم راه کار دادی همین طور فکر کردم تو یکی از تاثیرگذار ترین افراد صفحه مجازی روی من بودی چقد خوب که کارت زبان بود و هر از گاهی یادم انداختی ولش نکنم یه لحظه از دلم گذشت کاش یه روزی از نزدیک ببینمت اما انگار اون بخش شخصیت خجالیم اومد بالا و‌گفت هنوز آماده اش نیستی خلاصه که یلدا ولاگات نقطه وصل من به فکر کردن به امید داشتن به سازگار بودن به لذت بردن و حتی اجازه دادن به خودم برای تفکر پراکنده و از هر دری هست مرسی ازت❤
سلام یلدای قشنگم ، من سالهاست دنبالت میکنم ولی به ندرت اینجا کامنت گذاشتم، حالا که گفتی از خوندن این کامنتا لذت میبری بگم که یک هفته است زندگی من و همسرم رفته رو ترن هوایی انگار😂 کانادا زندگی میکنم و همزمان که دارم واسه آزمون تافل میخونم از صاحبخونه نوتیس گرفتیم که باید خونه رو تخلیه کنیم، از اونور کلی کارای اداری داریم واسه اقامت و خلاصه وسط استرس و دور تند زندگی اومدم ولاگتو ببینم و یکم ریلکس کنم چون همیشه حس خوبی ازت میگیرم ❤🤗
تهران داره برف میاد ، چون هواشناسی موبایل گفته بود قراره نصف شب شروع بشه بارش من تا ضبح چند باری بیدار شدم و رفتم سراغ پنجره ... ولی خبری نبود تا اینکه بالاخره بارید و من ولاگ زیبای تو رو میبینم در حالی که در حال قهوه خوردن هستم و گه گاهی از پنجره نظاره گر این برف زیبا ... دلم نمیخواد ولاگات تموم بشن 🤩😍🥰
من از خونه ی مامان و بابا رسیدم خونه و اومدم سراغ ولاگ ت،گوشی رو گذاشتم روبروی خودم هندزفری هم داخل گوشم،همینطور که ظرف ها رو می شستم می دیدم ت و می شنیدم ت.بی نهایت لذت بخش ه برام دیدن ولاگ هات❤برام باکیفیتی.چقدر امیدت رو برای یک ایران آباد و آزاد ستایش کردم و مثل تو امیدوارم به همون روز.ممنونم برای همه چیز
وقتی تنبل میشم و وقت ارزشمند رو اکسپلور اینستا میگیره، یه تلنگر به خودم میزنم و سریع بلند میشم و یه ولاگ تون رو play می کنم و همون موقع هست که زندگی روالی رو میگیره که من دوستش دارم❤ممنونم یلدای عزیز بابت حس خوبی که از مرز رد میکنی و انتقالش میدی😍
من الان تازه از شیفت اومدم ساعت پنج و سی دقیقه غروب تو شهر ونکور. دوست داشتم که بعد از شلوغی و سر و صدای کار، ویدئوهای آرامش‌بخشت رو ببینم یلدای عزیزم❤ تا لباس‌ها شسته بشن و بندازمشون داخل خشک‌کن. این روزها دارم به جریان زندگی بیشتر توجه میکنم و بخشیش بخاطر ولاگهای توعه❤
سلام یلدا جانم.من توران هستم توران زیبایی چندین سال پیش کل پکیج مبتدی شمارو خریداری کردم اما متاسفانه نتونستم ادامه دهنده ی خوبی باشم فقط اومدم بگم من خیلی سال هست شمارو دنبال میکمم ولاگهاتونو با عشق نگاه میکنم استوریهاتونو در لحظه باز میکنم و کلی حس خوب از تیپ زندگیتون میگیرم با تمام سختیهای که پشت سر میزارید همزاد پنداری میکنم و خلاصه خیلی حسها و حرفها برا گفتن دارم . دیگه امشب گفتم این طلسم رو بشکنم و بخوام مداوم حضور بزنم بلکه منم بشم یکی از دوستان مجازی وفادار شما و حس دوطرفه بودنو بتونیم احساس کنیم البته اگر لایق بدونید 🥰💖
سلام یلدا جون من الان از اپ دوئولینگو اومدم میخواستم بگم حواسم به استریکت هست آفرین ❤ الان در حال حاضر در حال درس خوندن تو کتاب خونه ایی که سرمو بالا میگیرم اطرافش برام خیلی جذابه دیدن دختر و پسر هایی که بدون محدودیت بزرگ شدن و در کنار هم رشد کردن و با علاقه درس میخونن و امید به آینده دارن. به امید روزهای زیبا
هبه طوجی داره روح یا قمر میخونه 🔮 صبحانه میخورم و روزمو با ولاگ قشنگت شروع کردم 🤍 پتو توی لباسشویی در حال معاشرت با نرم کننده و آب گرمه.🦢 میوه ها باید شسته بشن🫧 و قرمه سبزی رو بار بذارم 🍲 به این فکر میکنم لابلای بقیه کارهای امروز که خیلی قراره شلوغ پلوغ شم حتما باید حداقل ۳/۴ ساعت درسمو بخونم. 📖🌱✨️ مرسی از ولاگ پر آرامش و دلچسبت یلدای عزیزم🤍🫶🏼
من کل امروز رو با پسرم ریاضی کار کردم ....اخه فقط بچه ی منه به تنهایی ....باباش هیچ دخلی در به وجود اوردنش نداشته ..😐😑(ساعت ۲۰ و ۳۹دقیقه ست🕗) الان ولو شدم روی تخت و احساس سرماخوردگی هم دارم🤧
من یه دختر ۹ماهه دارم و دیشب نتونستم خوب بخوابم دوست داشتم ظهر یه چرت کوچیک بزنم اما دختر کوچولوم با گریه بیدار شد و من نتونستم استراحت کنم الان که دوباره خوابید برای خودم یه لیوان کاپوچینو درست کردم و نشستم ولاگتو دیدم تا به خودم یه پاداش ذهنی برای ادامه روز داده باشم 🥹❤️ مرسی از ولاگای بینظیرت 😍 چه روش جالبی گفتی برای زبان خوندن حتی برای منم شدنیه که ۱۰ دقیقه تایم بزارم تا دوباره بتونم برگردم به زبان خوندن 😍
خیلی جالبه. منم اکثر خوابهام خونه‌ی خاله‌م هست جایی که خیلی از اوقات خوش کودکی ما با دو تا از دخترخاله‌های بسیار خوبم سپری شد. کاملا باهات موافقم یلدا جانم گاهی انگار یک بخشی از حافظه‌ی ما یک جای خاصی گیر میکنه.
چه جالب که شما هم اینطورید یلدا جان، منم همیشه توو خوابهام خونه‌ی بچگی‌هام رو میبینم..با اینکه خیلی هم اونجا رو دوست نداشتم اما انگار مفهوم خونه برام فقط اونجاست..
من از خواب بیدار شدم اما تو تختم ممکنه بازم بخوابم ساعت ۹ صبحه برف زیادی داره میاد امروز دیشب کمر درد شدیدی داشتم الانم هنوز مقداری درد دارم. کیسه آب گرم گذاشتم و دراز کشیدم تو تخت دارم ولاگ تو رو میبینم امیدوارم زودتر خوب بشم، چون همسرمم سرما خورده باید به اون برسم.
من بیشتر خوابام تو خونه مادر بزرگمه که بعد از فوتش فروخته شد و کوبیدنش یه خونه جدید ساختن واقعا برام عجیبه که گاهی خونه مامان بابامم نیست تو خوابام و اون خونه هست.
جمعه ست ، من و همسرم آف بودیم از کار ؛ صبح رفتیم کوهنوردی و من این ولاگ رو عصر بعد استراحت و ی دوش حسابی موقع تمیز کردن گاز دارم میبینم😅 چون از فردا قراره فقط کار و کار باشه . یلدا جون ولاگات واقعا مثل ی توپ انرژی میره تو قلب و ذهن ادم❤
منم الان دارم با تو براي خودم ناهار درست ميكنم منم تنها هستم و جمعه براي اولين بار در عمرم كارمو از دست دادم ! براي اينكه حالم بهتر بشه ميام ولاگاي تورو ميبينم .❤❤
عزیز جانم چقدر لذت‌بخش بود واسم حرفات آخ آخ از فیلم کیک محبوب حرف زدی همون چندتا صحنه‌ای که ازش دیدم غرق خوشحالی و لذت شدم امیدوارم ایران آزاد و آباد رو ببینیم از خوابها گفتی یلدا چقدر درست گفتی خوابهای من مثل خوابهای تو یه لوکیشن ندارن اما همشون برمیگردن به دوران نوجوانیم وقتی که مامان و بابا هر دو بودن همیشه خوابهای توی محدوده‌ی زمانی کودکی و نجوونیمن وقتی پنج‌نفرمون کنار همیم همونجور که گفتی انگار ذهنمون یه محدوده یا یه لوکیشن رو انتخاب میکنن و چقدر عجیبه، بیشتر وقتها هم که خوابهام تونل وحشتن😂 در مورد زبان خوندن باید بگم اون ده دقیقه معجزه میکنه من با ده دقیقه شروع کردم و زبان خوندن روتین زندگیم شد هر جور که بتونم زبان رو میگنجونم توی روزم با گرامر با موزیک با گوش دادن پادکست با دیدن ولاگ به زبان انگلیسی با خوندن وکب بلاخره هرطور شده زبان رو حتما میخونم توی روز بوس بهت که موتور انرژی منی من عاشق زبان الان هر روز در حال زبان خوندنم اینو مدیون روش تدریس توام که اینقدر خوب درس میدی که مطالب رو نهادینه میکنی توی مغزمون قدر تمام زحماتی که واسه دوره‌ها میکشی رو واقعا میدونم حسابی خسته نباشی یلدا جانم❤
Slay mama! I am Currently writing my essay outline in the campus library, although i want to go out and sit outside to work. the sun is visiting us today, I wanna go see her, it has been a while!
یلدای عزیز برای منم خونه ی زیبایی که توش بزرگ شدم بستر تمام خواب های منه و اتفاقاتی از گذشته و آینده خودمو توش میبینم اون خونه فروخته شد و بعد هم اونرو خراب کردن و چند طبقه رفتن بالا و...سالهاست روح پراحساس من توش گیر کرده و شادی که از دیدنش تو خواب دارم وصف ناپذیره .... کاش قدردانی و احساس خوب جاهایی که باهاش خاطره های بچگی مونو باهاش ساخته بودیم اینطوری ویران نمیشد، دوست دارم بدونم برای همه مون اینطوریه یا نه ...مرسی برای ولاگ ❤
داشتم می‌رفتم بخوابم نوتیفیکیشن ولاگت رو دیدم، اون هشت دقیقه زیبا رو من هم چند بار دیدم و اشک ریختم از خوشحالی ، از خشم حتی ، و امید چیزیه که تو قلبم پرشورتر از همیشه ست 🌱☀️💜. یلدا من هر وقت آشپزی میکنم و یه عالمه زرچوبه به غذا اضافه میکنم می‌گم به یاد یلدا ، و داشتم فک میکردم چه عجیب که کسی رو نمیشناسی و یادش میکنی در جاهایی که حس یا نظر یا سلیقه مشترک داری باهاش 😇
یلدای عزیز من در حال ولاگ گردی بودم و به این فکر می کردم که ورزش کردن رو چجوری وارد روتین زندگیم کنم، همیشه برای من اینطوره که بین تصمیم گرفتن و عمل کردنم زمان زیادی میگذره باید خودم رو درون جریانش قرار بدم. امیدوارم زودتر بتونم🩵 در ضمن خوشبحالت که تو یخچالت تره فرنگی داری🙂
آرامش محضه ولاگ هات یلدا🫂 من توی pms سگی هستم و این سری خیلی خیلی حالم بد بود تقریبا با همه آدمای زندگیم دعوام شد تمرکز هیچکاری نداشتم امیدوارم زودتر بگذره ماچ بهت با این حال خوبی که انتقال میدی💙☘️
یلدا کلی بی حوصله بودم تا دیدم ولاگ داریم❤زودی برای خودم میوه و تخمه کدو 😂اوردم و شروع کردم با یلدای سرشار از بودن و زندگی وقت گذروندن و مثل همیشه الهام گرفتم ازت❤❤بمونی برامون
وقتی شروع کردی به اشپزی منم شروع کردم به بادمجون سرخ کردن.درحالی که بهت نگاه میکنم گوش میدم اشپزی میکنم.منم خواب های عجیبی دیدم اینکه دانشگاه بودم و استادم داشت اهنگ کویین میخوند😂
💐 سلام،امروزایران روز جمعه است واومدم بشینم پای کارولی به خودم گفتم اول ولاگ یلدای چان رو ببین انرژی ت بیاد بالا بعد کاروشروع کن .وچقدرهم یادگرفتم مثل همیشه
من از سرکار برگشتم و الان رسیدم دم خونه هنوز پیاده نشدم از ماشین مسیر برگشت باهات خیلی وقت ها راحت ار میشه و ب این عشق ماشین رو استارت میزنم.گفتی تره فرنگی ترکیدم😂 راستی تتو ت رو اگر اوکی بود و شخصی نبود نشون بده من عشق تتوام❤
يلدا جون حرفات پر از آرامش ، كارهات و ... و اين آرامش رو منتقل مى كنى به ما❤❤ و جواب سوالت كه در چه حالى هستيم امروز صبح ٤ اسفند كنكور ارشد داشتم 😅و رفتم براى آزمون
یلدا جان 💚 من هرچی سرچ کردم لینک دانلود یا تماشای آنلاین " کیک محبوب من" رو پیدا نکردم. میشه لینکشو همین جا بزاری؟ قربون دستت 😘 فقط بخش‌های کوتاهی تو یوتیوب دیدم که خیلی نظرمو جلب کرد 🤩 واقعا مشتاقم کاملشو تماشا کنم یه حس عجیبی داشت، خیلی امیدبخشه که چنین کارگردانانی داریم توی کشورمون واقعا باعث افتخارن😍
یلدا منم همش خواب خونه بچگی هامو میبینم. خواهرام هم .مامانم هم همینطور .یه چیزی بگم انگار نسل قدیم تا دهه شصتی ها بیشتر از این خواب ها میبینند.🙃شایدم الکی باشه این حرفم ولی به نظر من این میاد 😁انقدر هم خواب هام پراکنده هستند که یادم نمیاد دقیق.بوس بهت بابت ولاگ های قشنگت 😍❤💋
اول بگم بسیار حسودی کردم به دختر خانم عزیز ۲۲ ساله ای که تورو ملاقات کرده و باهم خوشگذروندین😂😂😂 اینم از معایب زندگی نکردن تو استانبول که شانس معاشرت با تو از دست میره🥹❤️ دوم که مرسی بابت این همه زیبایی سمعی و بصری که با صدا و تصویرت بهمون هدیه میدی. چای خوردم و ۲۰ دقیقه تمام با لبخند و احساس خوب تماشات کردم مرسی هستی
واای یلدا این جریان خواب دیدن خونه قدیمی!!! من همه خوابهام تو خونه قدیمی مونه در حالی که اون خونه الان خراب شده و آپارتمان شده. از زمانی که تراپی رو شروع کردم چند بار خواب آتیش گرفتن اون خونه رو دیدم. تراپیستم البته گفت که نشونه خوبیه
با درد پریودی که دارم بعد از کمی جمع و جور کردن، دیدن ولاگ رو به خودم هدیه دادم. فقط یلدا جون برای دل خودمون بخوایم نقاشی کنیم مثل شما باید رفت کلاس طراحی؟
یلدا امروز که دارم ولاگتو میبینم جمعه س و من دارم از تعطیلیم لذت میبرم و نگاهت میکنم با قهوه ای که دارم مینوشم. دختر چطوری ۸ صبح پاستا درست کردی و خوردی😅😂
