Тёмный

مصطفی ملکیان: باید و نبایدهای شمس تبریزی Malekian: Shams, bayad ha va nabayad ha 

Saadi
Подписаться 6 тыс.
Просмотров 15 тыс.
50% 1

مصطفی ملکیان: باید و نبایدهای شمس تبریزی
(إستاد ملكيان از امام علي نقل مي كند: كه هيچ كس از شما از هيچ موجودي نترسد مگر از گناهش -- چرا كه گناه آدم رو خاكستر نشين مي كند.)

Опубликовано:

 

27 авг 2017

Поделиться:

Ссылка:

Скачать:

Готовим ссылку...

Добавить в:

Мой плейлист
Посмотреть позже
Комментарии : 9   
@Mary-tf1tb
@Mary-tf1tb 5 месяцев назад
درود استاد عزیز و گرامی صحبت های گرانقدر شما حقیقتا به جان آدم می نشیند قدردان شما هستیم سپاس
@jafarsadeghi2425
@jafarsadeghi2425 7 месяцев назад
درود بر استاد گرامی. این مطالب منبع ان چه کتابی است...متشکرم ❤❤
@heech3634
@heech3634 Месяц назад
سلام به استاد ملکیان فرض بر اینکه همچون منی، همچون شمائی را به عنوان دلیل و راهنما، برگزیده‌ام، آیا چنین گزینشی، با چنین فاصله‌ای که تنها توانسته باشم، کتب و مقالات و گفته‌های شما را شنیده باشم و رفتار و سکنات شما را از دور و آنچنان‌که همگان می‌بینند و می‌دانند، دیده و شنیده باشم. آیا ممکن است که همچون شمایی را به عنوان مطلوب انتخاب نمایم. و در مقامِ طالب خود را بدانم؟
@e.afkhami1628
@e.afkhami1628 4 года назад
مهر کردند و دهانش دوختند (مولانا) آقای حامد هدایی محترم ،منظورم را که خوب متوجه شده اید؟ سعی نکنید در این عصر به اصطلاح مدرن که آدمی گیر در کلاف های متعدد سردرگم میباشد با صغرا کبرا چیدنهای اینچنینی خاطر ساده دلی را جلب کرده و دکانی برای خود باز کنید.اگر تاکنون در زندگی شخصی موفق نبودید دلیلش همین عدم صداقت می باشد.مردانی که به درجه ای از تزکیه نفس و ترک هوا رسیده اند هرگز همانند جنابعالی شیپور در دست نمی گیرند.من التوفیق.افخمی از برلین.
@marygreeno1
@marygreeno1 4 года назад
چرا امکان نداره. فیلم ذهن زیبا مثلا... در زمانی که ذهن از باور دنیای واقعی خودش امتناع میکنه برای خودش قصه جدیدی میسازه فیلم fractued .... ولی کاش . ایکاش به همین آسونی روحی از عالم غیبی جایی میرسید و به ادم کمک میکرد . اما واقعیت اینه که آدم باید نه ده ها و صد ها بلکه باید هزاران هزار بار بمیره و زنده بشه تا در این راه معنوی بتونه پیش بره و خودش رو بسازه. ... مشکلات روحی و جسمی و اجتماعی و مالی و سیاسی و عاطفی و ...... هم که تو این راه آدم رو مشغول خودشون می کنند. ... گرچه اکهارت توله میگه خیلی ساده است حضور داشته باش در حال و همه چی حل میشه . اما ......😕 م.ه.ز. از برلین....
@farazdehghan5979
@farazdehghan5979 2 года назад
خداوند فقط لطف داره قهر نداری جناب استاد
@farazdehghan5979
@farazdehghan5979 2 года назад
ماهیت خدا عوض نمیشه وقتی مشکلی برای کسی پیش میاد از قهر خدا نیست بلکه از دوری و جدایی از خداست
@user-nq2du9wo8g
@user-nq2du9wo8g 4 года назад
با سلام نمیخواستم این ماجرا را نقل نمایم . اما بجهت آنکه دیگران نیز بدانند که همان مواردی که در گذشته های دور برای اولیا ٔ خدا که ذکرشان در تذکره الاولیا ٔعطار نیشابوری ذکر شده است ، در زمان حال نیز ایجاد میشود( منتها به آن شرط که تو نیز آن زحمت و تحمل و دیگر پیش نیازهایش را انجام داده باشی ، تا آنچه برای آنان ، به انجامشان ایجا گشت ، برای تو نیز به آن انجام ، ایجاد گردد ) اجبارا این رخدادی که برایم رخ داده است را برای شما عزیزان ، که در طریق سیر الی الله ره میپویید بیان میدارم . حدودا ۲۰سال قبل بر اثر رخدادی که بعدها مرا فهماندند( منظور از فهماندند این نیست که کسانی به مانند معلمان خصوصی مرا تعلیم دادند . بلکه وقتی ارتباط با عوالم دیگر که کلا آنها را ماورا ٔ این دنیای خود میدانیم ، متصل میشود ، به روشهای مختلفی مواردی از اطلاعات و دانشها به ذهن و حافظه و دل تو وارد میشود ، که در عرفان اسامی مختلفی از قبیل الهام ، اشراق ، کشف غطا ٔ ، کشف شهود ، علم لدنی و . . .دارد . و در مورد خودم آنکه صددرصد یقین دارم ، و هنوز هم ادامه دارد الهام است و فراست ، ضمیر خوانی ، کشف شهود و دیگر مواردی که نام نمیبرم ) که این رخدادها باید در زندگی تو ایجاد میشده است ، تا نتیجه اش به انجام رسیدن هدفی باشد که ما در مورد تو منظورمان است ! ( ابتدا عرض کنم ، بنده ابدا نیازی به باور کسی در خصوص مواردی که مینگارم ندارم . چه ، اگر میخواستم کسی بداند ، از آن قدرتها یا تواناییهای که به من عطا شده است برای کسب شهرت استفاده میکردم ، و به شما قول میدهم که حداکثر ظرف یکماه ، در دنیا بعنوان تنها انسانی که میتواند این کارها را انجام دهد معروف میشدم . چون تا این ساعت کسی را نمیشناسم در دنیا ، که بتواند حتی یکی از تواناییهای مرا داشته باشد . منتها دلیل آنکه نمیتوانم ابراز نمایم ، آنستکه به تمام آنها کرامت گفته میشود ، و رسیدن به آنها توسط سالک تنها رسیدن به یک مرحله ، و وادی است ، که اگر در آن بمانی ، هرگز به مدارج عالی تر ارتقا ٔ نخواهی یافت ( تازه بعضی حتی به این کرامات هم نمیرسند . و شیطان توی از کرامات را که به آنها استدراج گویند به او میدهد که آن دیگر خیلی اغفال کننده است . زیرا که عده ای فکر میکنند الآن به بالاترین مراتب عرفانی رسیده اند ، و حال آنکه بعد می‌فهمند این تنها فریبی از سوی ابلیس بوده است . تازه اگر لطف خداوند سبحان شامل حالشان بشود، وگرنه که وای بحالشان ! ) . بله ، من در تنهایی ، بدون آنکه با کسی ارتباطی داشته باشم . در خانه خود را مانند یک زندانی انفرادی تنبیه کرده بودم . از همه آدمها تنفر داشتم . و فقط گریه میکردم . زن و بچه و کار و همه زندگی ام به سرعت از دستم رفته بود . و من خودم را مسیٔول آن میدانستم . تا اینکه بوسیله کشف شهودی که مثنوی معنوی بود ، به من گفته شد که تو هیچ تقصیری در این امر نداشتی ، و این در تقدیر تو بود ، که ما میخواستیم اینطور بشود ، چون ترا برای انحا امری مهم انتخاب کرده بودیم ! خلاصه میکنم ، در واقع خیلی خیلی خیلی خلاصه میکنم . من بودم و خدای من بود ، و دیگر هیچ نبود ! تنها همدم من مثنوی و دیوان شمس ود قرآن و تذکره الاولیا ٔ بود . که هر گاه غم وارد شده در وجودم بیش از ظرفیت تحملم میشد ، آن را مطالعه میکردم و عجیب که چقدر مرا آرام میکرد . و هنوز هم میکند ! پس از مدتی بخاطر اینکه بقول استاد در این کتاب ، به داشتن پیر یا مراد تاکید اکید شده بود . و من سوالات زیادی داشتم ، اما کسی که بتواند کمکم کند را نمیشناختم . آن رخداد حیرت آور برایم رخ داد . و یار عاقبت رخ خویش را برایم گشود . بله ، روزی در کنار خویش احساس حضور کسی را نمودم . پیر مردی ضعیف و لاغر اندام ، با لباسهایی که در زمان حال پوشیدنش رسم نبود . بلافاصله به قلبم الهام شد که این حضرت مولاناست که به امر خداوند جانم برای کمک به تو و پاسخ به پرسشهای تو آمده است . من او رل میدیدم ، جسم نبود ، اما بود . نمیدانم از چه جنسی بود ، از پلاسما ، که نوعی انرژی خالص است . یا جنس دیگری که نمیشناسم . اما روح او بود که بصورت یک زانو در سمت راست من نشسته بود ، و چندین روز ، که دقیقا یادم نیست ، چند روز بود ، من پرسیدم و او پاسخ میداد ، اما نه به گونه ای که ما صحبت میکنیم ، بلکه بصورت تله پاتی یا گفتگوی ذهنی ، همان شکل گفتگویی که در بهشت با آن ارتباط برقرار میکنند . زیرا که او روح بود ، و روح که لب و دهان و دندان ندارد که چون ما صحبت کند . خلاصه آنکه من تا مدتها از این ماجرا در حیرت بودم ، تا اینکه روزی کتابی به نام گنجینه معنوی حضرت مولانا بدستم رسید ، که در صفحه ۱۹ ، قسمت پایین صفحه نگاشته شده بود که : هنوز هم در عصر حاضر گویا چنین مواردی برای بعضی افراد اتفاق میافتد . اینکه تاکنون گفته شده روح حضرت مولانا ، به کسانیکه اشتیاق رسیدن به کمال را داشت باشند به صورت کاملا فیزیکی در محضرشان حاضر شده و به آنها کمک و یاری میرساند . و این مطلب بسیار خوشحالم کرد ، زیرا همیشه فکر میکردم این رخداد آیا توهم بوده است یا واقعیت . هر چند همواره در دلم به یقین بودنش اطمینان ۹۹% داشتم ، اما خدا را شکر که حال صددرصد شده است . بله ، آری اینچنین بود عزیزم ! با سپاس و امتنان تشنه ام بحقایق نهان
@user-jo7sc2mh2z
@user-jo7sc2mh2z 5 месяцев назад
آقا چرا ح رف چرت میزنی خودت رسید
Далее
مصطفی ملکیان - خاموشی (سکوت)
42:50
ТОРТ СЕЙЧАС vs 100 ЛЕТ НАЗАД
20:49
СКУФИЗАЦИЯ ЗА 4 МЕСЯЦА
00:16
Просмотров 593 тыс.
Mangueras misteriosas
00:59
Просмотров 6 млн
معنی عزت نفس، مصطفی ملکیان
34:54
ТОРТ СЕЙЧАС vs 100 ЛЕТ НАЗАД
20:49