به به چقدر آموزنده است این ویدیوها. چقدر شیوا و شیرین، و چقدر فصیح و روشنگر سخن گفته اند استاد. باید از صدای گرم و زیبای استاد شجریان هم در اینجا تعریف کرد که واقعاً در هر کجا که شنیده شود موجب حظ خاطر می گردد و روح آدمی را می نوازد و به آسمان می برد.
بزرگترين بد بختي بشر امروز ،شرق و غرب اين هست كه عقل زمامداران در حد منطق اقتصاد ،سود و زيان و اعداد ، مانده و بجاي اندازه گيري صيحيح و بكار بردن ميزان درست براي اندازه گيري سعادت بشر ، به انباشت سرمايه برداخته .ء!
خیلی ممنون برای این ویدئوی فوق العاده. فکر میکنم چون بحث این ویدئو، ادامه بحث دیدگاههای ملاصدرا و دقیقا دنباله بحث ویدئوی "معرفت- ملاصدرا 14" که آپلود کردین، هست، بهتره اسم این ویدئو رو به "معرفت- ملاصدرا 15" تغییر بدین تا علاقمندان بحث دیدگاه های ملاصدرا، راحت تر پیگیر بحث باشن. بازم ممنون.
درود. اگر عقل کل در عالم است. دیگر چه نیازی به وحی داریم. و هیچ نمی پرسید که چرا این موهبت اگر موهبت بدانیم فقط باید بر یهود و سامی فرود آید. ببینید تمام فلسفه اسلامی از همان اول گرفتار این اباطیل بوده و تا آخر هم خواهد ماند تا مگر خود را با عقل تنها نجات دهد.
آیا علم حصولی که از طریق عقل بدست می آید علم ابدی است !!؟؟وایا با فانی شدن این علم از بین نمی رود!!؟؟اگر ازبین نمیرود چرا پس علم حصولی مینامیم !!؟پس چرا این علم را علم حضوری بیان نمیکنیم !!؟؟. نتیجه : تمام علم حصولی که از طریق عقل بدست آمده ، پس از فنا از بین میرود . در اینجا محکم بیان کنیم و بگوییم که علم حضوری که از طریق قلب به عقل دستور داده میشود که همان ذات حق تعالی و عقل کل میباشدکه به عقل دستور میدهد ماندگار و ابدی میباشد این همان علمی است که گاهی عقل نمیخواهد از آن پیروی کند چرا که گاهی مواقع خلاف عقل به نظر میرسد اما این دستور قلب است که باید اجرا شود البته نکته بسیار مهمی را متذکر شوم که منظور از قلب و عشق ، هوا و هوس نیست .بلکه نشانه هایی است که مجذوب سالک میتواند آنها را درک کند نه افراد عادی. علی ایحال در اینجاست که جنگ بین قلب و عقل شکل میگیرد و امتحانات خدا یکی پس از دیگری آغاز میشود. که تا نقطه نا امیدی انسان را فرو میبرد و در این حین میگوید خداااااا من هر آنچه که تو گفتی گوش کردم پس چرا اینطور شد !!؟؟(مجذوب در حالتی قرار میگرد که هیچ راهی برای خود نمیبیند یعنی در آن لحظه هیچ فرمانی از قلب یا ششها یا گلو دریافت نمیکند)این لحظه بدترین حالت برای مجذوب است که خود را بدون هیچ پشتوانه ای خس میکند. بعد از اینکه مشکل حل میشود پی به حکمت حق تعالی میبرد و جز شرمندگی چیزی برای مجذوب سالک باقی نمیماند . آنقدر این امتحانات سخت تر و سخت تر میشود تا .... همه این نکات مقدمه بود تا شما رو آشنا کنم به اینکه هدف از خلقت نمیتواند علم حصولی و عقل باشد و عقل آنچنان بهایی که دینانی میگویند ندارد. حافظ میگوید عاقلان نقطه پرگار وجودند ((عشق«داند»)) که در آن دایره سرگردانند. یعنی اگر کل علم حصولی را دایره فرض کنیم در اینجا عقل نقطه پرگار است . اما در دایره سرگردانند چرا که علمِ بیرون از دایره که بینهایت است تحت کنترل حق تعالی و قلب و عشق و ذات احدیت است تا اینجا این نکات را در ذهن ذخیره کنید تا با یک جمله از رسول الله که فرمودند شباهت این دنیا با جهان آخرت همانند فرزند در رحم مادر با این دنیاست میتوان نتیجه گرفت که این دنیا دترمینیزم محض میباشد و اختیار که برخی از فلاسفه آن را حق انسان میدانند چیزی شبیه داستان کودکانه نمیباشد.و آیه ای که میفرماید: و ما تسقط من ورقه الا یعلمها یک برگ بی اذن خدا به زمین نمی افتد چطور میتوان هر کس اختیار فعل خودش را داشته باشد. پس در اینجا کسانی که دم از عقل میزنند حتی خود آنها نمیدانند که از طریق قلب هدایت میشوند نه عقل .اما در برخی این شدتِ هدایت مخفی است و در مجذوب سالک قوی میباشد .
سپاس،از نوشته های اموزنده تان،ولی اینجا این نکته امتحان الهی برای چیست و خالق مطلق و ابدی از این امتحان بنده هایش چه میخواهد ،و آیا این نوعی وقت گزرانی و به قول انسان سرگرمی برای خداست ؟؟؟ جواب تنها نه میتواند باشد ،چون خدا بی نیاز مطلق است و احتیاجی به چیزی خارج از وجود بینهایتش نمی طلبد ،و احتیاجی نیست !پس این امتحان بندهگانش ،از چیست،؟؟من جوابی یافتم و ،اگر وقت داشتید و لطف فرمودید ،جواب ،من حقیر را بدهیدو بعد جواب من را هم خواهید خواند ،سپاس!
واژه حکمت یا به عبارتی عقل، از زمان پیدایش تا به کنون که برگرفته از مفهوم یک معنایی است، برای بکارگیری انسان از عقل در جهت دادن هوشمندانه به جنبش فیزیکی جسمی که اختیار جنبش سلول های جسم در اختیار خود جسم نیست را از منبعی که انسانها با دم و بازدم خود در آن غوطهور هستند، در قالب جبر و اختیار به انسانها داده شده است. و این موضوع مختص دین خاص و در یک زمان معینی شامل و محدود نمیشود, بلکه به اقتضای نحوه قرارگیری شکل جهت زیستن انسان به سمت پایدار زیستی بدون خشنونت و دور کردن انسان از خرافه ورزی برای همیشه تا ابد قابل تکرار خواهد بود.