گر چه محرومم من مهجور از فیض حضور لیک از دوران نزدیکم نه نزدیکان دور ❤ خدا همه جا هست و آسمان همه جا همین رنگ هست و نوع نگاه ما به زندگی رنگها را تغییر میدهد، انشاله که غم غربت مانع قربت شما نگردد ❤
من به استاد دینانی بسیار احترام دارم واقعا یک انسان دانا و حکیم است اما بعضی اوقات مذهبی میشوند و بزرگی خود و بزرگی صبت های خود را محدود میسازد. به هرحال مجبورم همینطور قبولش کنم، چون دیگری را هنوز نمیشناسم که مانند ایشا چنان لطیف و زیبا موضوعات پیچیده و سخت را تشریح کند
اگرمنظورت جناب عبدالکریم سروش است، بلی ایشان یکی از بهترین ها هستند هیچ گاه خود را با دین و مذهب محدود نمیکنند و همیشه و صادقانه حقیقت را میگویند و من به ایشان احترام خا ص دارم ایشان مرید مولانا هستند وهمچنان مولانا صفت با حرف های بدون جانب داری ازکدام دین و یا مذهبببببب... اما باید گفت که استاد دینانی هم با وجود محدودیتها جایگاه خود را دارد .احترام به هردوی این بزرگوارها
Seyyed Hekmatollah Sadat موفق باشید در میان پرده خون عشق را گلزارها عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد عشق دیده زان سوی بازار او بازارها ای بسا منصور پنهان ز اعتماد جان عشق ترک منبرها بگفته برشده بر دارها عاشقان دردکش را در درونه ذوقها عاقلان تیره دل را در درون انکارها عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست عشق گوید عقل را کاندر توست آن خارها هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن تا ببینی در درون خویشتن گلزارها شمس تبریزی تویی خورشید اندر ابر حرف چون برآمد آفتابت محو شد گفتارها
چرا هر چیزی حتی دروغ به اسم غرب میدن میپذیرید ولی یک حقیقت اگه اسم دین بیاد همتون نفی میکنید مولانا عارف مسلمان بودن آثارش هم یا اخلاق اسلامی یا عرفان اسلامی
بسم الله ...ای طوفان عشق زیرورو کن دل و جانم را ای بیخودی شگفت اور در هم بریز کفر و ایمانم را ای مستی ناب اتش بزن بیکران عالم را ای عشق از فردوس برین بیرون کن حوا و ادم را اتش ظلم نمرود گسترده بر خلیل از کران تا بیکران و خطاب حق به عشق بان پیوسته بردا و سلاما را .....فاطمه فیروزکوهی
استاد ارجمند شما فنون فن هر سخن آگاهی سلامتی را بیانداختی دانایی را بلند کردید بدون دانایی نمیتوانید زندگی کنید بدون سلامتی میتواند شما باید دانش نمیرایی را برای ما شرح دهید که چهره خسروانی بخود بگیرید صحبتهای گرانقدر شما نهایت استفاده را بردیم گل ها همه در وصف گلند آدم همه همدوش و از دانش شما بهره مند شود
اینکه مصراع دوم از بیت دوم را اغلب ــ و ایضاً در این برنامه نیز استاد عزیز، دینانی ــ «از نفیرم مرد و زن نالیدهاند» میخوانند، درست نیست. چرا؟ برای اینکه معنی این خوانش این میشود که: از نفیرِ من (یعنی نی) مرد و زن (مردم) شکایت کردهاند (یا شکایت میکنند). نالیدهاند یعنی شاکی هستند. قرائت درستش این است که: «در» نفیرم مرد و زن نالیدهاند. در اینجا «در» معنی درون میدهد؛ یعنی درون نالهی نی. یعنی از طریق من.
با درود و سپاس! البته که در زبانهای دیگر بویژه انگلیسی همتاها و معادلهای واژه های عرفانی و فلسفی است. ولی این حس برتر بینی ایرانی بر دیگران مانع دانستن آنهاست. غربیها هرگاه پیرامون فلسفه و عرفان آسیا و خاور میانه بحث کنند با منطق و بی داوری بحث می کنند که بر مبنای پژوهش است. در بحث فلسفی باید از تاختن های بی اساس دوری کرد.
سلام دوست عزیز، من با شما موافقم که خیلی از ایرانی ها رفتارهای نژادپرستانه دارند، اما اینجا درمورد استاد دینانی، ایشان با دلیل صحبت میکنند، وبخی الفاظی در زبان پارسی، معادل لاتین ندارد. برعکس این هم هست و هیچ اشکالی ندارد. ولی اینجا استاد دینانی با غرور و نژادپرستی صحبت نمیکنن، وفقط یک واقعیت رو بیان کردند
@@farangisehsani592 جانم جهانی سپاس. آری چنین است. من هم منظورم این بود که در زبانهای دیگر واژه همتاها ی پارسی استند. نمونه: واژه عرفان بیشتر از پنج برابر واژه در زبان انگلیسی دارد و....مهر!
درود. قبل از تمام اینها باید بدانیم که مولوی نه علی پرست هست نه دیندار و نه بی دین, مقوله مهمی وجود داره بنام انسان کامل و مولوی به انسان کامل دوران خود یعنی شمس رسیده و علی انسان کامل دوران خود بوده و در میان انسان های کامل علی عجیب ترین است و روح انسان کامل از ازل تا ابد یکیست و واحد است و در تن های مختلف در هر دوران حلول میکند و شعری که در وصف علی میگوید اشاره دارد که علی همان عیسی و موسی و ابراهیم و... است یعنی یک روح, به قول عزیزالدین نسفی که تمام مسایل عرفانی و فلسفی درسرار عالم را در دو کتاب انسان کامل و کشف حقایق در هفتصد سال پیش بیان کرده است ,انسان کامل را قلب عوالم میداند که در ازل و ابد وجود دارد. توصیه میکنم دوستان کتاب انسان کامل عزیزالدین نسفی را نه یکبار هزار بار بخوانید که تمام حقایق عرفان و فلسفه بدون شک در آن هست.
با سلام حضرت مولانا خود را چون نی فرض کرده که میفرماید بهوش باشید که این نی چه مینالد که از اصل خویش باز ماند و چه میگوید از جدایی های انسان و بقیه قضایا
به این آدم می گویند خیالاتی. نی را تبدیل به مولانا کرد. این خیالپردازان اند که راه ورود به علم را می بندند. تا زمانیکه چنین آدمهائی گوش شنوا دارند، باید گفت راه علم بسته است.
سلام . نگاه انسانها چرا متفاوت است وچرا دی آن ای و اثر انگشت هیچ کس شبیهه بهم نیست این یک معجزه الهی است که استادی با این نگاه عاشقانه وانسانی به دین و قوانین الهی می نگرد و هر کس جوری دنیا پیرامون آن و قوانین را برای خود ترجمه می کنند و شبکه هایی تشکیل شده توسط ورشکستگان قانون گذاری دین ستیزی حال هر دینی وبا هجمه شدید خود دنیا را به امر به اطاعت از آنها فراموش کردن هرچه خوبی و خدا وادیان و نتیجه تشکیل این شبکه های شیطانی پادشاهی اوبر انسان اشرف مخلوقات .ولی دنیا بی معنویات و صفات الهی بسوی مرگ ره می سپارد و غرش و جوشش در جهان فریادی بلند بر سر زور گویان وستم پیشگان است که از صفات پلید جهل ولشکر شیطان بسوی نور و روشنایی وبرپایی حقایق حکومت الهی میروند تا در تاریکی هم خود هم مردم جهان وخدا و قوانین نجات از ظالمان را در زمین جاری کنند . خدایا به ما توان و آگاهی ده و یاریمان کن چون زنجیری یا ریسمان محکم الهی در جهان وصل باشیم تا روزی که حلقه های عشق در زندگی و حکومتها یمان پرتو افکند . از خود و از بینش و از نزدیکی به آن شیطان قسم خورده ولشکرش از خود وصفات والا و زیبای خود دفاع کنید . موفق باشید استادان ره عشق یا مولایی یا حسین جان ادرکنی
باسلام ودرود یک شب آتش درنیستانی فتاد سوخت چون عشقی که درجانی فتاد شعله تا سرگرم کار خویش شد هر نی ای شمع مزار خویش شد نی به آتش گفت این آشوب چیست مر تورازین سوختن مطلوب چیست گفت آتش بی سبب نفروختم دعوی بی معنی ات راسوختم چون بند بند وجودت تهی از معنی و آه وناله سوخته دلان را بحساب خود میگذاری،حال که آتش بجانت افتاده تازه شکوه میکنی، درد بی دردی علاجش آتش است،حالا وارد عالم معنی شده ای ...باستانی