Тёмный

مقدمات ارتباط با غیب و اقتدار معنوی - آیت الله محمدرضا نکونام 

حضرت آیت الله محمدرضا نکونام
Просмотров 10 тыс.
50% 1

سالک با نفس خود هم‌چون زخمی که روی آن را چرک و خاک گرفته است برخورد می‌کند که برای بهبود، نخست آن را گندزدایی می‌کند تا زخم خود را به‌خوبی نمایان سازد و گوشت آن پیدا شود و آن‌گاه روی آن مرهم می‌گذارد تا زخم سلامت خود را بازیابد وگرنه با وجود این همه آلودگی، نه‌تنها زخم بهبود نمی‌یابد، بلکه عفونت می‌کند. سالک باید آلودگی‌هایی مانند خودخواهی، خودبینی، ریا و تکبر را که حکم زخم دارد از نفس خود پاک نماید تا نفس او صفای خود را بازیابد و قدرت تسلیم خود و ارادهٔ خویش به حق تعالی را بیابد. توان سالکان در این رابطه متفاوت است و ممکن است یکی بر اثر پیشامد شرایطی خاص به لحظه‌ای بتواند این کار را انجام دهد و یکی نیز ممکن است ده‌ها سال با آن درگیر باشد و چه بسا که باز از عهدهٔ آن بر نیاید و متوقف بماند. چه بسا افرادی که چون درِ دل آنان باز شود می‌بینند هرچه تاکنون خواسته‌اند حتی در امور معنوی جز خودخواهی نبوده است.
سالک باید در مرتبهٔ میانی به تفکر، خلوت، تنهایی، دقت و تحصیل علم و خرد رو آورد و اعتقادات و باورهای خود را سالم، صحیح و بی‌پیرایه نماید و سالم‌سازی اندیشه و رفتار داشته باشد. در این مرحله، خواب‌های خوش و رؤیاهایی که داشت و نیز مشاهدات از او برداشته می‌شود؛ چرا که وی رشد کرده است و ذهن او در ابتدا خالی بود و نفس خلوت داشت و چنین نفسی به صورت قهری مشاهداتی دارد اما در مرحلهٔ توسط که وی به فکر و دقت رو می‌آورد چون مرتبهٔ تحصیل است، ذهن وی سنگین می‌شود و نفس توان دیدن خواب‌های خوش را از دست می‌دهد و اندیشه‌ای که وی دارد به‌مراتب هزاران برابر از دیدن مشاهده‌ای بر ذهن وی فشار می‌آورد و آن را پر می‌کند و حالات خوش ابتدایی را از او می‌گیرد و نیز نفس چون قدرت دارد سرریز نمی‌کند و یافته‌های خود را حفظ می‌کند.
باطن اهل حقیقت از ادب عملی به دست نمی‌آید، بلکه آنان را باید از میزان اراده و ارادتی که دارند شناسایی نمود. اهل حقیقت به اندازه‌ای دارای باطن است که اراده دارد و می‌تواند نفس را رام خود سازد و آن را در اختیار بگیرد و نسبت به آن تمکین داشته باشد نه آن که نفس تعلل داشته و به قوه‌ای قهری برای راه‌اندازی آن نیاز باشد. اهل حقیقت با رشد و تعالی به جایی می‌رسند که با عشق حرکت می‌کنند و قوه‌ای قهری آنان را به حرکت و کوشش وا نمی‌دارد. آنان شاید سالی بگذرد و نفس آنان چموشی نکند. چنین سالکانی مصداق مردمان عصر ظهور می‌گردند که هر صفتِ وحوشی آنان اهل می‌گردد و گرگ و میش را با هم آب می‌دهند و نفسیت آن‌ها با حقیقتشان یکی می‌شود. دل ایشان ترش و شور و تلخ ندارد، بلکه تنها دلی شیرین دارند که شیرین هم حرکت می‌کند. نفس امارهٔ آنان امر کننده هست اما نه به بدی، بلکه به خوبی‌ها. حکایت نفس آنان همانند دزدی است که توبه نمود و نگهبان محله شد تا کسی دزدی نکند؛ چرا که خود با شگردهای دزدها بیش از هر کسی دیگر آشنا بود. او گرچه پیش از این دزد بود ولی اکنون حافظ مال دیگران گردیده است. نفس امارهٔ اهل دل این گونه می‌شود و به خیر امر می‌کند؛ همان‌طور که حضرت یوسف علیه‌السلام فرمود: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لاَءَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّی». نفس اگر زیر چتر رحمت رب واقع شود نفسی خیر می‌شود که جز به خوبی امر نمی‌نماید.
منبع: دانش سلوک معنوی
آیت الله محمدرضا نکونام

Опубликовано:

 

25 май 2022

Поделиться:

Ссылка:

Скачать:

Готовим ссылку...

Добавить в:

Мой плейлист
Посмотреть позже
Комментарии    
Далее