خداوند ج خدمات حقه اش را قبول کند، اما هزاران افسوس، آنچه الله ج توسط رسولش که در حجت الوداع اعلام و ابلاغ کرده بود درک نکرده و پیروی نکرده در عوض ساخته و بافته ی بنی سقیفه را پیروی کرده، که صحابه ها در اولین ساعات رحلت بجای آنکه ایفای احترام، وفاداری، عزاداری، دفن و کفن رسول الله ص را بجا بیاورند، علیه اعلام حجت الوداع در بنی سقیفه برای ابداع خلافت رفتند که هرگز امر و فرمان الله ج و رسولش را دربر ندارد، حتی اینکه آنها سواد قرآنی هم نداشتند،
من از همه خواهران و برادران اهل سنت خواهش دارم، و همچنین از روافض : آیا از این پنج مذهب کدام مذهب پیرو اعلام و اتمام حجت را که رسول الله ص ۷۰ روز پیش از رحلت خود در حجت الوداع کرده بود است،؟ و کدام مذاهب پیرو ابداعیه بنی سقیفه است، که این ابداعیه به ضد "حجت الوداع" صورت گرفت، صحابه های که در بنی سقیفه برای ابداع خلافت رفته بودند بدن مبارک آن حضرت ص را احترام عزاداری، وفاداری، دفن و کفن همه چیز را پشت پا زدند و در بنی سقیفه برای ابداع خلافت رفتند که هرگز امر و فرمان الله ج و رسولش را دربر ندارد، حتی اینکه آنها سواد قرآنی هم نداشتند، ولی در آنجا بناء اختلاف را نهادند و تعهد شان را که با رسول الله ص در جمعیت کثیری حجت الوداع کرده بودند برای ابد شکستند. مطالعه و تحقیق کنید!!! این حقایق را اگر درک کنید، میدانید که کی پیرو و وفادار به اصل اسلام که ۷۰ روز پیش از رحلت از جانب الله و رسول بود است،؟ و کی پیرو خود ساخته ی بنی سقیفه که هیج ادای احترام و سهمی در دفن و کفن رسول الله ص از خود نشان ندادند است؟؟
ابن حجر عسقلانی می نویسد: يا عبد الله بن عمر ، انظر ماذا علي من الدين فحسبوه فوجدوه ستة وثمانين ألفا أو نحوه... عمر گفت اي عبد الله بن عمر بدهي كه بر گردن من است حساب كردند هشتاد و شش هزار سكه است... وقد أنكر نافع مولى ابن عمر أن يكون على عمر دين ، فروى عمر بن شبة في " كتاب المدينة " بإسناد صحيح أن نافعا قال : من أين يكون على عمر دين وقد باع رجل من ورثته ميراثه بمائة ألف ؟ انتهى . وهذا لا ينفي أن يكون عند موته عليه دين . فقد يكون الشخص كثير المال ولا يستلزم نفي الدين عنه ، فلعل نافعا أنكر أن يكون دينه لم يقض. نافع غلام ابن عمر (از رجال صحیح بخاری) اصلا باورش نمی شد که عمر بن خطاب بدهی داشته باشد ، پس عمر بن شبه نمیری در کتابش تاریخ میدنه ی منوره با اسناد صحیح روایت کرده است که نافع گفت: مگر می شود عمر بدهی داشته باشد در حالیکه یک مرد از ورثه ی او میراثش را به 100 هزار سکه فروخت؟؟!!! . و این این منافات ندارد با اینکه عمر در هنگام مرگش بدهی داشته باشد . چه بسا شخصی خیلی مال و ثروت داشته باشد ولی بدهی هم داشته باشد ، پس احتمالا نافع از این تعجب کرده است که چطور عمری که اینقدر ثروت دارد بدهی اش را نپرداخته است! فتح الباری شرح صحیح البخاری لابن حجر عسقلانی - ج 7 ص 82
