مژگان یک گوهر ارزنده برای همه پارسی زبانان است. هم هنرش و هم شخصیتش. به عنوان ایرانی باید بگم اشعار مولوی با گویش افغانی و تاجیکی یک حال و هوای دیگه ای داره و برای من خیلی بیشتر لذت بخشه
هیچ زبان، گویش، و یا لهجه ای در هیچ کجای این جهان عجیب نیست. این نگاه انسانهاست که آیا از روی تعصب و خشم است، یا احترام و مهربانی. ما در ایران ده ها زبان و گویش و لهجه گوناگون داریم. به گوش من همشان دلنشین و نشاط آور هستند و سد البته، هیچکدام از دیگری سر نیست. شاد و تندرست باشید@@mahyarnasher
شاه دخت هراتی ، چون زن است با شعور سیاسی ، و افکار کمک به انسان و فعال جامعه مدنی ، پشتی بان حقوق زنان ، در عین حال می تانه آهنگ های عاشقانه بخوانه با این کیفیت عالی ، آخر شاه دخت پارسی از دیار محجوبه هروی ، گوهر شاد بیگم نادیا انجمن ………… است باید اینقدر اعلی باشه صورت زیبا و سیرت زیبا ، شهبانوی به تمام معنی ♥️♥️♥️🇦🇫🇮🇷 الگوی هر زن پارسی
نام خدا بسیار زیبا و پر محتوا امید وارم همیشه سبز فردای بهتر داشته باشید بانو مژگان عظیمی هنرمند افغانستان که در عرصه ی زندگی موفق باشید تشکر از تلویزیون شما بدرود ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام بر مژگان عزیز من به عنوان یک ایرانی و خراسانی به وجودتو افتخار میکنم بخصوص با اهنگهای که از اشعار مولانا استفاده کرده ایی کاش میتونستم یک فلش کامل از اهنگات داشته باشم
بسیار زیباتر و دلنشین تر چاووشی اجرا کرد چاووشی کل صدایشه در دستگاه میمانه اما این صدای زنانه و بسیار قدرتمند بود همه لذت بردیم شما تعصب بیجا و حسادت دارد نابودت میکند
این آهنگ را محسن چاووشی با صدای محشر آفرین سروده : ارزشش را دارد یکبار مراجعه کنیدو بشنوید آهنگ شعر بلند و ژرف دارد در ضمن چاووشی به اندازی که میخواند متفاوت است رنگ و سبک آوازش ،یکی از آهنگ ها تاپ ده وی است این آهنگ متصل . مژگان همان سبک ی قدیمی اش آهنگ های تابوشکن خودش را بخواند بهتر است چون به آوازش میچسپد.
*اصل این شعر از حضرت مولانـــا بلخی است که هموطن خانم عظیمی بودند و هستند.* *آیا این اقای محسنی فلانی از ما اجازه گرفتند که اشعار شعرای مارا دزدیدند؟؟*
@@baharafghanzad_0093. آقای بهار افغان آن زمان فقط ایران بود و افغانستانی نبود که از شما اجازه بگیره !! بعدشم به اعتراف خود مولانا و مولانا شناسان زمانی که با شمس تبریزی آشنا شد عاشق شمس تبریزی شد از نوع شاعرانه نه بیشتر و همین عشق باعث خلق آثار بزرگ و عاشقانه شد !! در آخر د زد آنهایی هستند که به خانه ها میرن صاحبخانه را می ک. شن و د. زدی میکنن
بیشتر از نا آگاهی است،ویک بخشی هم عادت های ناپسند است.مثلا شهری به دهاتی به نگاه تحقیر می بیند،پولدار به فقیر نگاه نابرابر دارد،وعده هم بهلحاظ قومیت خودرا بر دیگران برتر می بیند.از نگاه روان شناسی کسانیکه خود احساس حقارت دارند به هردلیلی ،تمایل دارند دیگری را در تلافی تحقیر کنند. بیست وچند سال پیش که هنوز انترنت وفضای مجازی به شکل امروزی رواج نداشت.ومنبع اطلاعات فقط کتاب بود، وکتاب خوان هم متاسفانه خیلی اندک.بسیاری ها فقط شنیده هایی داشتند وچیز هایی در مدرسه خوانده بودند وهمین. من از همان روز اولی که اروپا آمدم در مراحل پناهندگی با ایرانی ها درتماس بودم . با یک تعداد دوست واشنا شدیم ورفت وامد داشتیم با عده ای در سلام وعلیک ،گاهی با سوالاتی برمیخوردم که مایه تعجب بود مثلا شما هم شاهنامه را می شناسید ؟وقتی کمی صحبت میکردیم معلوم می شد که خودش عمرا شاهنامه را نخوانده فقط در باره معلومات اندک دارد.من به شوخی میگفتم اگر جایی در شاهنامه را متوجه نشدی ،من در خدمت ام.!!! یا مثلا چرا نام هاي شما ایرانی است ،در ایران افغانی ها فقط عبدالکریم وعبدالحمید و ...ازین نام ها دارند؟ (چون چند تااز بچه ها نام بیژن وفریدون وتهمینه داشتند، در اقامتگاه پناهنده ها)یا مثلا شماهم مولانا دارید؟ میگفتم بله مولانا ی مورد نظر شما همشهری ماست،من بلخی هستم وخانه ما با خانقاه بهاءالدین ولد پدر مولانا ده کیلومتر فاصله دارد. می گفتند عجب بلخ یکی از شهر های قدیم ایران مگر نبود؟ میگفتم چرا بود وحالا هم هست منتها فعلا در قلمرو افغانستان قرار دارد. خلاصه باید توضیح میدادی که این دو روایت هیچ تناقضی ندارند ،بلخ یکی از شهر های ایرانشهر وبعدا هم شهر مهمی در خراسان بزرگ بود وفعلا در شمال افغانستان موقعیت دارد. البته در بین افغانستانی ها هم دونگاه وجود دارد یکی علاقه وصمیمت با ایران بخاطر تاریخ وزبان وفرهنگ وسرنوشت مشترک در طول سده ها(بیشتر دربین تاجیک ها ) ودومی کسانی که بخاطر تجربه های منفی هنگام مهاجرت در ایران(بیشتر در میان هزارها ) ویا به دلایل سیاسی(بیشتر دربین پشتون ها ) نظر منفی دارند وگاهی هم ناسزاگویی می کنند. بادرود
جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش هر که ز غوغا وز سر سودا سر کشد این جا سر ببریدش عام بیاید خاص کنیدش خام بیاید هم بپزیدش باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش