در این اپیزود به داستان زندگی #نیما_یوشیج میپردازیم؛ کسی که در ابتدای قرن چهاردهم خورشیدی، سنت هزار ساله شعر فارسی را متحول کرد و زبان جدیدی برای بیان تجارب زندگی روزمره فراهم آورد. #ایران۱۴۰۰ #Iran1400
سال هفتاد و سه(یا چهار؟) در مراسم بزرگداشت نیما و انتقالش به یوش ،استخوانهای شاعر ما در تابوت،روی سن تالار وحدت،دعوای حیدری-نعمتی میان کهنه سرایان و نو پردازان را،هرگز فراموش نمی کنم
ای کاش مرزی نبود و ای کاش همه ی دنیا وطن ما بود. ای کاش ما اهل کره زمین بودیم ای کاش مرزها و حکومت ها نبودند و هر کس آزاد بود هر جای دنیا برود و همه جا وطنش باشد..... چرا ما انسانها زندانهایی به نام مرز، کشور، وطن ، دین ، مذهب ، نژاد و رنگ برای خود ساخته ایم؟
میدونین این شعر از کیه هرکی میدونه تورو خدا بگه یا بگه از کجا بفهمم صدایی ساکتم.شعری بی کششم.شوری سرخورده ام.من به روزگار نگاه میکنم . من چه کنم؟ احساس بیقراری دارم. من شوک و فاجعه ام .غریبی یک حادثه ام.مغزی پراکنده هستم . از جنون آکنده هستم . دیگر پرنده نیستم . قاصدکی تنهایم.بی خاطره ام.زنده شوم به عشق عاشق شوم به صدق . چون نزار قبانی شعر بخوانم در کوچه های دمشق. من خوش وقتم به احساس . خوش رسم هستم به دل سپردگی . میخواهم همین جا توقف کنم خاطراتم را ببوسم
من و بسیار ی از دوستانم از شعر های نو چیزی نفهمیدیم،آیا ناتوانی ماست ؟ یا عیب از شاملو و...دیگران است؟ من دنیا بزرگی از انسان شناسی و روانشناسی و..در سرود های فردوس و حافظ و سعدی و نظامی میبینم، که در دانشکده های پزشکی کانادا یاد نگرفتم.
@@johnmoini3070 ساخت ویدیو از توانایی من خارج هست اگر واقعا علاقه دارید ببسیار کتاب و مستند راجع به شعر نو هست حتی با خوندن شعرهای اخوان و نیما و ... هم میتونین این زیبایی رو حس کنین