خیلی جالب بود، از این سری ولاگ های خلاصه کتاب بیشتر بزارین، من کلا خلاصه کتاب دوست دارم، معمولا چون وقت ندارم کتاب رو بخونم خلاصه کتاب گوش می دهم، حالا هر کس هم که دوست داشت می تونه بره کتاب رِ بخره بخونه، خلاصه که مرسی بابت این قسمت و بقول معروف این قسمتشو بیشتر کنین. 😅
حالا اولش گفتی نرید رو اطرافیانتون برچسب بزنید ولی نمیشه اینو نگم. یه روزایی حدود ۵، ۶ سال پیش، آدمی با این ویژگیا اومد تو زندگیم. ۳ ماه بعد نبود ولی هنوزم که هنوزه یه سری رفتاراش برام سوال برانگیزه. به همین شکل کل این مدت رو دروغ سوار بود و سوال بود برام که فکر نمیکرد یه روز این دروغا آشکار بشن؟ چیزایی که خیلی واضح بود، از اسم و محل زندگی خواهرش تا شغل خودش. دقیقا به همین شکل وسط چت کردن میگفت مشتری اومد و میرفت در صورتی که اصلا سرکار نمیرفت. همکار خیالی، داستانای هر روز سر کار، روابطش با پدرش، اتفاقات با خانواده و همه و همه. همیشه میگفتم کسی که میتونه چیزی که وجود نداره رو اینقدر قشنگ واضح بگه و تصویر کنه، میتونست چه نویسندهی قابلی بشه. الان میتونم دلیل خیلی از اون رفتارارو متوجه بشم با این ولاگ و یه نمه هنگ کردم.
منم با یه آدمی تو رابطه بودم که خیلس از این ویژگی هارو داشت از اولش درمورد اسم ومحل زندگی وشغل پدرش و همه دروغگفت و همینجوری سالها ادامه داد و یجوری با جزییات دروغ میگفت برگ به شاخه آدم نمیموند 😂 خیلس سلطه گر و بی مسئولیت بود و خیلی چیزای دیگه ولی در نهایت به زور تست داد دکتر گفت شخصیت مرزی و خودشیفتگی زیاد داره خیلی از اختلال ها ویژگی های مشترک دارن و همپوشانی دارن حالا شایدم سایکو پث بوده به من نگفتن و هنوزم بعد هشت سال تموم شدن رابطه یه جاهایی متوجه میشم داره منو استاک میکنه از راه دور😐
فوق العاده بود واقعا؛ منو ببخش به خاطر اون شمع پشت سرت کلی خندیدم وسط ولاگ و مجبور شدم بزنم عقب یه قسمتیش رو دوباره ببینم چون پشت صحنه ش رو دیده بودم😂😂😂😂😂
یلدا جان من دوماه پیش با یه آقایی تصادف کردم و دقیقا حتی چهره اش شبیه شخصیت داستانه. از لحظه ای که از ماشین پیاده شد دروغ گفت تا دوماه بعد که به سختی خسارت ما را داد.با اینکه ماشینش سر خورد تو سربالایی زد به من از لحظه اول گفت تو به من زدی و فقط دروغ میگفت تا مردم اومدن و گفتن ایا شما به این خانم زدید و تازه قبول کرد که حتما حواسم نبوده و تازه گردن گرفت. خدا رو شکر از دستش راحت شدم . تو عمرم اینهمه دروغ نشنیده بودم تونمام مکالمات تلفنی دروغ میگفت
من درمورد این پرونده شنیده و خلاصه ای ازش رو خیلی وقت پیش خونده بودم ولی نمیدونستم کتابی هم در موردش هست و حتما میرم سراغش. این اختلال هم ممکنه ژنتیکی باشه هم محیطی و در موارد ی هردو. یعنی گاهی ژن هایی هست اما محیط اون هارو نهفته نگه میداره و برعکس محیط ممکنه برانگیختشون کنه… و جالبه که اسکن های مغزی اکثر این افراد نشون داده که امیگدالشون از فرد عادی کوچیک تر هستش( آمیگدال کنترل احساس ترس رو برعهده داره)… واسه همینه از عاقبت کارهاشون و حین انجامشون ترس ندارن
در تمام طول ویدیو داشتم به سریال You فکر میکردم.دقیقا تمام خصوصیاتی که گفته شد رو شخصیت اصلی فیلم که قاتل سریالی بود داشت.سریال جذابیه پیشنهاد میکنم. سریالش هم واقعا مخوفه در کنار جذابیت،یه سری جاهاش عین همین داستانِ.
یلدا جون شدیدا خوندن راجع به دو نفر رو پیشنهاد میکنم: 1.Ted Bundy 2 . Ted Kaczynski در مورد ۱تو نتفلیکس هست: conversation with Killer:Ted Bundy. فوق العادست دومی تو یوتیوب زیاد هست ازش، نابغه ریاضی
این بحث سایکوپثی که توی ژن هست یا به خاطر نحوه بزرگ شدنشون هست منم سوال هست برام. به نظرم هر دوش باشه. یعنی برخی ژن های ما هست که تحت تاثیر محیط فعال میشه.
چقدر خفن بود دختر چقدر داستانش جالب بود برگام ریخت دمت گرم برای این ولاگ. منم حس خاصی از عکساش نگرفتم خیلی عادی به نظر میرسید. چقدر عجیب بود این داستان. من خیلی دلم میخواد یکی مینشست داستان بابک خرمدین و پدر بیشرفشم مینوشت اونم باید جالب باشه یک پدرمادر سایکوپت که دوتا بچه و دادمادشونو کشتن و تیکه تیکه کردن توی پلاستیک بردن بیرون واقعا خیلی باید عجیب باشه
چهره اش منو یاد آیشمن میندازه.... یا کتاب آدمهای معمولی..... آیشمن در اورشليم، خلاف این آدم زیادی انسان تابع و مطیعی بود و وظيفه شو انجام میداد بدون اینکه تفکر کنه داره چکار میکنه و حالت چهره هاشون خیلی عین همه..... این نشون میده در لفافه مودب بودن، مطیع و خوب بودن خانواده دوست بودن خواسته هایی که درست پاسخ داده نشده یا تو از زیر بارش و فشارش در رفتی باعث شده کار به اینجا بکشه....
در زمینه احترام به آتاتورک هم خیلی صحبت ها میشه کرد و خیلی دوست داشتم در این زمینه میتونستم با شما صحبت کنم البته از جهت تاریخی، ولی خب در این فرصت نمیگنجه
من تجربه بهم نشون داده انسان هایی که زیادی ساکت ، درون گرا و معمولی بنظر میرسن خیلی هر کاری ازشون برمیاد ، چون سرفرصت و در سکوت با خودشون بارها یک فکر روتکرار میکنن ، بسط و گسترشش میدن و در لحظه ی بزنگا یک عکس العمل عجیب نشون میدن و بعضا پر خشونت . بخشی از این خشونت از سرکوب های طولانیِ احساسات و ندیده کرفته شدن های زیاد میاد
کاش ماجرایش را تعریف نمی کردید.درستن که با یک سرچ به گفته خودتون میشد سر دربیاریم، اما اگر فقط نشانه ها را می گفتید خیلی ها مشتاق تر بودند که برن سراغ کتاب.
@@zahrahashemi-k7n عزیزم اون دست خودته تا کجای ویدیو همراه باشی 😁 می تونی وسطش دیگه نبینی. اهمیت این کتاب تحلیلشه اول از همه. فکر کردن به بعدهای اجتماعیشه😍
خیلی خوب و جالب بود.اما خب علم روانکاوی و روانشناسی خیلی پیچیده است من به این نتیجه رسیدم اگه ما آدم ها به خصوصیات و رفتارها و گره ها و افکار و گذشته و......اهمیت بدیم به تراپیست مراجعه کنیم خیلی بهتر باطن خودمون رو میشناسیم و می تونیم خودمون و عزیزان مون رو از این جور گره ها و ناهنجاری ها و آسیب ها نجات بدیم.ظاهر آدم ها ممکنه ماسک باشه.هیچ وقت نمیشه همه چیز رو در مورد آدم ها از روی ظاهر و گذشته و سابقه خانوادگی قضاوت کرد.مثلا ممکنه ی آدم خیلی سست و بی اراده باشه که ی اتفاق کوچیک و ناچیز عمیقا"تحت تاثیر قرارش بده. به نظرم ما هر کدوم یک مجموعه کامل از مجهولات و نگفته ها هستیم. این حس من بود.😊
من حس میکنم که دادگاه مسول بوده قتلش رو اثبات کنه و چون نتونستن دلیل بر ردش نیست ولی خوب دال بر قبولشم نیست ولی احساسم میگه کار خودش بوده پدر زن رو هم این کشته......
یلدا جان مرسی از این که این کتاب رو کاور کردی من این رو تو سفر قبلیم خریده بودم نخونده بودم شما که کاور کردی یادم اومد دارمش احساس جالبی بود خواندنش برام اولش خوشم نیومد بعد یک جورایی معتاد شدم بهش کتاب جالبی بود زندگی واقعی و نویسندهای بسیار خوب این اولین کتاب بود من از این نویسنده خواندم و خیلی جالب بود 😊
من اینو ترجمه ی دیگه اشو با عنوان ابلیس درون خوندم و واقعا خیلی یه جاهاییش دیستربینگ بود و فقط چون تکلیف یکی از کلاس های دانشگاه بود تمومش کردم ولی واقعا قبل خوندنش به نظرم آدم باید آمادگی روانیشو داشته باشه.
و مهم تر اینکه نویسنده باید بیشتر در مورد اون روز که خانواده و پدر و مادرش رو میکشه صحبت کنه اینکه چه حسی داشته موقع انجام دادن اون قتل ها ... خودش نسبت به خودش در طول زندگی چه حسی داشته؟ آیا رابطه ی خوبی با همسرش داشته ؟ توی مدرسه چه جور آدمی بوده؟ دوستاش از ابتدایی تا دبیرستان چی در موردش فکر میکردن؟ به نظرم کتاب کوتاهی هست باید از خیلی جنبه های دیگه بررسی میشد
حس خاصی از دیدن چهره اش ندارم ولی همونطور که خودش گفته بود و توی کتاب هم اومده بود واقعا کنار زن و بچه اش انگار خوشحال بوده گرچه با دروغ اون زندگی رو ساخته بوده و برای اینکه این تصویر ساختگی رو حفظ کنه به اونجا رسیده. یعنی حفظ اون ظاهر براش از جون بچه هاش مهمتر بوده
مساله ی بعدی هم در مورد نویسنده امانوئل کارر هست که مسئولیت و رسالت این نویسنده چیه و چقدر باید پایبند باشه به گفته های کسی که داره از جانبش مینویسه و چقدر میتونه نظر خودشو بگه که آخر داستان هم نمیتونه بی طرف بمونه و نظر خودشو اعلام میکنه. این یه کشمکشی بود که کل طول کتاب داشت. واقعا سخته بی طرفیشو نویسنده حفظ کنه ولی از طرفی داستانی که بر اساس واقعیت هست اگر دستکاری صورت بگیره هم از اعتبارش کم میشه و این کشمکش بزرگی باید براش میبوده.
من یاد سریال Mouse افتادم. اگه به این موضوع علاقه دارید و دوست دارید در قالب فیلم هم ببینیدش پیشنهاد میکنم حتما این سریال رو ببینید. کره ایه و خیلی عالی ساخته شده! 🤌🎥
یلدای عزیز سلام با نگاه کردن به عکساش حس کردم تو جمع احتمالا آدم شنونده ای بود اما ای کاش بیشتر و بیشتر به کودکی این آقا پرداخته شده بود چون بخش خیلی مهمی هست
سلام یلدا جان، من با دیدن چهره این شخص اولین حسی که بهم دست میده اینه که این شخص منبع و پر از حرفهای نگفته و انباشته شده توی ذهن و فکر و قلبشه. حرفایی و حس هایی که درونش یک عمر مونده و بیرون نیومده، این حس من بود از دیدن چهرش🌺
بعد از کلی کار روزانه اومدم سراغ ولااااگ👌چه موضوع تلخ و جذابی🙈دوست دارم بخونم خیلی وقته این مدل کتابهارو نخوندم.در مورد حسم نسبت به عکسها،چهره معمولی و خنثی در عکسهای خانوادگی داشت و در عکس دادگاه پر از خشم و نفرت…
منم حسی از عکساش نگرفتم با اینکه میدونستم که چه جور آدمیه ... اونجا که گفتی موقع ای که میخواسته کسی که عاشقش شده رو هم بکشه چشاشو گرد کرده یاد افعی تهران افتادم ... وقتی تو جلسه اخر تراپیش افعی بودنشو یه آن نشون داد و چشماش تغییر کرد 🫣 خیلی ولاگ باحالی بود یلدا😅 اونجا که گقتی حالا به اطرافیان برچسب نزنیم ، من الان به نظرم همه سایکوپس شدن🤣🤣🤣🤣🤣🤣