شب باشد و می باشد همای و مستان باشد و هم آرزوست درود بی کران بر تو ای بلبل بهشتی فقط بخوان جانمی 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💜💜💜💜💜💜💜♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️💚💚💚💚💚💚💚💛💛💛💛♥️♥️
چه روزها که با این تصنیفهای پر مفهوم و عمیق شبها رو به صبح رساندم....چه روزها و شبهایی که نامه نوشتم و گریستم.....آخر همه ی داستان عشق به مال دنیا ختم شد....دل عاشق هیچ خریداری نداشت.....باور دل عاشق خیلی مشکل بود.....خیلی سخت.....شکستم و افتادم.....باز بلند شدم و ادامه دادم....
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر ، نامه رسان من توست گوش کن با لب خاموش سخن میگویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مَرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمهٔ عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل هرکجا نامهی عشق است نشان من و توست (سایه) زآتشکدهی ماست فروغ مه و مهر وه ازین آتش روشن که به جان من و توست