نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشـم جهانی نگران من و توست
گـرچـه در خلـوت راز دل مـا، کـس نـرسیـد
همه جا زمزمهی عشق نهان من و توست
گـو بهار دل و جان بـاش و خـزان بـاش، ارنـه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همـه قصهی فـردوس و تمنـای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
14 окт 2013