درودی پر مهر بر پروفسور حسام نوذری خرد ورز وجناب مانی .سپاس بیکران از شما برای آموزش فرهنگ و علم از میلیونها سال پیش تا امروز وحیات ما اکنون که از هیچ آمده ایم وبه هیچ خواهیم رفت.پاینده باشید. جاویدایران.
با درود سپاس فراوان به آقایان مانی و نوذری از فرهیختگان ایران عزیز راستی جناب مانی لطفا بقیه زندگی نامه خودتان را ادامه بدید در صورت امکان باز سپاسگزارم
با دورود و سپاس فراوان بر پروفسور حسام نوذری و جناب مانی گرامی جهت روشنگری از جمله رفتگان این راه دراز باز آمدای کٌو که به گوئید راز هر کس سخنی از سر سودا گفته است ز آن رو که هست کس نمیداند باز « خیام »
روز و شب فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال تن خویشتنم ، از کجا آمده ام امدنم بهر چه بود ، به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم ، این دو بیت با معنی از مولانا نسخه تمامی اهداف ما انسانها را میپیچد ، بدین معنی که به سوالاتی که در این دو بیت شعر اگر بتوانید پاسخ مناسبی را تهیه نمایید ، به معنای واقعی زندگی خواهیم رسید
بخشی از درخت رو به آسمان رشد مینماید ، و بخش اعظم آن در داخل زمین فرو میروند ، بخشی که در داخل زمین فرو می‌رود ، بمنزله ذهن و مغز درخت است ، که از نظر فیزیکی همانگونه عمل مینماید ، و باعث استحکام درخت بر روی زمین میگردد ، و از نظر ساختاری اگر خوب به آن بنگریم جذب مواد لازم برای درختان توسط ریشه ها انجام میپذیرد و آن مواد را به سایر اجزای آن درخت انتقال می‌دهند ، این نشانگر این پدیده است که درختان هم بمانند ما انسانها دارای زندگی هستند ، و تنها نوع زیست آنها کمی با ما تفاوت دارد و در جای خودشان ثابت هستند ولی توسط نیروی باد گرده افشانی میکنند و بدینوسیله تولید مثل مینمایند ،
درود و هزاران آفرین جناب نوذری واقع صحبتهای جنابعالی ی سطح سواد خیلی بالای میخواهد ک متاسفانه در ایران خرافی سخت میتوان در ذهنها جا انداخت اما سپاس فراوان دارم ک لااقل نمردم و این روشنگری هم در زندگیم شنیدم ، سپاس
توضیح «علمی» زندگی، و هدف آن (؟!) همانقدر قانع کننده است که توضیح علمی عشق یا زیبایی… مشکل ما ایرانیان در این به اصطلاح قرن بیست و یکم این است که هنوز خود را در این دوگانه؛ اسلام، یا بر علیه اسلام تعریف می کنیم. شور بختانه هیچکدام از این دو جوابی قانع کننده برای این سوالات پایه ای زندگی ندارند. باز هم یه قول خیام: «قومی متفکرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین می ترسم از آن که بانگ آید روزی کی بی خبران راه نه آن است و نه این» برای قوم اول شاید این امید باشد که اگر به تفکر خود ادامه دهند در نهایت روزی خواهند دانست که این راه به بی راهه ای می رسد. برای قوم دوم اما، حتی این امید نیست که بدانند که نمی دانند. که با «تفکر» نمی توان از این راز نهان در آشکار پرده برداشت. تفکر بر اساس زبان است. زبان از واژه ها شکل می گیرد، و واژه ها هر کدام مفهوم های کوچکی هستند که بر اساس تجربه انسانها و حواس پنج گانه شان در گذشته شکل گرفته اند.فکر هیچوقت نو نیست. تفکر مطالعه نقشه است که با سرزمین به اشتباه گرفته شده است. زندگی اما در زمان حال اتفاق می افتد. تفکر علمی یا غیر علمی ما را از این واقعیت فوری (این «لحظه اکنون» به قول سهراب سپهری ) دور می کند و رویا گونه از این داستان به آن داستان می گریزد. و این چیزیست که ما زندگی خود می دانیم. «از کجا آمده‌ام امدنم بهر چه بود….» واقعیتی ست اما، که هرگز از ما جدا نیست. آن آگاهیی ست که بدون آن نه فکر وجود دارد، نه تن (که در این برنامه با خویشتن خویش به اشتباه گرفته شده )، و نه دنیایی خارج از آن (که ما بدون هیچ مدرک خارج از ذهنمان برای وجودش) به آن ماده می گوییم. آن واقعیت چیست؟! آن هیچ «چیز » نیست. و بدون آن هیچ چیز نیست! آن همآن است که همه ما به آن «من » می گوییم! “این که «من هستم » بزرگ‌ترین حقیقت زندگی ست این که «من چیستم؟» بزرگ‌ترین پرسش زندگی!” نیسارگاداتا مهاراج- از کتاب I am That 🙏
جناب نوذری من لا اقل ده کشور جهت تحقیقات و پژوهش از جمله مصر باستان دانشگاه الازهر سنگ نوشته ها كتیبه ها آثار تاریخی باستانی گشتم مطالعه کردم نوشته ای مکتوبی پیدا نکردم از پیدایش نکردم از سه چهارهزار سال بیشتر شما به کدام مدرک استناد میکنید که خلقت وزمین هستی حجاز هزاران سال سبز وخرم پیشرفته بوده صد ها سال پیش چند دوره یخبندان بوده گرم سیری بوده مدارک اینا کجاست که اسناد میکنید یه برگه کا غذاهایی نشان میدید ؛؛؛؛؛؛ باز می پرید شاخه به شاخه ؛؛؛ مردم زندگی کنند ؛؛؛ از باکتری کره ماه به خورشید چند هزار بزرگتر از زمین از عصر یخبندان به کوههای ذاكروس بعد میآیی ؛؛؛؛؛ به جوانان نوجوانان فقط نام می برید باز می پرید به ؛؛؛؛؛؛ بابا شما مردم بیسواد گیر آوردی درست است بیسوادن ؛؛؛؛ و می بافی می پری ؛؛؛ هدفت روشنگری است مثل یک کلاس مشخص کن مردم را جوانان علمی باقاعده بافرمول صحیح آگاه کن بیدار از این جهنم سوزان دام آخوندها تاریکی محض نجات نجات بده ؛؛؛ آقای مانی میخواد بدونه بعد مردنش چه میشه ؛؛؛ شما زمین ؤزمان آسمان را بهم می دوزی که پایه علمی آگاهی نداره ؛؛؛؛؛ آخر بگو چند چندی ؟ مثل یه کلاس درس دانشگاهی اصولی باقاعده باحساب کتاب هستی را جهانی را زندگی را حیات را رهایی انسان از از دام ادیان آسمانی قلابی ساختگی شیادان تاریخ جهت دهی کن مردم را سرگردان نکن مثل آخوندا وعده توخالی موقتی گذرا ندین با مردم باجوامان صریح صحبت یک کلاس درس آگاهی بخشی باز کن تلکیف آخر عاقبت مردم آقای مانی را روشن کن وعده سر خرمن نده مثل لالایی ؛
بخشی از درخت رو به آسمان رشد مینماید ، و بخش اعظم آن در داخل زمین فرو میروند ، بخشی که در داخل زمین فرو می‌رود ، بمنزله ذهن و مغز درخت است ، که از نظر فیزیکی همانگونه عمل مینماید ، و باعث استحکام درخت بر روی زمین میگردد ، و از نظر ساختاری اگر خوب به آن بنگریم جذب مواد لازم برای درختان توسط ریشه ها انجام میپذیرد و آن مواد را به سایر اجزای آن درخت انتقال می‌دهند ، این نشانگر این پدیده است که درختان هم بمانند ما انسانها دارای زندگی هستند ، و تنها نوع زیست آنها کمی با ما تفاوت دارد و در جای خودشان ثابت هستند ولی توسط نیروی باد گرده افشانی میکنند و بدینوسیله تولید مثل مینمایند ،
