پاسخ بیژن عبدالکریمی به سوالاتی که پس از مصاحبه با یورونیوز پیش آمد.
آیا بیژن عبدالکریمی در مواضع سیاسی و فرهنگی خویش متذبذب و سرگردان است؟
از نظر این استاد فلسفه «حقیقت» یگانه راه نجات ماست، و به تعبیر هگل حقیقت تمامیت است، اما هر یک از جریانات سیاسی و اجتماعی بر بخشی از واقعیت تکیه کرده، بخش های دیگر واقعیت را، که با جهتگیری های سیاسی و اجتماعی شان سازگار نیست، نادیده می گیرند. به همین دلیل از نظر آنان مواضع کسی که می کوشد به حقیقت آن هم در تمامیتش وفادار بماند و وجوهی از واقعیت را قربانی نکند، متذبذب و متزلزل به نظر می رسد.
آیا همه سلبریتی ها از یک قماش اند؟ آیا می توان سلبریتی های مردمی و آنانی را که از حقوق و جنبش سیاسی و اجتماعی مردم دفاع می کنند، نادیده گرفت؟
از نظر عبدالکریمی، سلبریتی ها نمی توانند بر بنیان های فرهنگی اثرگذار باشند. این سخن به معنای قضاوت اخلاقی و سیاسی در خصوص شخصیت فردی و اجتماعی آنان نیست.
عبدالکریمی کدام بخش از اپوزیسیون حکومت ایران را مبتذل خوانده است؟
از نظر این استاد فلسفه همه افراد، نیروها و جریاناتی که با تمسک به نیروهای خارجی و نظام سلطه جهانی خواهان سرنگونی حکومت ایران هستند و به دلیل نفرت نسبت به نظام سیاسی حاکم بر ایران خواهان حمله نیروهای دیگر کشورها به این سرزمین یا ادامه تحریم ها برای ضربه زدن به حکومت هستند نهایت ابتذال و انحطاط سیاسی را نمایان ساخته، خود از بازتولیدکنندگان وضع موجود و استمراربخشان به وضعیت کنونی جامعه ما هستند.
آیا عبدالکریمی مخالف دمکراسی و خواهان دفاع از نظام های استبدادی است؟
عبدالکریمی صرفاً خواهان است به مسأله ای فلسفی و تمدنی توجه دهد و آن این که تحقق دمکراسی و نظام های دمکراتیک با فرماسیون و نظام اجتماعی خاصی، یعنی رشد طبقه متوسط مولد و صنعتی، ظهور جامعه مدنی و تحقق بازار در معنای هگلی و مارکسی سازگاری دارد، فرماسیونی که صرفاً در غرب تحقق یافته است. لذا در بخش وسیعی از کره زمین، که فاقد آن فرماسیون اجتماعی هستند، تحقق دمکراسی و نظام های دمکراتیک با موانعی بسیار جدی روبروست.
آیا چشم بیژن عبدالکریمی نسبت به زن ستیزی و اتحاذ سیاست های ضد زن حاکمیت ایران نابینا و کور است؟
این استاد فلسفه صرفاً خواهان تأکید بر این امر است که مفهوم «زن ستیزی»، یعنی برخورداری از حس کینه و نفرت به زنان، اولاً مقوله ای روان شناختی و لذا ناتوان از تبیین امور تمدنی و تاریخی است. ثانیاً توصیف تفکر حوزوی و گفتمان انقلاب ایران به زن ستیزی با واقعیت هایی چون افزایش فوق العاده رشد آمار دانشجویان دختر، بالا رفتن امید زندگی در میان زنان از 55 سال به بالای هفتاد سال، کاسته شدن چشمگیر مرگ و میر زنان و کودکان در هنگام وضع حمل، رشد بی سابقه حضور زنان در حیات اجتماعی و ... در دوران پساانقلاب سازگاری ندارد. عبدالکریمی، در مقابل بر عقب افتادگی فقه حوزوی در عالم اسلام و تشیع، عدم معاصرت حوزه های علمیه و عدم درک روحانیون و انقلابیون از سوبژه مدرن، به رسمیت شناخته نشدن اجتناب ناپذیری عالم مدرن توسط روحانیون و انقلابیون تکیه دارد. از نظر عبدالکریمی با این مقولات فلسفی و غیراحساسی وضعیت مان را بهتر می توانیم درک کرده و برای عبور از آن به جامعه کمک کنیم.
عبدالکریمی و آینده اسلام در ایران
عبدالکریمی و پرسش از امکان کار گروهی در میان ایرانیان
عبدالکریمی ظهور ایده های وحدت بخش ملی را امری ضروری برای تحقق کار گروهی اصیل می داند.
عبدالکریمی و آزادی خواهی و دمکراسی خواهی نسل های جدید
این استاد فلسفه مخالف دمکراسی و بسط آزادی های اجتماعی نیست لیکن مسیر کنونی اتخاذشده توسط جوانان برای تحقق دمکراسی را نادرست و همچون تجربیات تاریخی مان در انقلاب مشروطه و انقلاب سال 57، به دلیل عدم توجه به ساختارها و فرماسیون های اجتماعی بی نتیجه تلقی می کند.
13 июл 2023