خیلی ممنون از اجرای جالب خوانش بسیار عالی بود انتخاب این کتابهای سرگرم کننده عشقی برای یکی دو ساعت آدم را از گرفتاریهای روزانه غافل میکنه و زمانی به گذشته های دور و عشق های دبیرستانی و حال هوای آن میبره خیلی خوبه که به خودمان فرصت کوتاهی بدیم و از گرفتاریهای روزانه غافل شویم 🌺🌺🌺🌺🌺
با تشکر از خوانش زیبای کتاب. من نسخه زبان انگلیسی کتاب رو سالها پیش خونده بودم و کارهای نویسنده این کتاب رو دوست داشتم و کتابهای دیگرش رو هم از انتشارات میلز اند بون خونده بودم خوشحال شدم که بعد از سالها شنیدم ولی نه تنها در این کتاب که کتابهای دیگری که از کانال خوبتون شنیدم مثل عاشق مترسک هم متوجه شدم که نه تنها بعضی از قسمتهای کتاب کلا حذف شده که در بعضی قسمتهای مهم داستان دستکاری شده متاسفانه. البته متوجه ممیزی و سانسور در جمهوری اسلامی هستم ولی رسم امانتداری زیر پا گذاشته شده. با این حال از از زحمات شما قدردانی میکنم
واقعا داستان زیبای بود ولی این همه کلمات را آنقدر خوانده و شنیده ام که گوش‌هایم از آن پر است. و در ضمن آیا چنین عشق کامیابی هم در جهان اتفاق اوفتاده ؟ اگر واقعا چنین باشد آنها خوشبخت ترین انسانهای روی زمین اند. تشکر از صداهای زیبای شما که برای لحظاتی با شنیدنش عاشق بودم وقتی داستان تمام شد دوباره دور و پیش خودم را خالی و تنها یافتم. 😢😔
موضوع داستان خوب بود « نفرتی که به عشق می انجامد» اما به شدت آبکی بود مثل سریالهای ترکی، آقای دکتر داستان تقریبا در همه جا حضور داشت و این موضوع شغلش رو باور ناپذیر کرده بود و بیشتر این حس رو به شنونده القا میکرد که بیکار و همیشه در تعقیب نیکلاست ، در عوض نیکلاس بیش از حد خودش رو مشغول کار کرده. ( بنظرم زیادی خواسته کارکتر زن رو بی عیب و نقص نشون بده تا برازنده همسری با یک پزشک علاف باشه!!!!) در طول داستان شاهد کشمکشی کودکانه بین دو کارکتر اصلی داستان هستیم که بیشتر به رفتار بچه دبیرستانی ها میماند تا دو آدم بالغ تحصیلکرده. و در آخر اوج داستان که (خواستگاری کردن) دکتر بود در کمال بی سلیقگی توسط نویسنده رقم خورد. راوی گاهی با جملات کتابی و گاهی عامیانه داستان را پیش می‌برد که امیدوارم در داستانهای گویای بعدی تصحیح شود. ممنون
وقتایی میشه که توی خونه تنهام ،، خلوت ،، یکم برام آرامبخشه،،،اما مادرم که خانوم مسنی هستن اگه خونه باشه،،،خونه مثل ،،،. شما حدث بزنید،مثل چی میشه ..،،. میدونید چرا؟؟. چون میخوام فکر کنید که. در آخر هم همونی که فکر میکنید پیاده میشه،،، اگه کنار مادر پیرتون حس بدی دارید،، مثل قدیمای من ،، بدونید که با شروع تغیرات اساسی در افکارتون،،خود بخود اعمالتون نسبت به او پر از مهربونی میشه ،، و اون افکار خوب ،. ** با اعمال عاشقانه و** بدون کلام( حداقل کلام. ) شما ،، کم کم مثل فیلم توی مغز مادرتون هم نفوذ میکنه ،، و اونم ممکنه بهتر بشه،،امتحان کنید. خداکنه خود آدم درست و حسابی باشه ،، منو مادرم تربیت و آدم کرد. ازجایی یاد گرفتم و تجربه کردم اینو،،عالی عمل کرد... تشکر از نویسنده اولی
من نمیدونم چرا کتاب رو صوتی میکنید وقتی نمیتونید به متن کتاب پایبند باشید؟ سانسور صحنه های سکسی رو متوجهم اما عوض کردن دیالوگ ها اونم به نحوی که کلا روند داستان و شخصیت ها عوض بشن رو متوجه نمیشوم. حداقل اسم کتاب رو بردارید یا هر اسمی دوست دارید روش بزارید چون این داستان اونی که نویسنده نوشته نیست!!!! حتی کتاب چاپ شده در ایران هم این نیست.
